امروز روزی برای اوست، روز فرزاد کمانگر

یازده سال از نوزدهم اردیبهشت ماه سال هشتاد و نه می‌گذرد. اما نام «آقا معلم» هنوز سر زبان‌هاست. امروز روزی برای اوست؛ روزی برای «فرزاد کمانگر».

«فرزاد» برای نسل امروز ما «صمد بهرنگی» شد. نوشته‌هایش که طبع شاعرانه داشت، پر بود از عشق و مقاومت. عشق به زندگی، صلح و برابری. مقاومت بود، مقاومت بر باورهای انسانی. انسانیت تکیه‌گاه و شاه بیت نوشته‌هایش از درون زندان بود. او محصور در اوین نبود. او دربند آرمان‌های والای انسانی و مفاهیم بلند حقوق بشری بود. درد و رنج «فرزاد» در نوشته‌های کوتاه و بلندش مستور بود و آنچه که فریاد می‌زد، عشق به انسان‌ها بود.

«فرزاد» فقط فرزند «دایه سلطنه» نبود. او فرزند ملت شد. همه او را فرزند و معلم خود می‌دانستند. فرزاد چونان رودی خروشان، دریا شد. اکنون که «فرزاد» نیست، اما راه و رسم او که انسان بودن است، هست.

«فرزاد» همه جا حضور دارد و همه این روزها منش او را طلب می‌کنند. این روز برای «فرزاد» است؛ روز ۱۹ «گولان».

کاش معنای سیاست این بود،
که قفس‌ها را در آن حبس کنیم،
تا نفس‌ها آزاد شوند،
کسی از راه قفس نان نخورد،
و کبوتر نفروشد به کسی.

اجلال قوامی

 

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

4 × 3 =