واژه نسلکشی (Genocide) را نباید به راحتی و بهعنوان یک سرزنش سیاسی استفاده کرد اما کاری که امروز دیکتاتور ترکیه، اردوغان، با مردم کرد سوریه انجام میدهد، مصداق بارز نسلکشی است. نسلکشی یک عمل عمدی برای از بین بردن یک گروه قومی، ملی، نژادی و مذهبیست. هیتلر در المان نازی بهدنبال از بین بردن قوم یهود و ناتانیاهو در اسرائیل بهدنبال از بین بردن یک گروه قومی، نژادی و مذهبی، فلسطینیان است. اردوغان چه در داخل و چه در خارج ترکیه بهدنبال نفی هویت کردها بهعنوان یک قوم و نژاد بوده است.
سرانجام، ترامپ چراغ سبز مداخله نظامی در سوریه را به اردوغان داد و کردهای سوریه را رها کرد تا در مقابل چالش نظامی بی رحمانه ترکیه قرار گیرند. تصمیم ترامپ بسیاری را در امریکا، اروپا و بلکه سراسر دنیا شگفتزده کرد، زیرا کردها بیش از هر گروه دیگر در سوریه در سرکوب داعش و مقابله با این گروه جهادی موفق و تاثیر گذار بودهاند. اما بسیاری که این تصمیم ترامپ را فقط سیاسی دانسته و به وعده های انتخاباتی او مربوط میدانند، در نظر نمیگیرند که اینبار تصمیم ترامپ بیش از سیاست به روابط شخصی او با اردوغان متکی بوده است. ترامپ در ترکیه سرمایه گذاریهای متعدی داشته و اکنون مدارک جدید نشان میدهد که رئیس جمهور امریکا میخواسته به درخواست اردوغان برای ازادی رضا ضراب، تاجریکه در زمان احمدی نژاد برای ایران از طریق ترکیه پولشویی کرده و سال پیش در امریکا دستگیر شد، جامه عمل بپوشاند. طبق فرمان دادستانی ناحیه جنوبی ایالت نیویورک ، ضراب در امریکا دستگیر میشود و ترامپ از جولیانی، مشاور و وکیل خود، میخواهد که با مداخله خود ترتیبی برای آزادی او بدهد. بسیاری در اطراف ترامپ این درخواست را غیر قانونی دانسته و خواسته بودند که اجازه داده شود تا دستگیری رضا ضراب مراحل قانونی خودرا دنبال کند. البته این اولین بار نبوده است که اردوغان از دولت ترامپ بهطور خصوصی تقاضای مداخله غیر قانونی کرده بود. پیشتر از مایکل فلین، اولین رئیس شورای امنیت ملی ترامپ، خواسته شده بود تا فتح الله گولن، از امریکا به ترکیه مسترد گردد.
اما چرا اردوغان بعد از انتخابات بهار امسال (June 2019) در ترکیه و پیروزی مخالفین پس از دوبار انتخابات برای کسب کرسی شهرداری شهر ۱۵ میلیونی استانبول مرتب تهدید کرده بود که به مناطق کرد نشین شمال سوریه برای پاکسازی این منطقه از کردها حمله میکند؟ پس از سالها بودن بر اریکه قدرت، اردوغان قدرت خودرا در ترکیه رو به افول میبیند. تلفیق استبداد و اسلامگرایی برای ترکها تجربه خوبی به ارمغان نیاورده است. استبداد در ترکیه باعث فساد گسترده و افول آرام رشد اقتصادی و ایجاد مشکلات اجتماعی شده است. مخالفین اردوغان موفق شدهاند با ایجاد ائتلافهای سیاسی قدرت مطلق اورا بهچالش بکشند. مخالفین اردوغان و شهردار انتخاب شده در استانبول، اکرم امامگلو، برای پیروزی خود از کردهای این کشور و با ایجاد یک ائتلاف بزرگ بهره گرفتند. حزب دموکراتیک مردم ترکیه که خود یک حزب کردیست، در انتخابات مجلس ترکیه در گذشته شرکت کرده و برای اولین بار توانسته بود که از مرز کسب بیش از ۱۰% اراء برای تصاحب کرسی در مجلس این کشور گذشته و علیرغم مشکلاتی که دولت اردوغان سر راهش گذاشته بود، جایگاه خود را بهمردم ترکیه نشان دهد. مخالفین اردوغان، بهجز همپیمانی و ائتلاف با یکدیگر برای کسب قدرت در مقابل اردوغان، اجازه ندادهاند که دولت مستبد ترکیه در انتخابات بهنفع خود نفوذ و تقلب کند. در انتخابات گذشته ترکیه، اختلاف اراء بین حزب اردوغان و گروههای مخالف انچنان زیاد نبوده لذا دولت اردوغان توانسته بود با نفوذ خود در انتخابات، نهایتا اسم خود به عنوان پیروز از صندوقهای رای بیرون بیاورد. اما اینبار اختلاف رای انچنان فاحش بود که اردوغان فقط توانست نتایج انتخابات را در مرتبه اول مردود دانسته و در مرتبه دوم مجددا با شکست قابل توجهی روبرو شود. در این انتخابات، مخالفین همچنین بر اقتصاد رو به افول دولت اردوغان تکیه کرده بودند. اردوغان تا پیش از این انتخابات بر اسلامگرایی خود و حزبش متکی بود اما با شکست این نوع اسلامگرایی که با فساد اداری و استبداد اجین شده، اکنون پا را به عرصه ناسیونالیسم خشن اتاتورکی گذاشته و با حمله به مناطق کردنشین سوریه در شمال این کشور، بهدنبال کسب قدرت از دست داده شده خود در درون ترکیه است. متاسفانه ترکها و دولتهای مختلف در ترکیه، هرگز نخواسته اند برای بیش از ۲۰% جمعیت کرد این کشور هویتی قائل شده و دائما برای انسجام درونی، بر طبل دشمنی با کردها کوبیدهاند. کردها در چهار کشور در خاورمیانه زندگی میکنند؛ ایران، عراق، سوریه و ترکیه. بیشترین جمعییت را کردها در ترکیه و بیش از ۱۲ میلیون داشته اند و سالها بدنبال تثبیت هویت خود در این کشور و شرکت در سیاست ترکیه بوده اند.
کمال اتاتورک در جشن استقلال ترکیه در سال ۱۹۲۳ اعلام کرد، «چقدر یک شخص باید خوشحال باشد که خود را یک ترک بنامد». در ترکیه امروز یک کرد میتواند به مرکز ثقل قدرت در این کشور نزدیک شود مادامیکه خودرا یک ترک و نه یک کرد ترک بنامد. این وضع را میتوانیم فقط با وضعیت عربهای درون اسرائیل مقایسه کنیم که با محدودیتهای بزرگی در سیاست این کشور روبرو هستند. در سال ۲۰۱۲ میلادی مذاکرات بین دولت ترکیه و حزب کردی پ.ک.ک شروع شد. عبدالله اوجالان از درون زندان اتشبس بین ترکیه و این حزب را قبول کرد و خواست که کردهای این حزب از ترکیه خارج شده، اسلحه را بر زمین گذاشته و پایان مبارزات مسلحانه با دولت ترکیه را بپذیرند. سه سال بعد، جمیل بایاک رهبر شاخه نظامی پ.ک.ک در مصاحبه ای با بی بی سی اعلام نمود که ما دنبال استقلال و جدایی از ترکیه نیستیم. در ابتدای امسال باز اجلان از زندان اعلام کرد «ما اعتقاد داریم که نیروهای دمکراتیک سوریه (SDF) باید مشکلات خوودرا در چهارچوب اتحاد در درون سوریه، حقوق شناخته شده قانونی و تعهد به دموکراسی حل نمایند». برخلتف تصور رایج، کردهای درون ترکیه بهدنبال استقلال و جدایی از این کشور نبوده و فقط بر حقوق قانونی خود اصرار ورزیدهاند. اما دولت ترکیه و اردوغان بدنبال شناسایی این حقوق و هویت کردی در درون این کشور نبودهاند. اردوغان نهایتا به رسم ناسیونالیسم اتاتورکی ترکیه که برای هیچ اقلیتی حقوق قانونی قائل نیست برگشته است و با مداخله نظامی در درون سوریه بدنبال کسب حمایت داخلی و قدرت در درون ترکیه است. بهجز کوبیدن بر طبل ناسیونالیسم ترکی، اردوغان خود را وارث ملک و اقتدار عثمانیها میداند واینبار با ایجاد یک جنگ و مداخله نظامی در سوریه و با کردها بهدنبال کسب اعتبار و قدرت داخلی است. متاسفانه بسیاری از ترکها در دام اردوغان واردشده و حامی نسلکشی کردها در سوریه شده اند.
اما اردوغان با چالش سه و نیم میلیون مهاجر سوری در داخل کشور خود روبروست. برای ماهها مرتب در مورد راهحلی برای سکونت دادن سوریهای عرب در درون سوریه بحث کرده است. او دشمن دولت بشار اسد و کسی است که دربهای ترکیه را برای عبور گروههای جهادی برای پیوستن به مخالفین اسد در داخـل سوریه باز گذاشته بود. شمال سوریه که مناطق کردنشین این کشور است ظاهرا بهترین چاره برای ایجاد یک منطقه حائل بین سوریه و ترکیه است. کاریکه اسرائیلیها میخواستند در جنوب لبنان بکنند و موفق نشدند، اردوغان اکنون در حال ازمایش و ایجاد ان در جنوب ترکیه و شمال سوریه است. اردوغان در حال ارتکاب جنایت دومی در شمال سوریه و ان تصفیه نژادی (Ethnic Cleansing) کردها است. اردوغان تصمیم گرفته است که با دخالت نظامی در شمال سوریه و بسیج مالیشیای عربی حامی خود، هزاران کرد را از خانه ها و سرزمین خود بیرون رانده و اواره کند تا بتواند سه ونیم میلیون عرب سوری را در این بخش سوریه اسکان دهد. با ارتکاب این جنایت میخواهد به چالش مهاجرین سوری در مقابل مخالفین داخلی خود پاسخ گوید. اما این تصفیه نژادی توسط اردوغان تخم تخاصم بین شهر نشینان عرب و کرد سوری را کاشته و سرچشمه خشونت و نا آرامیهای بیشتری در اینده در سوریه و این منطقه خواهد گردید. اردوغان از غاصبین اسرائیلی سرزمینهای فلسطینیها نخواسته درس عبرت گرفته و بهراهی میرود که ان گمراهان رفته اند.او امسال در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد نقشه توسعه طلبی اسرائیلیها و غصب سرزمین فلسطینیان را بهنمایش گذاشت اما خود اکنون بر گمراهی راه غاصبین سر زمینهای فلسطینیان میرود. صحبتهای او در سازمان ملل هم نمایشی بود که امروز توخالی بودن انرا به دنیا نشان میدهد.
اما اردوغان برای عملی نمودن این طرح جنایکارانه دست بهکارهای بزرگتری زده است. دو گروه نظامی عربهای سوری، ارتش وطنی سوری (الجیش الوطنی السوری) که در سال ۲۰۱۷ تشکیل شده و جبهه الوطنیه للتحریر (جبهه وطنی ازادی) که در سال ۲۰۱۸ تشکیل شده بود، در هفته های گذشته به یکدیگر پیوسته اند. کسانی که در گذشته از ارتش ازاد سوریه (الجیش السوری الحر) که در سال ۲۰۱۱ میلادی تشکیل شده و جدا شده بودند این دو گروه نظامی را تشکیل داده اند. این دو گروه در طول این سالها از حمایت مالی دولت ترکیه برخوردار بوده اند. ارتش وطنی سوری اکنون در ادلب سوریه از حمایت اردوغان و دولت ترکیه برخوردار است. حدود ۸۰ هزار جنگنده در این دو گروه نظامی حمایت دولت ترکیه را بهخورد جلب کردهاند. اردوغان در طی چند روز گذشته از این نیروها بسیار استفاده کرده و در مناطقی که دخالت نظامی ترکیه پیش میرود، این گروههای عرب سوری دست به جنایات بزرگی در مقابل کردها زدهاند. اردوغان تصمیم گرفته است که مناطق غصب شده کردی در شمال سوریه را با این گروههای نظامی حفاظت نماید.
اما انچه امروز در سوریه میگذرد معلول سیاستهای سه کشور خارجیست که نباید بدون نقش انها وضع فعلی این کشور به ارزیابی گذاشته شود. بهدنبال بهار عربی در سال ۲۰۱۱ در سوریه نا ارامیها در این کشور بهطور نسبی برای چهار تا شش ماه مسالمت امیز و بدون درگیری و خشونت ادامه داشت. بعد از این زمان چند ماهه، دولت سوریه برای سرکوب مردم دست به خشونت برد. دولت ایران اولین دولتیست که برای حمایت اسد و کمک به او برای سرکوب مردم، وارد سوریه میشود. سردار همدانی در مصاحبه ای از این حمایت و نوع ان که بر پایه مدل سرکوب جنبش سبز در ایران شکل گرفته بود پرده بر میدارد. ایران برای تعمیق «عمق استراتژی» ضد اسرائیلی خود تصمیم گرفته بود که اجازه ندهد که دولت مستبد سوریه سقوط کند. ایران بهدنبال ایجاد انچه رهبری تمدنسازی اسلامی شیعیست، رفته بود و میخواست که بر اقتدار ایران در میان شیعیان بیفزاید. همزمان اولین کشورهایی که به مخالفین اسد کمک می کردند، قطر و ترکیه بودند. هردو بر پایه روابط دیرینه خود با اخوان المسلمین در درون خاورمیانه و کشورهای اسلامی حمایت خودرا از اخوانیهای سوری پایهگذاری کرده بودند. ترکیه مرزهای خودرا به گروههای جهادی باز کرد تا از طریق مرزهای مشترک این کشور و سوریه جهادیها به مخالفین اسد بپیوندند. با گسترش جنگهای داخلی در سوریه، عربستان سعودی و گروههای جهادی نظیر جبهه النصره که القاعده عراق بود، به درون سوریه کشیده شدند. داعش دوسال بعد از شروع جنگهای داخلی در سوریه به این کشور وارد شد. دولت ایران و دولت اسد نتوانستند جنگهای داخلی درون سوریه را به سرانجام مطلوبی برسانند و این جنگها به بن بست کشیده شد.
در سال ۲۰۱۵ دولت ایران، دولت روسیه را تشویق کرد تا برای حمایت از اسد وارد سوریه شود. ایران، بدون تویب مجلس، به روسیه پایگاه هوایی داد و دولت روسیه از نیروی هوائی خود استفاده کرد و جنگ را به نفع اسد به پایان غیر مطلوبی رسانید. اگرچه جنگ در مرحله ای به پایان رسید اما صلح به سوریه بر نگشت و هنوز هم بر نگشته است. سوریه به شکلی پارهپاره شده و عملا دولتها و گروههای مختلفی بخشهای سوریه را کنترل میکنند.
اکنون دخالت نظامی اردوغان در شمال سوریه و تلاش برای تصفیهنژادی کردها، شروع مرحله جدیدی در سوریه به شمار میرود. هر سه کشور ایران، ترکیه و روسیه به دنبال منافع خاصی در سوریه هستند که این منافع لزوما منافع مردم سوریه نبوده و نیست. ایران بهنبال توسعه نفوذ خود برای بسط قدرت شیعی، ترکیه برای ایجاد قدرت برای نفوذ یک مستبد و ناسیونالیسم ترکی و روسیه برای نفوذ در خاورمیانه از طریق کنترل کامل سوریه است.
انچه با دخالت نظامی ترکیه در سوریه اتفاق افتاده است، دو برنده بزرگ ان روسیه و ترکیه هستند. دخالت نظامی ترکیه در سوریه، دولت اسد را ببیشتر به روسها و حمایت نظامی انها متکی مینماید. ترکیه بخش بزرگی از خاک سوریه را تصاحب کرده و میتواند میلیونها عرب سوریرا که لزوما وفادار به دولت اسد در دمشق نیستند، اسکان دهد و این منطقه را کنترل نماید. دولت ایران اگرچه برای خروج امریکا از این کشور برنده بهنظر میاید اما اکنون با چالش ترکیه در سوریه و اتکای بیشتر اسد بر روسیه روبروست. دولت ایران قدرت و نفوذی ندارد تا بتواند دولت ترکیه را برای خروج از سوریه تشویق و ترغیب نماید. از طرف دیگر در حال حاضر ترکیه بهعنوان مخالف و ایران بهعنوان موافق اسد هر دو با توانهای متفاوتی در صحنه سیاست سوریه حضور دارند.
هرگز نمیتوان تصور کرد که ترکیه از سوریه خارج شود بدون اینکه ایران این کشور را ترک کند. از هماکنون پوتین که روابط تنگاتنگی با ترکیه، عربستان سعودی و اسرائیل دارد، اعلام کرده که نیروهای خارجی میبایست از سوریه خارج شوند. در عین حال روسیه منافع امنیتی اسرائیل در سوریه را بهرسمیت شناخته و انرا اعلام کرده است. روسیه همچنین روابط تجاری بزرگی با این کشورها داشته و در سفر چند روز گذشته خود به عربستان سعودی، وارد پیمانهای میلیاردی و سرمایه گذاریهای بزرگی در این کشور شده است. پوتین هرگز وارد چنین مراودات اقتصادی با ایران نشده است و مانند چین نگران تهدید تحریمهای امریکا برروی ایران است.
با ورود ارتش ترکیه به سوریه، کردهای سوری و ارتش ازاد سوریه که هردو در گذشته از حمایتهای امریکا و اروپا برخوردار بودهاند با دولت اسد وارد یک میثاق و ائتلاف شدهاند. در حال حاضر بهترین سیاست برای کشور ما ایران حمایت از مذاکرات پابرجا برای مصالحه بین دولت اسد، ارتش ازاد سوریه و نیروهای کرد سوریست. ایران یکبار این فرصت بزرگ تاریخی را در سوریه از دست داده تا یک میانجیگر صلحطلب بین گروههای مختلف سوری باشد. زمانیککه ایران این فرصت را در سوریه از دست داد، تنها کشوری بود که توان و اعتبار این کار را از ان خود کرده بود. دولت ایران نفوذ بالایی روی دولت اسد داشت و میتوانست گروههای مختلف مخالف را که اکثرا اخوانیهای سوری بودند، سر میز مذاکره برای یک صلح پایدار گرد اورد. این فرصت برای کشور ما فرصت بزرگی بود بهخاطر اینکه اگر اسد و مخالفین اخوانیش میتوانستند به صلح پایداری دست یابند، این کشور میتوانست در منظومه دوستی با کشور ما بماند و حائلی استراتژیک بین ما و عربستان سعودی وهابی که سر اشتی با اخوانیها ندارد، قرار گیرد. اگر کشور ما از این فرصت استفاده کرده بود میتوانست حمایت ترکیه و قطر را نیز کسب کرده و نیازی نبود که بعدها روسیه تشوبق شود تا در سوریه مداخله کند. متاسفانه با بی بصیرتی مطلق رهبران سیاسی کشورما که با توهم قدرت فکر میکردند که بهزودی میتوانند بهار عربی سوریه را سرکوب نموده و دولت اسد را حفظ کنند تا به بسط نفوذ قدرت خود ادامه دهند، وضع سوریه امروز به اینجا رسیده است. با ماندن اسد، صلح به سوریه بر نخواهد گشت. در یک مذاکره میتوان شرایطی را ایجاد نمود که اسد پس از چند سالی از قدرت کنارهگیری نموده و راه برای شرکت همه گروههای سوری در سیاست سوریه باز کند. در ان زمان صلح و ثبات واقعی به سوریه بازخواهد گشت.
در آخرین تحولات، روز پنجشنبه ۱۷ اکتبر، معاون رئیسجمهور امریکا ، پنس، و وزیر امور خارجه، پامپئو، به ترکیه سفر کرده تا بتوانند اردوغان را برای یک اتشبس قانع کنند. شرمساری داخلی و بینالمللی تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه، بدین وسیله میبایست اندکی تقلیل مییافت. پس از ساعتها مذاکره، اردوغان پذیرفته است که برای پنج روزی (۱۲۰ ساعت) حملات خودرا در شمال سوریه متوقف کند تا نیروهای کرد YPG ازاین منطقه و منطقه قراردادی ترکیه خارج شوند. ترکیه میخواهد که مساحتی به عمق ۲۰ مایل و عرض ۳۰۰ کیلومتر از مرز ترکیه با سوریه توسط کردها تخلیه شود. اگرچه این فرصت پنج روزه میتواند به نسلکشی کردها تا حدودی خاتمه دهد اما به هدف تصفیه نژادی انها توسط ترکیه کوچکترین خدشهای وارد نمیکند. انچه امریکا آنرا اتش بس میداند و ترکها یک توقف چند روزه، پرده از شرم بیشتری برای انچه بین امریکا و ترکیه گذشته است بر میکشد. با این توقف چند روزه در حمله نظامی ترکیه به سوریه، تصفیهنژادی کردها شکل رسمی بهخود میگیرد و همزمان مورد تایید امریکا و دولت ترامپ نیز قرار میگیرد. در بخشهایی پشت خط مرزی قراردادی ترکیه، کامیونهای ارتشی گشت روسیه با دو پرچم روسیه و سوریه دیده میشوند که به عیان نشان میدهد کدام دو کشور وضع سیاسی فعلی سوریه را کنترل میکنند. ترکیه بخشی از سوریه را تصاحب کرده و روسیه همچون استعمارگران قدیمی دارد به همه در منطقه نشان میدهد که نهایتا کدام کشور کنترل سوریه را در دست دارد و میتواند دولت بشار اسد را بر اریکه قدرت نگه دارد. روسیه این مسئولیت جدید را از یک سازمان بینالمللی کسب نکرده است بلکه برای نشان دادن نفوذ خود در سوریه و منطقه دارد از ان استفاده میکند.
و این درس پایانی غمانگیز برای دولت استبداد زده سوریه و حامی اول آن ایران است که وقتی سیاست برمنافع مردم و نقش انها در شکل دادن حکومت متکی نبود، عاقبتی بهتر از این بهدنبال نخواهد داشت. استبداد برای بقاء خود نهایتا به یک قدرت برتر از خود و خارجی تکیه میکند. ترکیه به سوریه رفته است تا انجا بماند اما کشورما که به سوریه رفته بود تا در این کشور بماند، با چالش روسیه و اسرائیل روبرو بوده و خواهد بود و پس از صرف هزینههای زیاد، بهزودی مجبور خواهد شد تا این کشور را ترک کند.
مهدی نوربخش