این روزها به بهانه سالگرد تصویب قانون کار و هم چنین طرح پیشنهادی از طرف ۳۸ نماینده مجلس شورای اسلامی در رابطه با “مزد توافقی” دست اندرکاران در خانه کارگر، شوراهای اسلامی و دیگر نهادهای دستساز حکومتی به تکاپوی افتادهاند تا شاید بتوانند از این فرصت بدست آمده استفاده کرده و جا پایی برای خود در میان کارگران باز کنند. در”ویژه نامه سالروزتصویب قانون کار” که در آن با تعدادی از همین فعالین مصاحبه شده است، یکی طرح پیشنهادی “مزد توافقی” را “آخرین میخ بر تابوت قانون کار” مینامد که از آستین قانونگذار بیرون آمده است. دیگری تهدید میکند که اگر نمایندگان مجلس امضاهای خود را پس نگیرند و این طرح پا به صحن مجلس بگذارند “کارگران کشور با تمام توان اعتراض خواهند کرد” و بالاخره آقای فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها) است که ضمن اظهار تاسف میگوید:”اگر پیشترها، دولت و مجلس در پشت پرده با قانون کار و معیشت کارگران دشمنی میورزیدند، امروز این دشمنیها روی صحنه آمده و کاملا علنی شده”.
اما کارگران و بخصوص فعالین پیشرو و رادیکال کارگری فریبکاریهای این نهادها و”فعالین” آنها را بخوبی میشناسند. کارگران و فعالین پیشرو و رادیکال کارگری هرگز حمله شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر به کارگران اعتصابی شرکت واحد در سال ۸۳ را فراموش نمیکنند. حملهای که در آن محل دفتر سندیکا مورد تهاجم قرار گرفت و اموال آن به سرقت رفت؛ اعضای سندیکا توسط چماقداران شورای اسلامی کار و خانه کارگر مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. این به اصطلاح “فعالین کارگری” حالا دیگر خود را به فراموشی زدهاند که سردمدارانشان چگونه در پیشنویسهای تدوین این قانون، کارگر را از حق تشکل، حق اعتصاب، حق نظارت بر شرایط کارش و از پایهایترین حقوق اجتماعی محروم ساخته و تشکل خودشان را به عنوان نماینده کارگر معرفی کردند. اما توده کارگر در ایران به نقش و عملکرد ضد کارگری آنها به خوبی واقف و آگاه هستند و دیدیم که برای مثال در گروه ملی فولاد، کارگران حتی اجازه برگزاری انتخابات شورای اسلامی را ندادند و با فضاحت تمام مجریان آن را از کارخانه بیرون انداختند و یا کارگران نیشکر هفتتپه شورای اسلامی را منحل اعلام کرده و در آن را گل گرفتند”.
دستاندرکاران بنیادهای دستساز حکومتی خیلی خوب میدانند که دیر یا زود باید منتظر منحل شدن این نهادهای خودساخته و گِل گرفتهِ شدن مراکز آنها توسط کارگران باشند. در حقیقت تلاش مذبوحانه کنونی این دستاندرکاران در “حمایت” از کارگران را باید در راستای ترس آنها از عاقبت تأسفآوری که در پیشِ روی آنهاست بررسی نمود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران