عمار ملکی؛ عبور از «رأی‌گیری نمایشی» برای رسیدن به «انتخابات آزاد»

عمار ملکی؛

۱) رأی‌گیری اسفند ۱۳۹۸ شاید حیاتی‌ترین رأی‌گیری در تاریخ جمهوری اسلامی باشد؛ بعد از اعتراضات سراسری در دی ماه ۱۳۹۶ و طرح شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، و اقبال عمومی به مطالبه «تغییر نظام» (تحت گرایش‌ها و راهبردهای مختلف شامل براندازی، گذار و تحول‌خواهی) رأی‌گیری امسال برای نظام جمهوری اسلامی، حیثیتی خواهد بود.

هر دو جناح استمرارطلب (اصلاح‌طلب) و اقتدارگرا (اصولگرا) نگران کاهش شدید مشارکت مردم هستند. از این رو آنها برای افزایش میزان مشارکت، به هر روش ممکن اقدام می‌کنند؛ از جمله اینکه دو جناح ممکن است توافق کنند که میزان مشارکت را بیش از مقدار واقعی اعلام کنند. همچنین سیاست ایجاد ترس (مانند بهانه تکراری خطر جنگ) یا شایعه‌پراکنی درباره تبعات رأی ندادن (مشکلات استخدامی، محرومیت از یارانه، ایجاد محدودیت آموزشی) از دیگر روش‌هایی است که احتمالاً حاکمیت برای کشاندن اجباری مردم به پای صندوق رأی به کار خواهد گرفت.

۲) استمرارطلبان (اصلاح‌طلبان) با رهبری محمد خاتمی اعلام کرده‌اند که در هر صورت در رأی‌گیری اسفند ۹۸ شرکت خواهند کرد. اگرچه محبوبیت استمرارطلبان به شدت کاهش داشته و تنها حدود ۱۵ درصد پایگاه رأی ثابت خود همراه دارند، اما آنها با استفاده از طیف گسترده‌ای از هنرمندان (سلبریتی‌ها)، روشنفکران غرب‌ستیز، و طبقه متوسط محافظه‌کار تلاش می‌کنند بخشی از ناراضیان را با خود همراه کنند تا شاید بتوان مشارکت در این رأی‌گیری را به بالای ۵۰ درصد رساند. طرفداران گذار و تغییر نظام نباید قدرت پروپاگاندای استمرارطلبان را دست‌کم بگیرند و ماجرا را تمام شده بدانند.

۳) مهم‌ترین ابزار تبلیغاتی استمرارطلبان استفاده از مفاهیم و عناوین موجه و مقبول است؛ آنها خود را پشت مفاهیم مثبت و پذیرفته شده در جهان پنهان می‌کنند، در حالی که آن مفاهیم را از محتوا خالی می‌کنند. مفاهیمی مانند «اصلاح‌طلبی» (رفرمیسم)، «میانه‌روی» و «انتخابات» مفاهیمی هستند که جزو ارزش‌های کشورهای آزاد محسوب می‌شوند و استمرارطلبان تلاش دارند که به دروغ خود را حاملان و طرفداران این مفاهیم نشان دهند و در این زمینه تا حد زیادی موفق بوده‌اند؛ آنها با استفاده از لابی خود در میان دانش‌آموختگان دانشگاه‌های مطرح اروپا و آمریکا، و نوشتن مقالات متعدد در رسانه‌های شناخته‌شده غربی توانستند جریان استمرارطلب را (با نام جریان اصلاح‌طلب) بعنوان نیروی خواهان اصلاحات، میانه‌روی و انتخابات نشان دهند.

یکی از مهم‌ترین وظایف نیروهای خواهان تغییر و گذار این است که این جعل واقعیت را آشکار سازند تا استمرارطلبان را به لحاظ گفتمانی خلع سلاح کنند و واقعیت آنچه آنها هستند و می‌خواهند را به مردم و جهانیان نشان دهند. خوشبختانه این کار درباره مفهوم اصلاح‌طلبی با موفقیت انجام گرفت؛ بحث نظری، استدلال و روشنگری عمومی نهایتاً برای بخش بزرگی از مردم ایران مشخص ساخت که این جریان دغدغه اصلاحات ندارد بلکه دغدغه اصلی و کارکرد آنها، استمرار نظام موجود است و از این جهت نقاب اصلاح‌طلبی از چهره آنها کنار رفت و این جریان با عنوان واقعی و دقیق «استمرارطلب» در جامعه معروف شدند؛ تا جایی که بزرگان این جریان هم به استمرارطلب بودن خود اعتراف کردند.

این امر درباره مفهوم «انتخابات» هم باید صورت گیرد. انتخابات یک مفهوم مثبت و مقبول در جهان است؛ انتخابات در اصل مهم‌ترین ابزار دموکراسی است، در حالی که رژیم‌های استبدادی آن را برای تحکیم دیکتاتوری به کار می‌گیرند و این مفهوم را از محتوا خالی می‌کنند.

۴) انتخابات (دموکراتیک) باید دارای شش شرط باشد: ۱. داشتن حق رأی همگانی و ۲. متناوب، ۳. سالم، ۴. آزاد، ۵. عادلانه و ۶. مؤثر بودن. در جمهوری اسلامی سه شرط آزاد، عادلانه و مؤثر بودن هرگز وجود نداشته است و شرط سالم بودن هم در بسیاری موارد نقض شده است؛ در نتیجه آنچه در جمهوری اسلامی به عنوان یک آیین سیاسی وجود دارد «رأی‌گیری» (votation) است و نه «انتخابات» (election(. این دو مفهوم را باید تفکیک کرد و اجازه نداد که دو جناح جمهوری اسلامی پشت نام انتخابات سنگر بگیرند و مخالفان نظام را به مخالفت با «انتخابات» متهم کنند. اتفاقاً هدف طرفداران گذار و تغییر نظام، عبور از «رأی‌گیری» و رسیدن به «انتخابات» دموکراتیک است. نباید اجازه داد که جمهوری اسلامی، مفهوم انتخابات را هم مثل مفهوم «اصلاحات» و «جمهوری» از محتوا خالی کند و از آن نقابی برای ماندگاری خویش بسازد.

طرفداران گذار و تغییرنظام باید گفتمانی را به کار گیرند که نشان دهد آنها به هیچ عنوان مخالف «انتخابات» نیستند بلکه مخالف رأی‌گیری نمایشی هستند. شعار «رأی بی‌رأی» یا «رأی نمی‌دهم» انتخاب‌های هوشمندانه‌ای است که می‌تواند جایگزین مناسبی برای شعار کلاسیک «تحریم انتخابات» باشد. باید در هر مناظره‌ای بر این امر تأکید کرد که انتخاباتی در جمهوری اسلامی وجود ندارد و «رأی‌گیری» مساوی با «انتخابات» نیست.

۵) رأی‌گیری اسفند ۱۳۹۸ ممکن است به یک رفراندوم نمادین تبدیل شود. باید به مکانیسم‌هایی اندیشید که میزان واقعی مشارکت مردم در این انتخابات را اندازه‌گیری کند و اجازه ندهد جمهوری اسلامی و لابی رسانه‌ای‌اش در داخل و خارج با دستکاری در آمار و ارقام، میزان مشارکت واقعی مردم را مخفی نگه دارند.نتایج نظرسنجی مؤسسه گمان نشان می‌دهد که در فروردین امسال حدود ۶۸ درصد مردم اعلام کرده‌اند که در رأی‌گیری اسفند ۹۸ قطعاً شرکت نخواهند کرد. باید تلاش داشت تا از طریق نظرسنجی‌های متناوب و روشمند که در آن هویت پاسخ‌دهندگان ناشناس می‌ماند، میزان مشارکت مردم را به طور مداوم اندازه‌گیری و ثبت کرد.

۶) در سال‌های گذشته استمرارطلبان همواره ادعا می‌کردند که آلترناتیوی در مقابل «رأی دادن» وجود ندارد اما این ادعا در سال‌های اخیر کاملاً رنگ باخته است؛ جنبش مبارزات مدنی شامل اعتراضات سراسری، نافرمانی مدنی گسترده در کمپین مبارزه با حجاب اجباری، مطالبه «نه به جمهوری اسلامی» و «آری به انتخابات و رفراندوم آزاد» آلترناتیو شرکت در رأی‌گیری نمایشی است.

«رأی ندادن» در یک رأی‌گیری نمایشی یکی از مصادیق اصلی «عدم همکاری» (به عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین روش‌های مبارزه مدنی) است. تجربه نشان داده که انتخاب بین بد و بدتر یک چرخه معیوب است که بد را به بدتر تبدیل می‌کند یا بدتر را جای بد می‌نشاند و نهایتاً هیچ بهبودی از آن حاصل نمی‌شود. نه گفتن به این بازی و عبور از «رأی‌گیری» نمایشی، اولین گام مبارزه برای رسیدن به آلترناتیو واقعی یعنی «انتخابات» آزاد است.

منبع: رادیو فردا

اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقاله‌های ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاه‌های مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی‌به دموکراسی است.

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

8 − 8 =

خروج از نسخه موبایل