محمد پروین؛ فراسوی یادبودهای قتل عام تابستان ۱۳۶۷، چگونه میتوانیم دینمان را به جان باختگان ادا کنیم

محمد پروین؛ تابستانی دیگر نیز که یاد اَور قتل عام هزاران هزار انسانیست که با فتوای خمینی جنایتکار در تابستان ۱۳۶۷ انجام شد، بزودی به سر خواهد رسید. مانند همیشه در گوشه و کنار دنیا، فعالان سیاسی و حقوق بشر مراسم خود را در یادبود بزرگترین جنایت رژیم اسلامی بر گزار کرده و یا خواهند کرد.

سئوالی که باید هر کدام از ما که تلخی این جنایات و دیگر جنایات رژیم از وجودمان هرگز محو نخواهد شد از خود بپرسیم اینست که جدا از از یاد بود ها، شعارها و نوشته هائی که مخاطبینش هم اکثرا خود ما ایرانیان بوده ایم و هستیم، چه کرده ایم، چه میبایست میکردیم و چه کاری هنوز میتوان کرد تا کمی از دینمان را به این جانبختگان و دیگر قربانیان رژیم اسلامی ادا کرده باشیم.

آَنچه مسلم است اینست که اَنها با هر مرام و مسلکی که داشتند، با راه و روش خمینی،عوامل او و رژیمی که سرزمین ما را به خاک و خون کشانده بود مخالف بودند. راه و روشی که جز سر کوب و نابودی هر که با مرام و اعتقادات عقب مانده او و عابدانش سرناسازگاری داشت چیز دیگری را در بر نمیگرفت و نمیگیرد. دین ما به اَنها در واقع به خود و انسانیت است. و از همین روست که من بسهم خود میخواهم یکبار دیگر به پیشنهاداتی که سالهاست در این زمینه کرده ام بپردازم.

 اگر چه انبوهی از شواهد و مدارک موجود بوده است، هرگز برخوردی جدی که عملا حساسیت جوامع سیاسی و غیر سیاسی را به این جنایات نشان دهد وجود نداشته است.

سود جویان جهان هرگز داوطلبانه از زاویه انسانی و حقوق بشر به جنایاتی که دیکتاتورها مرتکب شده اند برخورد نکرده اند. تنها در مواردی که آنها از زاویه منافع خود مجبور به حفظ ظاهر به اصطلاح دموکراتیک خود شده باشند است که عکس العملی نشان داده اند.

 ما با اقداماتی همگون، و با اتفاق و هماهنگی میتوانستیم شرایطی ایجاد کنیم که جامعه سود جوی جهانی نتواند چشم خود را بر جنایات رژیم اسلامی ببندد. متاسفانه این چنین نکردیم. منتها، هنوز برای جبران دهها سال بی عملی میتوان تلاشی را اَغاز کرد.

 انجام قتل عام ها در طول تابستان ۱۳۶۷ باعث شده است که هر گروهی روز متفاوتی را برای انجام این مراسم در نظر بگیرد و اکثریت بالائی از این مراسم نیز فقط ایرانیان را در بر میگرفت و میگیرد. از این رو بود که سالها پیش در ارزیابی این مراسم، توجه من و یاران من در گروه مهر به این امر معطوف شد که برای جلب نظر آزادی خواهان جهان به این جنایات، لازم است که روز خاصی را بعنوان روز قتل عام تعیین کنیم تا تمام افراد و گروههائی که این قتل عام ها از یادشان نخواهد رفت، مراسمی را با دعوت از مردم، فعالان و گروه های اجتماعی، حقوق بشری و سیاسی کشور های مقیم خود در کنار ایرانیان برگزار کنند.

 شاید احتیاجی به اینکه در این نوشته به جزئیات این تلاش ها که در نوشتجات و برنامه های وسیع رادیو و تلویزیونی توضیح داده شده است بپردازم نباشد. سخن کوتاه، تا حدی که امکانات ما اجازه میداد، از طریق تماسهای فردی، گروهی، ای میلی، نامه، رادیو و تلویزیون نظر خواهی کرده و در خواست کردیم که پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارند. پس از تماسهای فراوان، روز اول سپتامبر بعنوان روز یادبود قتل عام زندانیان سیاسی برگزیده شد.

 برای اینکه این روز شناخت جهانی پیدا کند، ما در گروه مهر تلاش پیگیری را اَغاز کردیم تا سازمان عفو بین الملل را متقاعد کنیم تا اول سپتامبر را بعنوان روز یادبود جهانی قربانیان سیاسی و عقیدتی اعلام کند. بعنوان اولین قدم، قطعنامه ای در این مورد اَماده کرده و در کنفرانس ناحیه جنوب سازمان عفو بین الملل در شهر سیاتل امریکا مطرح کردیم. این قطعنامه در تاریخ ۱۹ اَوریل ۲۰۰۲ به تصویب رسید [۱].

با پیگیریهای بسیار، سرانجام سازمان عفو بین الملل بر اساس پیشنهاد تصویب شده گروه مهر در کنفرانس سیاتل، طی قطعنامه P5 که در ۴ اَوریل ۲۰۰۳ در شهر پیتسبورگ به تصویب رسید، روز اول سپتامبر را بعنوان روز یادبود قربانیان سیاسی، عقیدتی و حقوق بشری اعلام کرد و از سازمان ملل در خواست کرد که این روز را به تقویم خود بیافزاید. سازمان عفو در پایان قطعنامه عنوان کرد که اگر سایر سازمانهای حقوق بشر نیز موافق باشند روز اول سپتامبر بعنوان یک روز جهانی اعلام خواهد شد [۲].

متاسفانه بجز گروه مهر که هر سال در اول سپتامبر با تشکیل کنفرانس و دعوت از فعالان سیاسی و حقوق بشر و نمایندگان سیاسی امریکائی سعی کرد که برخورد های دردناک و جنایت بار رژیم با مخالفانش را افشا کرده و پیشنهادات عملی خود را مطرح کند، تمامی گروه ها و سازمان های ایرانی این روز را نادیده گرفته و به گرد هم اَئیهای کوچک اینجا و اَنجا در میان ایرانیان ادامه دادند.  جای بحث در اینکه این بی توجهی از چه زاویه ای صورت گرفت، در این نوشته نیست. این سئوال را میتوان و باید از خود این گروها و فعالان پرسید. منتها حاصل تاسف بار اَن این بود که سازمان عفو در امریکا با مشاهده این بی توجهی ها و اینکه گروه مهر تنها گروهیست که این روز را گرامی میشمارد، از ادامه کار خود در طرح و تصویب نهائی این قطعنامه که قرار بود در کنفرانس لندن صورت گیرد منصرف شد و اَنرا به بعد موکول کرد و نهایتا چون استقبالی از سایر گروهها ندید، این فرصت بی نظیر از دست داده شد.

با این وجود، اگر ایرانیان فعال برون مرز کمی در این مورد تامل کنند و زمینه های بسیار مثبتی را که برگزاری کنفرانس و نشست های هدفمند در گوشه و کنار دنیا در چنین روزی برای انعکاس جنایات رژیم ایجاد خواهد کرد، ارج بنهند، هنوز امکان اینکه به اَن جنبه جهانی نیز داد هست و ما به نوبه خود میتوانیم به تلاش دیگری دامن بزنیم.

شناخت چنین روزی با هدف مخاطب قرار دادن مردم کشورهای مقیم ما در سراسر جهان به این معنا نیست که از نشست های مرسوم دیگر دست برداریم. تمامی اَنها میتواند ادامه یابد. منتها یادبود های اول سپتامبر با اهداف بسیار متفاوتی برگزار خواهد شد. هدف تنها افشای جنایات رژیم اسلامی نخواهد بود. چرا که  اگر همه دنیا را هم از جنایات رژیم اسلامی اَگاه کنیم، به خودی خود، این دردی را دوا نخواهد کرد. باید بدانیم که از این دوستداران اَزادی چه میخواهیم و اَنرا طلب کنیم. هدف باید افشای جنایات رژیم و توقف این جنایات باشد. چگونگی توقف این جنایات است که باید مورد تمرکز و توجه خاص ما قرار گیرد.

جنایات رژیم اسلامی هرگز مانعی بر سر راه سود جوئیها و تلاشهایش برای ادامه سلطه خود بر ایرانیان و تثبیت در منطقه نبوده است. چرا که دولتمداران سود جوی جهان نیز هرگز این جنایات را عاملی برای عدم مشروعیت بخشی و شناسائی این رژیم جنایتکار ندانسته اند. تنها چیزی که رژیم های گوناگون دنیا، از محافظه کار تا دموکرات و لیبرال و چپ از رژیم اسلامی خواسته اند کنترل فعالیتهای اتمی و دخالت در منطقه بوده است. پاره ای این را با تهدید و ارعاب طلب کرده و میکنند و بخشی از طریق مذاکره. همچنانکه بارها گفته و نوشته ام، حقوق بشر بعنوان گلدانی تزئیینی روی هر میز مذاکره ای وجود داشته و در کنار هر تهدیدی عنوان شده است ولی هرگز  فشار ها و تحریم های اعمال شده بر رژیم کوچکترین شرط  عملی را در مورد نقض حقوق بشر در ایران نداشته است.

رژیم اسلامی در پروسه بده و بستانهائی که سالهاست در شرف انجام است، و در ازای قول هائی که در مورد فعالیتهای اتمیش داده است، در بسیاری از زمینه ها توانمند تر شده است. در قبال برخوردهای تهدید اَمیز، و در پوشش خطر جنگ، در سرکوبهای مردم ایران توانمند تر شده است. در فعالیتهای تروریستی رژیم در منطقه نه تنها کاهشی ایجاد نشده است، بلکه در پرتو شعارهای مرگ بر امریکا و اسرائیل، مشروعیت بیشتری نیز در میان تروریست ها کسب کرده است. از حمله نظامی به گوش و کنار ایران نه تنها وحشتی ندارد بلکه  احتمالا خواستار اَنهم هست تا بتواند تمامی فقر و فلاکت طبقه متوسط و زحمتکش را راحتتر به گردن “بیگانگان” بیاندازد و هر صدای اعتراض اَمیزی را سریعتر به دفاع از این “بیگانگان” و جاسوسی برایشان تقلیل داده و خفه کند. لابی گران رنگارنگش در برون مرز سالهاست که میکوشند تا برخورد به رژیم اسلامی را به “جنگ یا صلح” تقلیل دهند و با عنوان اینکه “صلح” طلبند و مخالف جنگ، خواستار پذیرش بدون قید و شرط رژیم اسلامی باشند. سیاست هائی که ترامپ به بدترین شکلی به اَن دامن زنده است، اَنها را هم در ادامه فریب ها و نیرنگهایشان برای ثبات بخشیدن به رژیم متزلزل اسلامی توانمند تر کرده است.

 سیاست ها و بیانات متناقض ترامپ در برخورد به رژیم اسلامی، باعث شده است که بسیاری از دولتهای دیگر، به نوعی، بیشتر حامی رژیم اسلامی بشوند. در رسانه های عمومی غرب، رژیم اسلامی که “ایران” نامیده میشود بعلت برخورد های بی محتوای ترامپ، مظلوم شناخته شده و کوچکتری اشاره ای به جنایات روزانه اش نمیشود.

 لیست مسائل و مشکلات بیشتری که بر سر راه ما قرار گرفته طولانی است. شاید بهتر اَن باشد که در این نوشته سخن کوتاه کنم و به سئوال همیشگی “چه باید کرد؟” بپردازم.

فهرستی کوتاه از اینکه در راستای مبارزات نافرمانی برای افشا و توقف نقض حقوق بشر و جنایات رژیم اسلامی چه میتوان کرد:

  • شناخت روز اول ماه سپتامبر برای یاد بود قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۸ میلادی) و بر گزاری کنفرانس های سالانه در چنین روزی
  • هدف اصلی این کنفرانسها باید جلب حمایت سیاست مداران و نمایندگان سیاسی، فعالان حقوق بشری، کارگری و غیره باشد. باید تلاش کرد تا اَنها شرکت در این کنفرانس ها را بپذیرند و در مورد چگونگی متوقف ساختن بانیان قتل عام ها در ادامه جنایات خود صحبت کنند.
  • در این کنفراس ها، در روزها و ماههای پیش و پس از اَنها، باید در این جهت تلاش کنیم که بتوانیم سد بزرگ “جنگ یا صلح” را که لابی گران رژیم بر سر راه ما ایجاد کرده اند از میان برداریم. برای برداشتن این سد باید بتوانیم بدیل سومی را که همیشه نادیده گرفته شده مطرح کنیم.
  • بدیل سوم، عدم پذیرش رژیم اسلامی از طرف جامعه جهانی و مشروط کردن این پذیرش به توقف نقض حقوق بشر و در قدم اول اَزادی همه زندانیان سیاسی است. شرطی که باید در کنار شرایط اتمی قدرتمداران جهان قرار گیرد.

پذیرش چنین برخوردی از طرف قدرتمداران جهانی و سیاست مداران اَن بسیار مشکل است چرا که اَنها میدانند که این رژیم چنین شرطهائی را نخواهد پذیرفت و تاکید بر اَن، شروط اتمی را نیز زیر سئوال خواهد برد. اَنها منافع خود را در پابرپائی همین جنایتکاران میدانند و تا خلاف اَنرا نبینند، سیاستهای خود را ادامه خواهند داد. در دنیای بده و بستانهای این سود جویان، تنها توسل به انسانیت در دفاع حتی از حقوق اولیه مردم مورد ستم، کاری از پیش نبرده و نخواهد برد. باید بتوانیم با اتحاد در انجام کارهائی مشخص، اَنها را مجبور کنیم که به خواستهای ما توجه کرده و برای تحققشان تلاش کنند.

این کارها را میتوان با تلاش همگانی در دو جهت مشخص پیش برد:

  • شرکت ایرانیان در پروسه سیاسی کشورهای مقیم خود در سطوح مختلف از محلی، استانی و یا سراسری و اعلام اینکه  رای اَنها به کسانی تعلق خواهد گرفت که خواهان اَن بشوند که شرط اَزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی در کنار شرطهای اتمی قرار گیرد. از مردم اَگاه شده کشورهای مقیم خود نیز باید بخواهیم که چنین خواستی را از نمایندگا، سناتورها و سیاست مدارانی که با رای اَنها  انتخاب میشوند بنمایند.
  • باید بتوانیم این واقعیت را نشان دهیم که رژیم اسلامی هرگز چه از طریق مذاکره و چه از طریق تهدید به حمله نظامی دست از فعالیتهای اتمی خود و دخالت در منطقه بر نخواهد داشت. نشان دهیم که اگر اَنها این رژیم را به رسمیت نشناسند، فروش و صدور وسائل نظامی، جاسوسی و نظایر اَن از هر نوع و شکلی را به اَن ممنوع و تحریم کنند، آزادی خواهان ایران خود قادر خواهند بود که این رژیم را بدون هیج نوع دخالت نظامی خارجیان و ایجاد هیچ خطری برای مردم اَنها سر نگون کنند. بحثی که بدون شک مورد توجه مردم جهان قرار خواهد گرفت و اَنها را در حمایت از خواست ما بیشتر تشویق خواهد کرد.همچنانکه در نوشته های متعددی توضح داده شده است، تحریمی هوشمند، تحریمی است که فشارش تنها بر رژیم و بخش بسیار مرفهی که دست در دست سپاه  به کارهای صادرات و واردات مشغولند خواهد بود و نه بر مردم عادی و زحمتکش [۳] ، [۴] ).

دستیابی به اهدافی که بدانها اشاره شد، به دلایل بسیار که به یکی دو مورد اَن اشاره شد کار ساده ای نیست. شرکت ما در پروسه سیاسی کشورهای مقیم، بسیج افراد غیر ایرانی، سازمانها و گروهای مختلف، سیاسی، اجتماعی و کارگری، اثر گذاری بر نتایج انتخابات و ایجاد رقابت بین احزاب و افراد سیاسی برای گرفتن رای ما، کاری ممکن است ولی احتیاج به سازمان دهی مشترک و فعالیت دراز مدت دارد. اگر در یکی دو ناحیه بتوانیم سرنوشت انتخابات را تعیین کنیم، رقابت بین کاندیداها برای بدست اَوردن رای ما شروع شده و برای ما شناخت بیشتری ایجاد خواهد کرد. صدای ما و اَنچه که ما طلب میکنیم به گوش بسیاری دیگر از اَزادی خواهان جهان خواهد رسید و ما توانمندتر خواهیم شد.

در شهر لس انجلس که در هر ناحیه اَن هزاران ایرانی ساکن هستند، نواحی بوده اند که کاندیداها با اختلاف رای چند صد نفر انتخاب شده اند. سالها پیش که ما در این زمینه بسیار فعال بودیم، من در یکی از همین نواحی توانستم با یکی از نمایندگان مجلس ملاقات کنم. وقتی که عنوان کردم که همراهی با خواست ما رای ایرانیان را جلب خواهد کرد، خانم سنچز پرونده ای را از دفتر دار خود خواست و به من نشان داد که از هزاران ایرانی مقیم ناحیه او حدود ۴۰ نفر در انتخابات ناحیه او شرکت کرده بودند. با لحنی شرم اَمیز تنها توانستم بگویم که ما براَنیم که این وضعیت را تغییر دهیم. پیگیریهای بعدی من باعث شد که خانم سنچز و نمایندگان دیگری حاضر شوند در کنفرانس های سالیانه ما در یادبود قتل عام تابستان ۶۷ شرکت کرده و بر علیه رژیم صحبت کنند [۵].  متاسفانه ندای ما در تشویق مردم برای شرکت در پروسه سیاسی، تنها ماند و مورد حمایت قرار نگرفت و طبیعتا ما را به نتایج ملموسی نرساند. البته مانند همیشه پاره ای از گروههای طالب قدرت سیاسی در ایران سعی کردند که این حرکت را “مال خود” کنند که اینهم جز لوث کردن این هدف حاصل دیگری  نداشت.

نکته بسیار مهم در یک پیگیری مشترک، بدنبال هدفی و خواستی مشترک اگر هم به اهداف مورد نظر خود نرسد به امری بسیار مهمتر و کار سازتر دست خواهد یافت. تلاش مشترک ، سازمان یافته و پیگیر ما در سراسر دنیا بحول مشروط کردن ارتباطات با رژیم به اَزادی زندانیان سیاسی ـ-عقیدتی وانعکاس اَن در دنیا و بخصوص جلب توجه ایرانیان و فعالان درون مرز، به ایرانیان اَزادی خواه برون مرز هویتی خواهد بخشید که فاقد اَن هستیم. همه دنیا میشنوند و میبینند که اَزادی خواهان ایرانی و خواستار سرنگونی رژیم، ندائی مشترک را سر داده اند و برای تحقق بخشیدن به آن در تلاشند.

بسیاری از ایرانیان ناراضی، خانه نشین شده اند چرا که بدرستی دریافته اند که تنها با رژیمی سفاک و جنایتکار مواجه نیستند. با تمام دنیای سود جوئی مواجه اند که فقط از قاتلان اَنها میخواهد که شرایط اتمی اَنها را ارج نهد و حقوق انسانی اَنها جز در حرف و شعار، جای دیگری مطرح نبوده و نیست. ایجاد حرکتی که بسیاری ازمردم دنیا را نیز در برگرفته و در تلاش اَزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی و بعنوان اولین قدم  توقف نقض حقوق بشر است، فعالان درون مرز را امیدوار و توانمند خواهد ساخت تا بتوانند این مردم ناراضی را از خانه نشینی در اَورده و به خیابانها بکشند. و این جان کلام است.

 پس بیائید تا در کنار همه کارها و اهداف خود به کاری مشترک هم بپردازیم.

  • در نخستین قدم، از افراد و گروههای فعال برون مرز طلب این دارم که نظرشان را در مورد اعلام روز اول سپتامبر بعنوان روز یادبود قتل عام تابستان ۱۳۶۷ و دیگر قربانیان رژیم با ما در میان بگذارند.

امید است که بااین امر مخالفتی نباشد چرا که به هیچ برنامه و امر دیگری کوچکترین خدشه ای وارد نخواهد کرد.-

  • صرفنظر از نظرات شما در مورد این روز، لطفا نظر خود را در مورد تلاش برای شرکت در پروسه سیاسی با هدف افزودن شرط آزادی زندانیان سیاسی-ـ عقیدتی به شرایط اتمی را نیز با ما در میان بگذارید. اگر پیشنهاد دیگری دارید که فکر میکنید انجامش نتایج بهتر و ملموس تری دارد، لطفا اَنرا نیز مطرح کنید
  • ما در حد امکانات خود این پیشنهادات را به اطلاع دیگران خواهیم رساند تا نهایتا شاید بجائی برسیم که بحثها را در گفتگوهای اینترنتی ادامه دهیم. امیدوارم شما هم در انعکاس این نظرات و بحثها اقدام کنید.

به امید ساختن روزگاری بهتر.

منابع:

۱- قطعنامه گروه مهر در کنفرانس سیاتل سازمان عفو بین الملل  

http://mehr.org/Resolution_Seattle.htm

۲- قطعنامه P5 سازمان عفو بین الملل در پیتسبورگ

   http://mehr.org/resolution_p5.htm

۳-  جایگاه تحریم هوشمندانه در مقابله با رژیم اسلامی

   http://mehr.org/Sanction_role_in_fighting_IR.htm

۴- نقش تحریم های هوشمندانه در توقف نقض حقوق بشر

    http://mehr.org/HRW_sanction_persian.pdf

 ۵- سخنرانیهای انجام شده در کنفرانس های یادبود قتل عام زندانیان سیاسی در لس اَنجلس و واشنگتن      http://mehr.org/massacre_speeches_farsi.htm

 اشعاری در مورد قتل عام

 احمد شاملو، هوشنگ گلاب دل، هاله رازی و حسین مشرف


اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقاله‌های ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاه‌های مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

سه × 2 =