در روزهای اخیر شاهد موج تازهای از کشتار مردم ستمدیده بلوچ بدست پاسداران ولایت فقیه هستیم، اینبار کشتار دهنفر از “سوختبران” خانوادههای دیگری از مردم فقیر بلوچ را داغدار کرد اما خشم مردم بهجان آمده از این همه بیداد را هم برانگیخت و استان بلوچستان بویژه سراوان به عرصه تظاهرات مردم علیه ستمگران تبدیل گردید و در این اعتراضات باز هم عده دیگری از جوانان بلوچ بهخاک افتادند.
کشتار جوانان “سوختبر” بلوچ برای “یک لقمه نان” جنایت تازهای نیست، در ۴۲ سال گذشته جوانان بلوچ همواره به بهانههای گوناگون در تیررس گلوله پاسداران بودهاند.
استان سیستان و بلوچستان که اکثریت جمعیت سه میلیون نفری آنرا بلوچها تشکیل میدهند فقیرترین و توسعهنیافتهترین استان ایران است و از عقب ماندگیهای دیرینه رنج میبرد، افزون بر آن ستم ملی و مذهبی نیز بر آنان روا میشود و همسایگی با افغانستان، عمدهترین کشور تولیدکننده مواد مخدر نیز عاملی است که سالانه صدها بلوچ بیکار و فقرزده را بکام مرگ میکشاند.
در این ۴۲ سال حاکمیت اسلامی سهم مردم بلوچ از درآمد سرشار نفت فقر، تبعیض و اعدام بوده است. در روزهای آغازین رژیم، رهبران برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی چنان وانمود میکردند که اهداف رژیم و برنامههایش در جهت رفع کمبودها، زدودن فقر و بهبود وضعیت معیشت مناطق فقیرنشین خواهد بود، بههمین منظور فیلمهایی از این مناطق در رسانه تلویزیون به نمایش میگذاشتند و در چند برنامه منطقه “بشاگرد” بعنوان محرومترین بخش بلوچستان نمایش داده شد، اما پس از ۴۲ سال یکصدم بودجهای که به شهر قم و ساختن حوزههای دینی و اماکن مذهبی اختصاص یافت برای عمران و آبادی بلوچستان صرف نشدهاست و سهم بلوچستان ساختن چندین مسجد و حسینیه برای ساکنین شیعه استان بودهاست.
چکیده مشکلات و رنجهای مردم بلوچستان را میتوان در عناوین زیر برشمرد؛
۱٫ توسعهنیافتگی و عقبماندگی اقتصادی؛ بعلت کمبود کارخانهها و کارگاهها میزان بیکاری بسیار زیاد است. سیستان و بلوچستان که زمانی انبار غله ایران بود اکنون بهعلت عدم برنامهریزی کشاورزی در جهت بهرهبرداری بهینه از زمین، از نظر تولیدات کشاورزی در سطح بسیار پایینی قرار دارد. بدیهیست در چنین شرایطی آمار بیکاری جوانان بلوچ از تمام استانهای ایران افزونتر است و جوانان برای تامین معیشت ناچار راهی استانهای دیگر میشوند.
۲٫ فقر فرهنگی و آموزشی: فقر فرهنگی خود پیامد فقر اقتصادیست، آمار جمعیت بیسواد و دانشجوی بلوچستان به نسبت جمعیت از دیگر استانها کمتر است. در سالهای اخیر افت تحصیلی در میان دانشآموزان به ۳۰ درصد رسیده است.
۳٫ تبعیض مذهبی: جمهوری اسلامی بر تمام ادیان و مذاهب اسلامی غیر شیعه ستم و تبعیض روا میدارد، باورهای مذهب تسنن نهتنها از نظر رهبران مورد احترام قرار نمیگیرد بلکه از سوی واعظان، روضهخوانان و مداحان مورد هتاکی و تحقیر قرار میگیرد و تاکنون چند نفر از رهبران مذهبی بلوچها ترور و یا دستگیر و زندانی شدهاند. هزینههای هنگفتی که صرف مراسم مذهبی، مساجد، اماکن و دیگر نهادهای مذهبی میشود حتی یکهزارم آن صرف امور مذهبی اهل تسنن نمیشود. در شهر تهران که بیش از یک میلیون سنی مذهب زندگی میکنند تاکنون اجازه ساختن یک مسجد داده نشدهاست.
۴ : ستم و تبعیض قومی-ملی: کارنامه سرکوبگرانه حکومت اسلامی همواره نادیده گرفتن و پایمال کردن خواستهها و حقوق عادلانه اقوام ایرانی بودهاست. ملت بلوچستان نمونه بارز یک ملت تحت ستم است که هیچ جایگاهی در تصمیمگیریهای سیاسی و اداری کشور و حتی استان خود ندارد و تمام سازمانها و ادارات دولتی این استان در اختیار وابستگان حاکمیت است.
۵٫ همجواری با افغانستان: بلوچستان در مسیر ورود قاچاق مواد مخدر از افغانستان، بزرگترین تولید کننده تریاک جهان قرار دارد از اینرو زندگی بخشی از مردم بلوچ ناخواسته با قاچاق مواد مخدر عجین شده است و جوانان بیکار بلوچ طعمه مناسبی برای باندهای کلان مواد مخدر هستند. جوانان بلوچ که باید در عرصههای آموزشی، فرهنگی و ورزشی فعال باشند، ناچار برای تامین معیشت خانواده در دام قاچاق مواد مخدر یکی از خطرناکترین حرفههای جهان اسیر میشوند که پیامد آن اعدام است. هرساله صدها بلوچ بهدار آویخته میشوند، بر اساس گفته یکی از مقامات استان در یک روستای بلوچستان اکثریت مردان آن روستا بهجرم قاچاق اعدام شدهاند اما کلان قاچاقچیان خودی و برادران پاسدار به ثروتهای افسانهای از راه قاچاق مواد مخدر دست یافتهاند، در حالی که قربانیان اصلی قاچاق مواد مخدر بلوچها هستند بعضی از روضهخوانها در منابر خود بلوچها را عامل گسترش اعتیاد در ایران میدانند.
۶٫ سوخت بری: یکی دیگر از کارهای خطرناک جوانان و نوجوانان بلوچ انتقال بنزین و گازوئیل با موتور سیکلت به پاکستان است دانشآموزانی که باید به تحصیل بپردازند ناچار با تحمل مشقت و خطرات احتمالی بیابانها و تپهها را درمینوردند تا لقمه نانی بر سر سفره خالی خانواده نگران و چشم بهراه خود قرار دهند. تاکنون صدها نفر از این سوختبران مانند برادر کرد کولبر خود با گلوله مزدوران حاکمان غارتگر کشته شدهاند، در روز چهارم اسفند ده نفر از این نانآوران خانوادهها بهخون خود غلتیدند که خشم مردم ستمدیده بلوچ را از این همه بیداد برانگیخت.
۷٫ خشکسالی و کم آبی: از ۸۰ میلیون هکتار کویر در ایران تقریبا نیمی از آن در خاک استان سیستان و بلوچستان قرار دارد در طی ۲۵ سال گذشته موج خشکسالی و پیشرفت کویر موجب شده که دهها روستای بلوچستان خالی از سکنه شدهاند و به حاشیه شهرهای زاهدان، کرمان و مشهد رانده شده، به خیل عظیم آلونکنشینها افزوده شدهاند تا زندگی رنجبار را به گونهای دیگر آغاز کنند، یکی دیگر از مشکلات روستاهای بلوچستان کم آبی است که برای تامین آب آشامیدنی بعضی روستاها باید کیلومترها راه را طی کنند تا به رودخانه برسند و تاکنون چندین کودک در ساحل رودخانهها مورد حمله کروکودیلها قرار گرفتهاند و دست خود را از دست داده یا شدیدا مجروح شدهاند، وضعیت زندگی مردم روستاهای بلوچستان از نظر تغذیه، بهداشت، مسکن و نبود امکانات بسیار دردناک است که خود نیاز به پژوهش گروهی دارد.
سیاستهای سرکوبگرانه رژیم در تمام عرصهها چنان جوانان را به ستوه آورده که دیگر تحمل این همه بیداد را ندارند و به مبارزه مسلحانه با رژیم روی آوردهاند اما از سوی دیگر گروههای سلفی اسلامی، حاکمیت ارتجاعی عربستان و ژنرالهای فاسد و طالبانپرور پاکستان تلاش میکنند تا در این گروهها نفوذ کنند. شیوه مبارزه مسلحانه افزون بر قربانی شدن جوانان بر مشکلات مردم بلوچ خواهد افزود و بلوچستان را بیش از پیش امنیتیتر خواهد کرد، امید است این فرزندان جان بر کف بلوچ به دیگر گروههای آگاه و اندیشمند بلوچ بپیوندند و با همبستگی با آزادیخواهان میهنمان برای استقرار آزادی و عدالت بکوشند. به شیوههای خشونت پرهیز روی آورند.
متاسفانه سازمانهای سیاسی، روشنفکران و پژوهشگران با تمام بیدادی که به بلوچها روا میشود توجه چندانی به مشکلات و رنجهای مردم ستمدیده بلوچ نکردهاند. در شرایط کنونی که ملت بلوچ بپاخاسته است باید با تمام توان از خواستههای آنان حمایت کنیم.
یداله بلدی