غلام عسگری؛ درمقابل کشتارها تدبیری باید اندیشید

غلام عسگری: هم‌وطنان و هم‌رزمان گرامی مطلبی که اکنون در حال نوشتن آن می‌باشم مصادف است با یکی از ده‌ها محکومیت رژیم قرون وسطایی آخوندی به علت نقض آشکار حقوق بشر و دستگیری و زندان و اعدام‌های فله‌ای مخالفین و فعالین حقوق بشر و مدنی و صنفی و دگراندیشان بدون داشتن حق دفاع از خود و کودکان زیر ۱۸ سال روز پنج‌شنبه ۲۴ آبان‌ماه ۱۳۹۷ در نشست کمیته سوم اجلاس هفتاد و سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ۸۵ رای موافق و ۳۰ رای مخالف و ۶۸ رای ممتنع به تصویب رسید.

اما طبق روال چهار دهه گذشته به پشتوانه برخی از قدرت‌های بزرگ دارنده حق ناعادلانه و تواین نوع قطعنامه‌ها همچنان بی اثر و حاکمان خودکامه رژیم آخوندی در راستای راز بقا خود به سرکوب و جنایات بی‌شمار علیه ملت ایران ادامه می‌دهند و جواب هر گونه انتقاد و حق‌طلبی را با دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام داده‌اند و هرگز خود را پاسخگوی خواست‌های به‌حق توده‌های زحمتکش و محروم و مدافعان حقوق بشر و فعالین کارگری و معلمان و مدنی و صنفی و عقیدتی نمی‌دانند.

آنچه امروز تعجب همگان را برانگیخت واکنش سران رژیم آخوندی به تصویب این قطعنامه میباشد که آنرا سیاسی وابزاری دردست مخالفین برای بدجلوه دادن چهره حکومت اسلام ناب محمدی ولایی میدانند وآنرامحکوم کردند که باید گفت زهی بیشرمی.

زیرا جنایات آخوندهای سیه پوش و سیه دل نه از فردای مصادره حاصل انقلاب ضد سلطنتی ملت ایران بلکه از ماه ها قبل از۲۲ بهمن۱۳۵۷ یعنی شامگاه ۲۸ مرداد۱۳۵۷ با به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و زنده سوزی بیش از چهار صدزن و مرد و کودک بیگناه در راستای اهداف شوم خود آغاز و تاکنون دمی فروکش نکرده است.

البته هم نسلی‌های من بیاد دارند که پیش از آن چندین سینما و کاباره بنا به گفته آخوند لاهوتی پدر دامادهای رفسنجانی به دستور احمد خمینی منفجر و به آتش کشیده شد که از تعداد کشته و مجروحین آنها آماری دردست نیست. پیرو همین جنایات سیستماتیک و از پیش طراحی شده آن دوران روز۱۷ شهریور۱۳۵۷ را نباید از یاد برد که درمیدان ژاله یا امام حسین فعلی برای بدنام کردن حکومت شاه ده ها تن رابخاک وخون کشیدند.

اما آنچه در این مطلب قصد دارم برای اطلاع و آگاهی نسل های برآمده پس از به قدرت رسیدن خمینی و آخوندهای با عمامه و بدون عمامه تحت عنوان به اصطلاح جمهوری اسلامی ایران بنویسم مربوط است به آغاز جنایات سریالی آخوندها از۲۳ بهمن۱۳۵۷ خاصا در دهه سیاه شصت با یورش به کردستان و ترکمن صحرا و آذربایجان و خوزستان و بقول خودشان پاکسازی دانشگاهها و کارخانه و صنایع بزرگ سراسر کشور دستگیری و اعدام هزاران تن از نیروهای آگاه و انقلابی و کشتارهای اسیران در زندانها به دستورخمینی جلاددرتابستان۱۳۶۷ تا پایان جنگ هشت ساله خمینی وصدام و تغییرشکل حکومت پس ازبه درک واصل شدن خمینی وکشتن احمدخمینی وبه قدرت رسیدن آخوندخونخوارسیدعلی خامنه ای بعنوان رهبربا فشارسازمانهای مدافع حقوق بشربصطلاح ازسال۱۳۷۶ جریان اصلاحطلب با برسرکارآوردن آخوندخاتمی به نوعی قصد داشتندلعابی برروی جنایات بیشرمانه خود بکشند اما درهمین دوران بعلت ناکارآمدی وناتوانی آخوندخاتمی درمقابل خامنه ای ونیروهای وحشی اطلاعاتی وامنیتی تحت فرمانش قتل های زنجیره ای داخل وخارج ازکشور ویورش چندین باره به دانشگاهها وکشته ومجروح کردن صدها دانشجوودستگیری ده ها تن ومفقودالاثرشدن تعدادی دیگرکاررابه آنجا کشاندند که آخوندخاتمی با چشمانی اشکباردرمیان گرگهای هارگوش بفرمان ولی فقیه مطلقه خودرایک تدارکاتچی وهیچکاره به مردم معرفی کند به این معنی که قصدعاغا تغییرموقتی جوداخلی وبین المللی رژیم بوده ومهمترهشت سال افزودن به عمرفاسدترین حکومت تاریخ بشریت بوده است.

پس از پایان دوره به‌اصطلاح اصلاحات و خانه نشین شدن خاتمی و دستگیری و به زندان انداختن تعدادی از پیروانش پدیده ای مضحک جهت تحقیر و توهین به فرهنگ و تمدن و شخصیت ملت ایران بنام احمدی نژاد ازشهرداری تهران با توسل به دروغ وفریب به دستورخامنه ای به سمت ریاست جمهوری به پاس انجام وظائفش درتدارکات ترورهای داخل وخارج وتحت نام دکترمیرزایی دردهه سیاه شصت وزدن تیرخلاس به اعدام شدگان گماشته شد.

بدون شک دوران هشت ساله ریاست جمهوری یا بهتر بگویم گماشتگی احمدی نژاد پس از دهه شصت سیاهترین دوران در عمر خسارت‌بار رژیم جهل و جور و فساد و جنایت آخوندی بوده که از لحاظ خسارت‌های جانی و مالی و محیط زیست و ضربات جبران ناپذیر به صنعت کشور و اصرار ورزیدن بر جریان انرژی اتمی و کاغذپاره خواندن قطعنامه های صادره از طرف مجامع بین المللی و غارت هشتصد میلیارد دلاری که فقط از فروش نفت و گاز که در نهایت امروز بهای پول ملی کشور به پایین ترین حد ممکن رسیده و موجب تورم کمرشکن و بیکاری میلیونها زن و مرد کارگر و تخلیه سی هزارده و روستا بعلت سد سازی های غیر استاندارد و ایجاد خشکسالی و عدم امکان کشاورزی و دامداری و حاشیه نشینی در کنار شهرهای بزرگ که معضلات بسیاری را بوجود آورده است.

اما در این مدت رژیم با توسل به روایت ها ی پوسیده و قوانین خود نوشته بر پایه شرع دین اسلام ضمن عدم پاسخگویی به مطالبات توده های فرودست همچنان به جنایات علیه بشریت ادامه میدهد و از لحاظ اعدام های سالیانه با توجه به میزان جمعیت کشور در جهان مقام اول را دارا میباشد و از طرف دیگر زندانهای سراسر کشور مملو از زندانیان عادی و سیاسی و صنفی و مدنی و عقیدتی و روزنامه نگاران و دانشجویان و فعالین حقوق بشرو محیط زیست می‌باشند.

پس ا زپایان ماموریت بان دغارتگر احمدی نژاد و بر سر کار آوردن حسن فریدون تازه روحانی شده وضعیت عمومی ملک و ملت ایران همچنان سیر نزولی را طی می‌کند و کلید کاغذی‌اش هیچ قفلی را باز نکرد و او هم چون آخوند خاتمی به هیچ کاره بودن خود بر اثر هجمه بیت و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و سپاه پاسداران و سپاه قدس و باندهای آتش به اختیار تحت فرمان رهبری اعتراف غیر مستقیم کرده و هر آن احتمال رد صلاحیتش از سوی جناح دارای قدرت و ثروت می‌رود یعنی نا دیده گرفتن رای ملت توسط ولایت مطلقه فقیه امری‌است الهی که ایشان تصمیم می‌گیرد همچنانکه منتقدین ریز و درشت درون حکومت با اشاره او توسط قاتلین حرفه با روش های مختلف حذف فیزیکی میشوند.

اما غارتگران و متجاوزین به نوامیس مردم و فرزندان نوجوان آنها که در پاچه خواری و دست بوسی از هم سبقت می‌گیرند در حاشیه امن قراردارند.

با مستندات ارائه شده که بخش کوچکی از جنایات رژیم آخوندی را بیان‌گر است در صورت صدور قطعنامه ای هر چند سوری و بی اثر سران جنایتکار رژیم برافروخته می‌شوند و آنرا محکوم می‌کنند و خامنه ای با بی‌شرمی خاص خود هرگونه سرکوب و نقض آزادی های شهروندی و اذیت و آزار اقلیت های دینی و مذهبی را غیر قابل باور می‌داند زیرا او در حصارهای امنیتی خود و خانواده اش محفوظ و شاید اطلاعی از وضعیت اسفبار مردم درسی و یک استان کشور نداشته باشد و اگر هم داشته باشد مهم‌تر از ملک و ملت ایران عراق و سوریه و یمن و نیجریه و افغانستان و جیبوتی و لبنان و غزه و سایربلاد اسلامی می‌باشند.

اکنون با همه جنایات و خسارتهای جانی و مالی و عقب ماندگی و درخطربودن ملک و ملت ایران بعلت بحران آفرینی های حاکمان خودکامه در مقابل برخی از قدرتهای بزرگ جهانی آیا نباید ما خارج نشینان فعال در عرصه های سیاسی و مدنی و حقوق بشری جهت برون رفت از وضعیت بسیار خطرناک و اسفبار کنونی ملک و ملت گرفتار آمده ایران چاره ای مقتضی بیندیشیم.

امید است هموطنان فهیم و آگاه و عاشق آزادی و آبادانی ایران و ایرانی به درد دل ها و پیشنهاد این کارگر درد کشیده از دو حکومت شاه و شیخ توجه خاص داشته باشند تا در یک اتحاد فراگیر با هر مرام و مسلک و عقیده از فروپاشی و تجزیه و سوریه شدن کشورمان جلوگیری کنیم.

زیرا ما به نسل های آینده مدیونیم و وظیفه داریم ایرانی آباد و بدون آلودگی به دکانداران دین و مزدوران دول استعماری و سرمایه داری به آنها تحویل دهیم.

به امید فردای آزادی متحد و پیروز باشید.

«با مهر و احترام غلام عسگری فعال کارگری در تبعید»

اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مطالب ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاه‌های مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی‌به دموکراسی است.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

ده − چهار =