از دهه ۷۰ تاکنون نامهها، طومارها و بیانیههای زیادی با مضامین انتقاد از عملکرد نطام یا درخواست تغییراتی در قانون اساسی و یا گذار از جمهوریاسلامی باامضاهای فردی، گروهی، صنفی و یا ائتلافهایی از ازجریانهای سیاسی در داخل و خارج از کشور، انتشار یافته اند. یکی از مطرحترین و فراگیر ترین این بیانیهها ، کمپین یک ملیون امضا ازسوی ۵۴ زن آزاده و برابریطلب میهنمان بود که درسال ۸۵ انتشار یافت؛ این بیانیه خواهان تغییرات اساسی در قوانین زنستیز جمهوری اسلامی بود که به کمپین یک میلیون امضا مشهور شد، و فعالان گروه کوشش کردند تا با جمعآوری یک میلیون امضا، بتوانند تغییراتی در قوانین زن ستیز ایجاد کنند، و با تلاشی پیگیر در میان زنان و گروههای اجتماعی وابسته به زنان، به تشریح خواستهای خود پرداختند، تا بتوانند حدنصاب امضاها را به یک میلیون برسانند؛ و حتی درخارج از کشور نیز پیرامون این خواستهها، درچندین کشور اروپایی،
سخنرانیهایی برگزار کردند. این کمپین با مخالفت و ممانعت رژیم مواجه شد، و از گسترش فعالیت آنان جلوگیری کرد و فعالان آن مورد توهین و توبیح و دستگیری، قرارکرفتند؛ اما کمپین توانست با پشتکار و جدیت، موفق شود تا با جمعآوری صدها هزار امضا، حضور نیروی مبارز زنان را با تمام سرکوب و حفقان درصحنه سیاسی میهن به اثبات برساند.
یکی دیگر از بیانیههایی که سال گذشته بازتاب گسترده ای در افکارعمومی داشت، بیانیه ۱۵ نفر از فعالین سیاسی داخل و خارج از کشور بود، مضمون این بیانیه فراخوان برای برگذاری رفراندوم و گذار از جمهوریاسلامی و برپائی حاکمیتی برپایههای دموکراسی پارلمانی و سکولار بود؛ این بیانیه باحمایتها و مخالفت هایی روبرو شد، اما بازتاب گستردهای در رسانهها و دنیای مجازی یافت، و ماهها مورد بحث و تحلیل فعالان سیاسی قرار گرفت؛ هرچند موضوع رفراندوم هنوز یکی از مباحث مورد طرح در بین فعالان سیاسی است، اما این بیانیه هم به دلایل گوناگون نتوانست فراگیر شود.
بیانیهای که ماه گذشته توسط ۱۴ نفر از فعالان سیاسی در ایران انتشار یافته است، دارای ویژگیهای برجسته و متفاوتی با بیانیه های قبلی است؛ این بیانیه را فعالانی از اقشار کوناگون جامعه امضا کرده اند، که مادران جانباختگان تا محروح و اسیر جنگی، و معلم و استاد دانشگاه را شامل میشود. برجستهترین فراز این بیانیه، درخواست استعفای رأس هرم قدرت یعنی ولیفقیه است. این بیانیه از خط قرمز نطام عبور کرده و رأس حاکمیت را نشانه گرفته و خواهان گذار ازکلیت آن است؛ این بیانیه با مضمونی شجاعانه، بازتاب گسترده ای یافته است؛ زیرا در واقع خواست میلیونها ایرانی به ستوه آمده از ظلم و ستم ملایان است، و غیر از جریانهایی که آن را دام و یا توطئه رژیم تلقی میکنند، با استقبال اکثریت جریانهای سیاسی مواجه شده است. این خواستها در برهه ای از زمان طرح میشوند که مردم از نطر اقتصادی شدیداً در تنگنا هستند؛ عوامل رژیم سرکوب را تشدید کرده اند؛ فضای زندانها در بخشهای سیاسی و عادی کاملاً غیر انسانی است؛ آسیبهای اجتماعی همچنان افزایش مییابند، بیکاری بیداد میکند، و ازسوی دیگر، بیم امکان جنگ ویرانگر دیگری میهن را تهدید میکند، و توان اقتصادی رژیم نیز کاهش یافته است.
در چنین شرایطی خواستهای این بیانیه میتواند به یک جنبش ملی و فراگیر فرا روید و آغاز گر یک حرکت سراسری شود. بدیهی است که در فراگیر شدن خواستهای این بیانیه و ایجاد یک حرکت ملی، نهادهای مدنی و صنفی و سندیکاهای داخل کشور و رسانهها و ارتباطات دنیای مجازی و جریانهای سیاسی خارج از کشور، نقش و مسئولیت تعیین کنندهای برعهده دارند.