فیروز گوران، از زندانیان سرشناس پیش از انقلاب بهمن ۵۷، از پیشکسوتان حرفه روزنامه نگاری در ایران و مبارز خستگیناپذیر راه عدالت، آزادی و سربلندی انسان، سحرگاه روز سیام خرداد، چشم از جهان فروبست.
جمعی از همبندان و دوستان فیروز گوران، با گرامیداشت یاد آن انسان فراموش نشدنی، صمیمانهترین تسلیت خود را به خانوادهی گوران و بهویژه به همسر ارجمندش آفاق خانم و فرزندان گرامیاش سپیده، سحر و سپهر اعلام کردهاند.
فیروز گوران، اول فروردین ۱۳۲۰ در روستای «اوریم» سواد کوه مازندران، و در یک خانوادهی فقیر روستائی چشم بر جهان گشود. او هنوز بسیار خردسال بود که پدر را از دست داد و به دلیل وجود ناملایمات زندگی مجبور شد به تهران، نزد برادرخواندهاش برود. او در تهران توانست علی رغم همهی دشواریهای کار و زندگی، کلاس ششم ابتدائی را با نمرات خوب بهپایان برساند. اما دشواری های زندگی، او را بر آن داشت تا بیآنکه خود بخواهد، با دنیای کودکی برای همیشه وداع کند و مجبور شد کار کند. به کارهای مختلفی پرداخت، دستفروشی، تصنیففروشی ، فالفروشی و… سرانجام در اثر یک اتفاق ساده، سر از محیط چاپخانه درآورد. او در چاپخانهی «ایران مهر»، ابندا نقش پادویی را بهعهده گرفت و پسانترها حروفچینی و ویراستاری را آموخت.
آغاز کار در چاپخانهی «ایران مهر» فیروز جوان را با دنیای جدیدی آشنا ساخت و دریچهی نو و ناشناخته ای به روی او گشود. از همین دریچه بود که آموختن، اندیشیدن و اندوختن را در دانشگاه زندگی آغاز کرد. محیط جدید کار و دوستان نویافته، فیروز جوان را به دریای پرجوش و خروش اندیشیدن و پیکار با ستم، بی عدالتی و استثمار رهنمون شد. او دیگر تماشاگر سادهی میدان زندگی نبود، در دیاری که خداوند ظلم و شقاوت و بی عدالتی فرمان می راند، او نمیتوانست خود را از شعلههای فروزان رزم و پیکار مردم دور نگهدارد؛ راه از چاه بازشناخته بود؛ در کشاکش میدان پرآشوب میهن، به نوشندگان آفتاب و مشعل داران دانش و فرهنگ و رزم پیوستهبود.
چنین بود که شب پرستان به شکارش آمدند. ۲۶ فروردین ماه ۱۳۵۰ توسط ماموران ساواک در محل کارش، روزنامهی «کیهان» بازداشت شد و به زندان قزل قلعه منتقل شد. اتهامش « اقدام علیه امنیت کشور» بود و عضویت در «سازمان انقلابی کارگران ایران» (ساکا). پس از مدتها بازجوئی های شبانهروزی سرانجام در یک دادگاه نظامی محاکمه و به چهار سال زندان محکوم شد. زندانهای «عشرت آباد»، «قصر» تهران و «عادل آباد» شیراز را تجربه کرد..
از زندان که آزاد شد، مدتی بیکار بود و بعد بار دیگر در روزنامهی «کیهان» به کار پرداخت و بعدها به تحریریهی روزنامهی «آیندگان» رفت.
در دوران پرتلاطم انقلاب بهمن، عضو شورای سردبیران «آیندگان» بود و در جریان اعتصاب کارکنان مطبوعات بسیار فعال بود و نامش در فهرست روزنامهنگارانی بود که نقشهی ترور آنها در بیست و یک بهمن ۱۳۵۷ طرح ریزی شده بود. پس از انقلاب نقش او در تاثیر گذاری مهم این روزنامه تا جائی بود که خمینی گفت آیندگان را نمی خوانم و حمله به آیندگان و کانون نویسندگان نخستین گام در راه استقرار استبداد جدید بود. بعد از آیندگان، مدتی از گردانندگان مجلهی «صنعت حمل و نقل» بود و بعدها نیز مجلهی پربار و سودمند «جامعهی سالم» را بیرون می داد. فیروز گوران در سال ۱۳۸۷ به عنوان روزنامهنگار پیشکسوت لوح تقدیر انجمن صنفی مطبوعات را دریافت کرد.
فیروز گوران، مرد خود ساختهای بود که از همان دوران کودکی، با فقر و بی عدالتی پنجه در پنجه افکند و با عبور از هفتخوان دشوار زندگی، سرانجام توانست بیآنکه تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک داشته باشد، به یک روزنامهنگار و نویسندهی سرشناس در عرصهی مطبوعات ایران مبدل شود.
فیروز گوران، انسانی آزاد اندیش، روزنامهنگاری بلند آوازه، که در طول زندگی دشوار اما پربار خویش، کلید رمز عبور از دشواری های آن را یافته بود. همواره مردم و میهن را پاس میداشت و با ایمانی خارائین یقین داشت که حق با مردم است و عدالت و آزادی، آن تاج زرینی است که سرانجام مردم میهن ما به چنگش خواهند آورد. چه ما باشیم و چه نباشیم. دریغا که هنوز آفتاب صبحگاهی سیام خرداد سر برنیاورده، قلب مهربان فیروز گوران از حرکت باز ایستاد و میهن ما روزنامهنگاری توانا و انسانی شریف و اندیشمند را از دست داد که یاد نیکش همیشه گرامی خواهد بود.
ما همبندان و یاران فیروز گوران، با گرامیداشت یاد آن انسان فراموش نشدنی، صمیمانهترین تسلیت خود را به خانوادهی گوران و بهویژه به همسر ارجمندش آفاق خانم و فرزندان گرامیاش سپیده، سحر و سپهر اعلام میداریم.
یاد و نامش ماندگار!
محمد آزادگر – باقر ابراهیم زاده – مهدی ابراهیم زاده – داود ابراهیمی – رضا اکرمی – محمد اعظمی – تقی اغنیا – حسام امام – علی برزو – بیژن برهمندی – یداله بلدی – امیرحسین بهبودی – اژدر بهنام – حبیب پرزین – مریم پورتنگستانی – احمد پورمندی – علی پورنقوی – ایرج تقی زاده – رقیه دانشگری – رضا دقتی – اکبر دوستدار – غلام دوستدار – فرهمند رکنی (اخوی) – مهدی جباری – حسن جعفری – فردوس جمشیدی – رضا جوشنی – محمد حداد – نقی حمیدیان – نسیم خاکسار – اسماعیل ختائی – علی اصغر خرسند – بهروز خلیق – ناصر رحمانی نژاد – رحمت رنجبر – سلامت رنجبر – حسین سازور – علی ستاری – جمال سجادی – فرج سرکوهی- کیومرث سلطان آبادی – هدایت سلطانزاده – اکبر سوری – اکبر سیف – علی صراف زاده – حسن صمدیان – جمشید طاهری پور – علی طلوع – نادر عصاره – رضا عظیم زادگان – رضا علامه زاده – میرحمید عمرانی – محمد فارسی – اصغر فتاحی – مسعود فتحی – عبدالعلی فرزام – وجیه اله قاسمی – فیروز قریشی – باقر قلیائی – قدرت قلی زاده – عبداله قوامی – مهدی کاظمی – اسفندیار کریمی – بهزاد کریمی – حسن گلشاهی – علی لاریمی – احمد محمدی – مرتضی محیط – پرویز مختاری – منوچهر مختاری – بهروز مطلب زاده – عباس مظاهری – امیر ممبینی – مسعود مولازاده – اشرف میرهاشمی – محمدرضا مهجوریان – ناهید ناظمی – حمید نعیمی – زهره نعیمی – فرخ نگهدار – داود (نصراله) نوائیان – پرویز نویدی – ایرج نیری.