زهرا شفیعی دهاقانی: ۲۰ سال دیگه یا شایدم ۵۰ سال دیگه، هر کسی که تاریخ هزار و سیصد و نود و شش رو از توی گنجهی تاریخ بیرون بکشه، به مردمان این سرزمین و این دوره به تلخی خواهد خندید.
زمانی که حکومتی مستبد و خودخواه حاضر نبود، غیر از خود و خرافههای منتشر شده از زیر چرخ دندههای جویده شدهی بیدینان بیاسلام ظاهر فریب که با نام دین و اسلام خیانتها کردند و خونها ریختند و دست تغای خدابیامرز را از پشت بستند، در تاریخ ۵۰ سال آیندگان چنین می نویسند که ۴۰ سال حکومت به دست خائنین به اسلام و منافقین در انتظار کشتن امامالزمان، جنایتها بود که کردند و زیر لوای اسلام پنهان شدند و آنجایی که خود را به خطر میدیدند، ۳۰ کیلو چوب گردو میتراشیدند و منبری میساختند و رویش ننه من غریبمی سر میدادند و چنان جگرسوز، ریش ریش میکردند دلها را که هر آدم فهمیدهایی دلش کباب میشد، دیگر چه برسد به نادانان و دستمال دور قابها که چشم و گوش بسته فرمان را روی تخم چشم میگذاشتند و میگذشتند از شرفشان، از شعورشان، از خدایشان، از اسلامشان…
۵۰ سال دیگر آیندگان از مردمی خواهند گفت که از ترس از دست دادن جانشان تماشاچی مرگ همسایگانشان بودند و از ترسشان هر روز دعا میکردند و نذر میدادند، تا بلکه یک روز نکبت دیگر را دوام بیاورند و قرعه به نامشان نخورد و بیچارگانی که بارهایشان بر گردهی اندک انسانهای بیداری بود که نامشان زندانیان عقیدتی سیاسی بود و آنگاهی که خود به دام حریصان دین فریب میافتادند، خود را عقیدتی و تافتهی جدابافته میدانستند و خطی عمیق و چرک بین عقیده و سیاست می کشیدند و مدام از آدمها فاصله میگرفتند، اما همین معتقدین به خط فاصله به وقت ضرورت چشم میگرداندند تا بلکه یک آدم سیاسی بیاید و از او و عقیدهاش دفاع کند، ۵۰ سال دیگر تبدیل به طنز خندهدار برای شناسایی آناتومی مغزهای این مدل از نسل بشر که همواره از ۱۰۰ نفری که کشور را در مشت فشرده بودند و عصاره اش را میمکیدند، واهمه داشتند و هر ۴ سال میرفتند تا مهر آری به بیشعوری خود بکوبند…
آه …
۵۰ سال دیگر تاریخ مینویسد که مردمان ایران برای حاکمان ایران برده نبودند بلکه احشام بودند و مردن و زنده ماندن ایرانی، از کمترین پیشنهاد برای خوب زندگی کردن بود. اصلا آنها بر یاس مردم حکومت میکردند. مردمان بیچارهایی که یا در صف نان یا در صف بنزین و یا در صف دلار و طلا و پنیر، جان میکندند تا بلکه فقط یک روز بیشتر سهمشان از این خوکدانی بیشتر باشد، مردمانی که دیگر برای احترام زنده نبودند و از همدیگر دزدی میکردند، رانندههای تاکسیها از زنان خانهدار میدزدیدند و زنان خانه دار از شوهرانشان و شوهرانشان هر کس به فراخور شغلش مردم دیگر را میفریفت یا میچاپید…
۵۰ سال دیگر در تمام کتابهای تاریخ لعنتی از چیزی مینویسند به نام ریش و جای مهر کوفته شده بر قلب پیشانیها که عجیب بوی گوشت سوخته میداده این جای تقدیس، آه…بسوزی تاریخ هزار و سیصد و نود و شش که هفت سال است، در حال فروپاشی هستی و خودت با دستان خودت طناب دار بر گردن قطور بیرحمت انداختی، بسوزی مردان و زنان در تاریخ حریص گشته و گرد فراموشی بر چشمهایتان پاشیده شده، شاید دیدن ۵۰ سال دیگر که اثری از توی دروغگوی ظالم حیله گر حریص طماع دزدستمگر بر جای نمانده باشد، مو بر اندامت راست کند و سرافکنده از تاریخ شوی، مرگت باد تاریخ هزار و سیصد و نود و شش لعنتی، هفت سال دانشمندی که سرمایه ی ملی مان بود را به دندان کشیدی و در زندان به حبسی ناعادلانه تنها به علت داشتن انبانی از علم محکوم به نادانی تو شد، مرگتان باد حاکمین در تاریخ مانده ی هزار و سیصد و نود و شش، مرگتان باد، چه بر سرمان آوردید که مضحکهی ۵۰ سال آینده شده ایم…!
پزشکمان با مدرک پزشکی در شهرداری پشت میز نشسته و مدارک پیمانکاری امضا میکند و مهندس کشاورزیمان در حال راندن هواپیمای اسقاطی دوره ی ملوک شاه خدابیامرز است و معمارمان اما در حال طراحی وب سایت است و مهندس کامپیوترمان در حال کولبری از بین کوهها و دامنهها قاچاق خرکش می کند و آه…
دست به دلم نگذار تاریخ …
ننگت باد که دانشمندانمان در زندان و دزدان و چپاولگران و لواطکاران و همجنسبازان بیمار جنسی و مغزیمان همه منصبدار و رئیس و مدیر و ناظم کشورند، از زلزله و سیلاب و ویرانیهای غمباد گرفته در بغضهای فروخورده چه بگویم که تف سر بالا شده ایم و هر چه ظالم در تاریخ بود انگشت تعجب بر دندان گزید و فرعون به خود فتبارک الله گفت و الحق دستمریزاد هم دارد فرعونی که گناهانش یک هزارم اینهمه سیال ماندن جرم و جنایت و تغییر و تعویض قانون هم نبود… آه…
از دختران سرزمینم هیچ نمی گویم، تا تاریخ بیش از این مضحکهی پنجاه سال دیگر نشود…
مرگت باد تاریخ هزار و سیصد و نود و شش…
زهرا شفیعی دهاقانی
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.