احمد تقوائی-سیاست خارجی کشورها غالبا دو عرصه متفاوت را در بر میگیرد. نخست: مسئله امنیت کشور و دیگری یاری رساندن به توسعه اقتصاد و بازرگانی خارجی
موضوع این یادداشت توصیف سیاست خارجی حزب مدرن و آیندهنگر ایران در عرصهی سیاست دفاعی و امنیت کشور میباشد.
از انقلاب مشروطه تا کنون تمام نیروهایی که در ایران بازیگران سیاست محسوب میشدند، به جز در یک دوره معینی (۱۳۳۵-۱۳۵۷) از سیاست واحدی در عرصه بینالمللی سخن گفتهاند: «بی طرفی در جدل های بزرگ جهانی»
در جنگ اول دولت مشروطه سیاست بی طرفی را برگزید. با این وجود نیروهای عثمانی و روسیه، از شمال و نیروهای انگلیس، از جنوب وارد کشور گردیدند و دولت مشروطه مجبور گردید، از تهران کوچ کند.
در آغاز جنگ دومی جهانی، در حالیکه شوروی و انگلیس، دو همسایه قدرتمند ایران، ائتلافی را بر علیه آلمان هیتلری تشکیل داده بودند، رضاه شاه مانند مشروطه خواهان سیاست بیطرفی برگزید و نتیجه آنکه نیروهای متفقین وارد ایران گردیدند، ایران را اشغال کردند و رضا شاه را از ایران تبعید کردند.
با شکست فاشیسم، در سالهای ۲۰ – ۳۲ جبهه ملی و سپس دولت مصدق بدون توجه به تاریخ شکست سیاست بیطرفی، سیاست موازنه منفی را برگزید. نتیجه آنکه حکومتش با کودتائی سرنگون گردید.
با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، آقای خمینی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی خود را بر پایه “نه شرقی – نه غربی” نهاد و همراه با آن توسعه جنبش اسلامی را در جهان اسلام با سیاست خارجی خود پیوند داد. نتیجه به جنگ طولانی ایران و عراق انجامید، صدها هزار کشته، میلیاردها دلار خسارت به ایران وارد شد و در نهایت، نیز ایشان مجبور به نوشیدن جام زهرگردید. چنین سیاستی سبب شده است که نیروهای نظامی ایران هم اکنون در خاورمیانه در جنگ باشد و به منفردترین کشور در میان کشورهای خاورمیانه تبدیل گردد و جهان عرب را بر ضد خود متحد سازد.
محمد رضا شاه، نخستین شخص، در میان سیاستمداران ایران بود که در دوران حکومت خود، حساب خود را از تمام سیاست مداران پیشین و از جمله پدر خویش جدا ساخت و میان دو کمپ بزرگی که در جهان تشکیل شده بود، به کمپ آمریکا ملحق شد و واقعیت تاریخ این است با کنار نهادن سیاست بیطرفی ایران پس از ۱۳۳۲ تا انقلاب بهمن ایران، از با ثباتترین کشورهای خاورمیانه به حساب می آمد و کشور (اگر از زد و خوردهای مرزی میان ایران عراق صرف نظر کنیم) درگیر صحنه جنگ دیگری نگردید. اگر چنانچه آن سیاست با باز شدن تدریجی فضای سیاسی کشور همراه میگشت، امروز ما ایران دیگری میداشتیم.
سیاست خارجی – دفاعی ایران نمیتواند در آینده از سیاست موازنه منفی، بیطرفی و … پیروی کند. زیرا چنان سیاستهائی در گذشته به کشور زیان زده است و هواداران آن به قربانیان آن سیاست تبدیل گردیدند.
از سوی دیگر در دوران کنونی صحنه سیاستهای دفاعی، صرفا به مرزهای زمینی محدود نمیشوند، بلکه رقابت و جدل در جهان سایبر گلوبال، به یکی از صحنههای مهم و اساسی در رقابتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی تبدیل گردیده است.
در نوامبر ۲۰۰۴ میلادی در مقالهای تحت عنوان جامعه مدرن و احزاب مدرن نوشتم که:
پیدایش فضای گلوبال “تنها موضوعی مربوط به فناوری نیست و آثارش تنها بر اقتصاد و مناسبات اقتصادی محدود نمی گردد، “… ” چنین پدیدهای، جنبشهای سیاسی و اجتماعی را بیش از فرایندهای اقتصادی، تحت تاثیر خود قرار داده است. در دهه هفتاد میلادی آینده جهان به صورت دهکدههای کوچکی تصور میگردید که انقلاب اطلاعاتی، آنان را به یکدیگر متصل مینماید. در آن زمان به این موضوع کمتر توجه میگردید که بر بستر به هم پیوستن این دهکدههای کوچک، جنب و جوششهای محلی و پراکندهای که در گذشته چندان نقشی در سیاست ملی و جهانی ایفا نمیکردند توان آنرا خواهند یافت که به حرکتها و جنبشهای قدرتمندی در عرصه جهانی تبدیل گردند.
روندهای گلوبال – دیجیتال با تضعیف و محدود ساختن ساختارهای حاکمیت های ملی از یکسو امکانات بازگشت نیروهای مهار شده کهنه و قدیمی را به صحنه اجتماعی فراهم میآورد و از سوی دیگر با ایجاد کانالهای لازم، نهرهای کوچک و پراکنده آنان را به رودخانه عظیم در سیاست جهانی تبدیل می سازند .
“بر عکس دوران گذشته که پهنه ملی، جلوه و جدلهای جنبشهای “درون کشوری” به حساب میآمد و تناقضات و خصوصیات درونی هر جامعه مختصات جنبشهای اجتماعی را معین مینمود،” گسترش فضای سایبر و پیدایش فضای سایبر – گلوبال موجب گردیده است که عرصههای ملی در عین حال بستر جدل نیروهای افراطی گلوبال شده، گردند. “یک دهه بعد پیدایش داعش نشان داد که چنان نظری دور از واقعیت نبود. (جامعه مدرن و احزاب مدرن- ۲۰۰۴ )”
یکی از موضوعاتی که در بحث پیرامون نظام های امنیتی و دفاعی کشورها باید در نظر گرفت این است که مخارج تامین نظامهای دفاعی و امنیتی در دوران بسیار گران و پر خرجند و بسیار از ممالک دنیا از جمله ایران قادر به فایننس چنان سیستمهائی نیستند.
همچنین در دوران کنونی سازمان دهی نظامهای دفاعی مدرن بدون همکاری نخبگان علمی جامعه با ارتش و نهادهای مملکتی امکان پذیر نخواهد بود. از این منظر در کشورهای استبدادی که نخبگانش برای فرار از استبداد و دیکتاتوری به خارج از کشور پناهنده میشوند، سازمان دادن یک نظام دفاعی مدرن اگر غیر ممکن نباشد با سدهای سختی روبرو خواهد شد .
پس از جنگ دوم ائتلافهای نظامی گوناگونی در جهان بوجود آمد که اکنون اثری از بسیاری از آنان باقی نماندهاست. (از جمله ورشو ، سنتو ، سیتو و..). تاریخ این دوران نشان داد که تنها ائتلافهای دفاعی که از کشوهای دمکراتیک شکل گرفته بودند، توانستند توفان حوادث سیاست را تحمل کرده و همچنان باقی بمانند.
البته چنین امری به این معنی نیست که نظام دفاعی – امنیت ایران آینده نباید با کشورههای همسایه خود وارد قراردادهای نظامی و امنیتی گردد، بلکه به این معنی است که در تنظیم سیاستهای امنیتی و دفاعی مملکت نمیتوان میان کشورهای دمکراتیک و غیر دمکراتیک تفاوتی قائل نشد.
پیوستن ایران به “قرارداد شانگهای” یا همسوئی ایران با سیاست خارجی روسیه در فضای کنونی جهان به سود ایرانیان نیست. سرنوشت سیاست خارجی ایران نباید با همسوئی با سرنوشت چین و روسیه گره خورد. به ویژه در شرایط کنونی که همه شواهد نشان میدهد که حزب کمونیست به سمت بسته کردن فضای سیاسی جامعه خود در حرکت است .
اگر از قراردادهای دو جانبه میان ایران و کشورهای همسایه بگذریم ما در آینده نیازمند دو قرارداد مهم برای تامین امنیت کشور خواهیم بود .
الف: کوشش در راستای پیوستن ایران به ناتو
ب: پیوستن ایران به اتحادیه کشورهای حوزه خلیج فارس (GCC)
به باور من دو سیاست یاد شده در میان مهمترین محورهای سیاست خارجی دفاعی احزاب دمکراتیک و آینده نگر در شرایط کنونی جهان است .
احمد تقوائی-خرداد ۱۳۹۷
ataghvai@gmail.com
بخش اول نوشتار فوق را از اینجا بخوانید.
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از استبداد اسلامی به دموکراسی است.