به مناسبت هفده دیماه، پنجاهمین سال درگذشت غلامرضا تختی
یداله بلدی: هرگاه در کشور زلزلهخیز ما زلزلهای روی میدهد، مردم یاد پهلوان تختی را زنده نگه میدارند زیرا در زلزلهای که در اردیبهشت ۴۱، در بویین زهرا روی داد؛ زندهیاد تختی چندین گونی اسکناس و چندین کامیون مواد غذایی و لوازم مورد نیاز را برای مردم زلزلهزده جمعآوری کرد، اهدای پول و کالاهای خوراکی و دیگر لوازم مورد نیاز از سوی مردم به تختی، نشانگر محبوبیت بی حد و حصر و صداقت قهرمان نامی ایران بود.
در نظامهای خودکامه، حکومتگران همواره منافع مردم را نادیده میگیرند و مردم حق مشارکت در اداره جامعه را ندارند از این رو فاصله عمیقی بین مردم و رهبران خودکامه به وجود میآید و حاکمیت مشروعیت خود را از دست میدهد؛ اما شخصیتهایی در میان مردم محبوبیت مییابند که در اوج شهرت و توانمندی در رنجها و شادیهای مردم سهیماند و از حقوق مردم دفاع میکنند و با بیعدالتی میستیزند، تختی از زمره قهرمانانی است که به خاطر برخورداری از باورها و آرمانهای انسانیاش، همواره در کنار مردم بود. از این رو پس از گذشت نیم قرن هنوز مردم و حتی جوانان یاد و خاطره او را گرامی میدارند.
راز پایداری محبوبیت تختی نه در کسب مدالها و مقامهای ورزشی اوست، بلکه در ویژگیهای برجسته اخلاقی و انساندوستی او نهفته بود. او نه تنها پیروز مسابقات جهانی و المپیک، بلکه فاتح قلبهای مردم به ویژه طبقات فرودست جامعه نیز بود.
هنگام برگزاری مراسم شب هفت درگذشت تختی که زندهیاد بیژن جرنی از سازماندهندگان اصلی آن بود و چند روز بعد نیز دستگیر شد، صدها هزار نفر از مردم در پاسخ به خصلتهای انسانی او از میدان شوش تا آرامگاه ابن بابویه با اشک و شعار این مسافت طولانی را طی کردند، برگزاری چنان مراسمی با آن جمعیت انبوه در نوع خود بینظیر بود.
تختی در سال ۴۲، به جبهه ملی ایران پیوست و یک بار نیز توسط ساواک دستگیر و مدت چند روز در زندان قزلقلعه زندانی گردید. در زندان مقامات رژیم درصدد تطمیع او برآمدند و مشاغل مهمی را به او پیشنهاد دادند، اما به قول شاعر آزاده مهدی اخوان ثالث، تختی با مردم بود نه بر مردم. او پیشنهادات را نپذیرفت و به آرمانهای مردمیاش وفادار ماند و پیوند خود را با مردم نگسست.
در اردیبهشت سال ۴۹ که مسابقات قهرمانی کشور در استادیوم کارگران تهران برگزار میشد، هنگامی که کشتیگیران و پیشکسوتان وارد استادیوم میشدند مورد تشیق تماشاگران قرار میگرفتند و هنگامی که یکی از حریقان تختی وارد استادیوم شد یکی از تماشاگران با صدایی رسا یاد تختی را گرامی داشت که با ابراز احساسات پنج هزار تماشاگر روبرو شد. رییس سازمان تربیت بدنی که در ارتش نیز درجه سپهبدی داشت از ابراز احساسات تماشاگران نسبت به تختی خشمگین شد و پشت میکروفون قرار گرفت و تختی را به عنوان ورزشکاری که به وسیله دوستان ناباب فریب خورده است به تماشاگران معرفی کرد و دستور دستگیری تماشاگری را که از تختی یاد کرده بود را صادر نمود، اما تماشاگران او را در میان خود گرفتند و از استادیوم فراری دادند.
قهرمانانی که در سالهای اخیر مدالهای المپیک و جهانی را کسب کردهاند و همواره تختی را الگوی خود میدانند، اما هنگامی که بر صندلیهای شورای شهر جای گرفتند به جای حمایت از تهیدستان در فکر ثروتاندوزی بودند و هنگامی که دستفروشان را مورد ضربوشتم قرار میدادند اینان سکوت میکردند تا منافع سرشارشان بر باد نرود.
جمهوری اسلامی که از هر فرصتی برای عوامفریبی و مشروعیت بخشیدن به خود سود میجوید، مخالفت تختی با شاه را به مثابه حقانیت خود میپندارد در حالی که روحیه انساندوستانه او با عملکردهای جمهوری اسلامی کاملا منافات دارد.
نام و خاطره تختی در کنار نامهای جاودانهای مانند سیاوش، بابک و پوریای ولی در یادها خواهد ماند.
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.