«مهدی فتحی»: اخیرا کلیپی از یک مدرسه پخش شده است که در آن دانشآموزان بطور هماهنگ و یکصدا آهنگی از «ساسی مانکن» را میخوانند. عدهای هم رگ گردنشان باد کرده است و در حال جمع آوری امضاء برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش هستند. عدهای دیگر نیز فریاد وامصیبتا سر میدهند که پایههای اسلام به لرزه درآمد.
وقتی دانشآموزان شینآباد در آتشِ بیتدبیریِ وزارت آموزش و پرورش، مجلس و نهادهای ذیربط سوختند و تااکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد هیچ کار مثبتی برای آنها انجام نشده است چرا رگ گردنتان باد نکرد؟ چرا وقتی دانش آموزان درودزن که قربانی آتشسوزیِ چند سال پیش شدهاند، چندین ساعت در ساختمان شهید رجایی منتظر ماندند که وزیر را ببینند و دست آخر با دخالت پلیس از در پشتی وزارتخانه بیرونشان کردند رگ گردنتان باد نکرد؟ چرا وقتی دیوار فرسوده مدرسه بر سر دنیا ویسی در کردستان، و حمیدرضا گنگوزهی در بلوچستان فرو ریخت، و منجر به کشته شدنشان شد رگ گردن تان باد نکرد؟
آنجا که به کودکان علناً تجاوز شد و فلان قاری قرآن و فلان روحانی اقدام به آزار جنسی کودکان و زنان و… کردند کجا بودید و چرا بلوا به پا نکردید و چرا پایه های اسلام به لرزه در نیامد؟ یعنی واقعا تا این اندازه از جامعه فاصله گرفتهاید که نمیدانید در بطن جامعه چه میگذرد؟ آیا واقعا تا این اندازه از نیازهای نسل جدید بیخبر هستید؟
اگر توان حضور در بطن جامعه را ندارید لااقل از متخصصین و صاحبنظران سوال کنید. و یا از افرادی که در بطن جامعه هستند جویای احوال نسل جدید باشید.
چرا نمیپذیرید که نسل جدید آن نسلی نیست که شما برایش برنامه ریزی کرده بودید. و آموزش هایی که شماها برایشان در مدارس و کتاب های درسی در نظر گرفته بودید؛ نتیجه عکس دادهاند، و این یعنی شکستِ تمامی سیاستهای ایدئولوژیک و آموزشها و تربیتهای غلطی که برای رسیدن به آن جامعهٔ آرمانی برنامهریزی کرده بودید.
باید بپذیرید که نسل جدید آن چیزهایی که شما در مدارس و تلویزیون و… به خورد افکارشان دادهاید را بدانگونه که شما پیشبینی کرده بودید و بدین گونه که شما میخواهید بیاموزند نیاموختهاند، و ذهن اغلب بچهها پر از ساسی مانکن هاییست که شما فقط یک نمونه آن را بصورت کاملا اتفاقی دیدید.
اکنون حتی پدر و مادرهایی که مثل شما میاندیشند نیز نمیتوانند بپذیرند که فرزندان آنها هم تا حدود زیادی اینگونه شدهاند و اگر خودِ واقعیِ کودکانشان را ببینند؛ پر از چنین آهنگها و آوازهایی است که آن را ابتذل می انگارند.
اما ابتذال واقعی اینجا رخ نداده است.
ابتذال آنجایی رخ داده است که افرادی که بجز دروس حوزوی و چند کتاب دینی چیز دیگری نخوانده اند و بجز مسجد و منبر و حوزه علمیه جای دیگری را نمیشناسند در رأس برنامهریزان درسی و تربیتی قرار گرفته و برای دانشآموزان کشور و نسلهایی که با آن کاملاً بیگانه هستند در حال تصمیمگیریاند.
ابتذال آنجایی رخ داده است که روحانیت جایگاه خود را از مسجد و منبر رها کرده و در تمامی بخش های جامعه، از هستهای گرفته تا صدا و سیما، مدرسه، ورزش و… ورود پیدا کردند و خواستند سکاندارِ تمامی بخشهای جامعه اعم از تخصصی و غیرتخصصی، دینی و غیردینی، عمومی و غیرعمومی شوند. و اینچنین بار آوردند که میبینیم. و جالب تر اینکه خود را مسئول هیچ یک از مشکلات پیش آمدهٔ کنونی نیز نمیدانند.
ابتذال آنجایی رخ داد که افرادی که جای مهر پیشانیشان از دهها متر آنطرفتر پیدا بود، با چند هزار میلیارد اختلاس از کشور خارج و یا هنوز در داخل کشورند و راست راست جلو چشم مردم راه میروند و داغ مردم را تازهتر مینمایند.
ابتذال واقعی آنجایی رخ داد که نان از سفره های مردم رخت بربست و فقر از یک درب به خانه های مردم وارد شد و ایمان از درب دیگر از خانههایشان خارج گشت.
نیازِ کودکانِ ما شادی است، و نسل جدید شادی را نتوانستند از آهنگ های مورد تأیید شما آقایان جستجو کنند. در نتیجه ناچار شدند آن را در جاهایی غیر از آنچه شما پیش بینی کرده بودید بیابند و دنبالش بروند. نسل جدید نسلی پر جرأت و با شهامت است و بر خواسته هایش پافشاری خواهد کرد. یقین بدانید آن نسلِ حرف گوش کن، فلک شده و توسریخور دارند پیر میشوند و نسل کنونی خیلی از آرمانها و خواسته های نسل پیر شده را اصلا قبول ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند بر تحقق آنها همتی بگمارند.
این کلیپ نمودی واقعی از نسل جدید و نیازهای آن است. پس بجای ابتذال خواندن آن، تنبیه آنها و برخورد با مسببین این واقعه، در راههای رسیدن به اهداف و آرمان هایی که مد نظرتان است بازنگری اساسی کنید.
مهدی فتحی، معلم و فعال مدنی
برگرفته از کانال صنفی معلمان
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.