چهل و دوسال است این وحشیهای ارتجاعی، مذهبی بر مردم ایران حکومت می کنند. هرگونه صدای آزادی خواهی، عدالت طلبی، دگراندیشی و ستمستیزی به شدیدترین شکل ممکن خفه و سرکوب شده است.
اما کشورهای غربی چراغ خاموش از کنار تمام این جرم و جنایت حکومت فاسد و فاشیست جمهوری اسلامی ایران گذشتند.
صدای مادرانی که فرزندانشان به جرم دفاع از حرمت و کرامت انسانی سربه نیست شدند را نشنیدند.
صدای زنان به پا خواسته در مقابل قانون متحجر ارتجاع دینی و مذهبی را نشنیدند.
صدای کشتار و تجاوز بی حد و مرز مردم ایران توسط حکومت جنایتکار اسلامی را نشنیدند.
در کنار این حکومت فاشیست منافع خود را پیش گرفتند.
غافل از اینکه صدای پای ارتجاع مذهبی در بغل گوش آنها به صدا درآمده است.
شارلی ئیبدو و معلم تاریخ فرانسه قربانی تفکر افراط گرایی تروریست اسلامی نیست. بلکه قربانی سیاست منفعت طلبی حکومتهای حاکم بر غرب است.
اگرچه زمینه شکلگیری افراط گرایی فرقه ای، دینی و مذهبی در خود این کشورهای (خاورمیانه) وجود داشته است. اما از خمینی و حکومت جنایتکار اسلامی ایران تا القاعده و داعش، برای زور آزمایی، قدرت طلبی و گسترش نفوذ برای کسب سود و درآمد بیشتر سرمایهداری به وجود آمدند.
حکومت فرانسه نگران سر بریده شده معلم تاریخ نیست. نگران شکل گیری یک حرکت اجتماعی توده ای مهار ناپذیر است که ممکن است در مقابل آن به زانو در آید.
وگرنه همین حکومت اعتراضات جلیقه زردها رو به خاک و خون کشید.
دوست حکومت فاشیست اسلامی و حزبالله تروریست لبنان است.
راه حل چیست؟ اخراج تنی چند مسلمان تحت لوای افراطیون مذهبی؟
یا تجدید نظر در به وجود آوردن فرقههای افراطی تروریست مذهبی و قبول شکست و پایان این سیاست ضد بشری توسط کشورهای سرمایه داری؟
آنچه مبرهن است با اخراج دویست سیصد نفر از کشور فرانسه پایان تروریسم نیست.
تا زمانی بیعدالتی ،جنگ، خشونت، ستم و نابرابری در جامعه برقرار باشد زمینه شکل گیری فرقههای ارتجاعی و خشونت طلب فراهم است.
تا وقتی حریصی عدهای معدود برای ثروت اندوزی از بردگی هشتاد درصد جامعه انسانی عبور و تغذیه کند، انسان درمانده برای خالی کردن عقدهها و آرزوهای به گل نشستهاش به هر مسیری ورود و به هر طنابی آویزان میشود.
خشکیدن ریشه افراط گرایی، تحجر و خشونت در برقراری عدالت اجتماعی، رفاه و آسایش عمومی و آموزش همگانی برای همزیستی مسالمتآمیز و انسانی است.
عمرمینایی