یداله بلدی
سرزمین ما در اسارت گزمگان، عوامفریبان آقازادهها مورد تعدی و غارت قرار دارد، اما اینهمه بیداد و ستم، هنوز نتوانسته است، احساس نوعدوستی و همبستگی ملی را از مردم سلب کند.
زلزله فاجعه باری که در استان کرمانشاهان روی داد، و صحنه های دلخراش و تکاندهنده آنکه از رسانهها پخش شد، تأثر و احساس همدردی عمیقی را بر مردم برجای نهاد و موجب شد تا مردم با یک خیزش ملی روحیه همبستگی وهم دردی خود را با هموطنان آسیبدیده از قهر طبیعت را بنمایش بگذارند و باور به یگانگی ملی نوعدوستی را در این وادی تاریک و سیاه نشان دهند و صحنههایی از احساس همدردی ویاری رسانی پدید آوردند که ازنظر فراگیری و گستردگی در نوع خود بینظیر بود.
کودکی در سنندج که خود دمپایی بپا داشت کت تن خود را درآورد تا به کودکان همسال خود در مناطق آسیبدیده هدیه کند. نوعروس بجنوردی که با هزار آرزو به خانه بخت میرفت تمام جهیزیه خود را به هموطنان زلزلهزدهاش اهدا کرد، دختر قهرمانی که مدال پارالمپیک را بر گردن آویخته بود، مدال اش را به حراج گذاشت تا بتواند چندین تخته پتو را در این آغاز زمستان به هموطنان خود تقدیم کند. گدای افلیجی در کامیاران درآمد یک روز خود را به زلزلهزدگان اهدا کرد. بسیاری از دانش آموزان، قلک خود را شکستند تا سهمی از این خیزش ملی داشته باشند.
در شهرهای بزرگ و کوچک حتی روستاها، کمیته یاریرسانی بیشماری تشکیل شد و کاروانهایی حامل مواد خوراکی و کالاهای موردنیاز از سوی این کمیتهها به مناطق آسیبدیده اعزام شدند و همچنین مردم بلوچستان فقیر و محروم نیز در این همگامی ملی شرکت کردند. هنرمندان و ورزشکاران سرشناس نیز در این یاریرسانی با مردم همراهی کردند. خانواده نیز در شهرهای تهران، کرمانشاه و همدان از خانوادهها و همراهان مجروحین که در بیمارستان بستری هستند با آغوش باز در خانههای خود پذیرایی کردند. در خارج کشور نیز عدهای از هممیهنان با ایجاد گروههایی به یاری هموطنان زلزلهزده ه برخاستهاند.
احساس همدردی و تعهد مردم برای کمکرسانی در سراسر ایران نشانگر این واقعیت است که احساسات میهنپرستانه و نوعدوستانه، ریشه در باورهای مردم میهنمان دارد، چنانکه در این سالها نهادهای گوناگونی برای یاریرسانی به مردم آسیبدیده پدید آمده است و مردم باتحمل تمام مشکلات در همه زمینهها، خصلت انسان گرایانه خود را از دست ندادهاند.
زلزله ویرانگر در استان کرمانشاهان برخی از واقعیتهای وضعیت زندگی مردم ا ین منطقه را نیز آشکار کرد. شهرستان سرپل که بیشترین میزان کشته و ویرانی را داشت یکی از فقیرترین و محرومترین شهرهای ایران است مردم سرپل ذهاب اکثراً پیرو آیین یارسان یا اهل حق هستند به همین علت مورد تبعیض مذهبی و قومی قرار دارند و از محرومیتهای اقتصادی و فرهنگی رنج میبرند، هیچگونه فعالیت اقتصادی چشمگیر این شهر وجود ندارد تا بتواند جوانان جویای کار را جذب کند و افزون بر آن جوانان این دیار در گزینشهای استخدامی به علت غیرمسلمان بودن پذیرفته نمیشوند، از اینرو جوانان این شهر یا جلای وطن میکنند و یا در شهرهای دیگر بهکارهای شاق تن در میدهند.
جمهوری اسلامی از آغاز خیلی تلاش کرد که آنان را برفتن به مسجد ترغیب کند اما موفق نشد و با مقاومت یکپارچه مردم یارسان روبرو شد. یکی از باورهای آیین یارسان دلبستگی آنان به موسیقی و تنبورنوازی ست که جمهوری اسلامی آن را برنمیتابد، اما اهالی یارسان در تمام مراسم مذهبی خود، از خرد و کلان وزن و مرد تنبور مینوازند و آواز دستهجمعی سر میدهند.
یکی دیگر از مشکلات منطقه وجود مینهای بازمانده از جنگ ویرانگر ۸ ساله است که هرسال قربانی میگیرد، این شهر درزمان جنگ نیز آسیبهای فراوان دید و مردم سالها آواره بودند و هنوز عدهای از مردم این دیار در اردوگاه رمادیه عراق بسر میبرند.
وجود نیروهای ضد شورش در این شهر در میان مردم رنجدیده که عزیزانشان را ازدستداده و از هستی ساقطشدهاند نشانگر کینه عمیق رژیم به مردم این دیار و آیین آنهاست.
در خاتمه با مردم ستمدیده که این بار نیز قهر طبیعت که آنان را از هستی ساقط کرد و در سوگ عزیزانشان نشستند ابراز همدردی داریم و خیزش ملی مردم را که به یاری هموطنان آسیبدیده شتافتند ارج مینهیم. و امیدوارم که این کمیتههای کمکرسانی همچنان تداوم داشته و فعالیت آن گستردهتر گردد.