مبانی تئوریک مخالف کشی؛ از جمهوری اسلامی تا اسماعیلیان – پانته‌آ بهرامی

این نوشته تلاش دارد به کنکاش مبانی مخالف کشی در گفتمان اسلامی بپردازد. پایه های فکری و تئوریک مخالف کشی در ایران در پسا حمله اعراب به چه عناصری بر می گردد؟ این بدان مفهوم نیست که تا قبل از سقوط ساسانیان در ایران ترور مخالفان قدرت وجود نداشته است.

تحکیم قدرت سیاسی – نظامی و پایه های ارکان قدرت از طریق حذف فیزیکی مخالفان، گفتمان غالب ماشین ترور حکومت اسلامی در چهار دهه اخیر است. تمرکز این نوشته بر ترور ایرانیان برون مرز درطول عمر جمهوری اسلامی است و به مخالف کشی در داخل ایران نمی پردازد.هر چند انجام وهماهنگی ترورها در داخل و خارج از ویژگی های این دگراندیش کشی بوده است. در ادامه حلقه این مخالف کشی بر مبنای نظری اسلام به فدائیان اسلام و اسماعلیان نزاری بر می گردد که در ادامه به آن می پردازم، البته این بدان مفهوم نیست که در صدر اسلام ترور وجود نداشته است.

مخالف کشی: گفتمان غالب ماشین ترور حکومتی و تغییر الگوهای حذف فیزیکی

الگوهای ترور در ده سال اخیر تغییر یافته است. ویژگی ها: ۱) اگر در دودهه اول اپوزیسیون نسل اول انقلاب هدف قرار می گرفتند، امروز نسل بعد از انقلاب در داخل حاکمیت که از حکومت بریده و به افشاگری می پردازند، مورد هدف قرار می گیرند (مسعود مولوی، ربایش و اعدام روح الله زم).  ۲) دوالگوی اجرایی در این ترورها دیده می شود: اول ترور توسط موتورسواران و استخدام قاتلان حرفه ای با زدن گلوله به سر و گردن (غلام کشاورز و شهریار شفیق، محمد رضا کلاهی) و دوم ازپا درآوردن با ضربات کارد و بدون سرو صدا (عبدالرحمن برومند، شاپور بختیار و فریدون فرخزاد). ۳) هیچکدام از این ترورها خودسرانه نبوده، همه آنها با حکم یا ازطرف خمینی ویا بعدا از سوی حکومت صادر شده است. ۴) این ترورها بصورت سیستماتیک برای حذف فیزیکی مخالفان انجام گرفته است. چرا حکومت اسلامی تداوم حیات خود را در ترور دگراندیشان می جوید؟ چرا ترور۴ ایرانی در رستوران میکونوس در سال ۱۹۹۲ در برلین نقطه عطف ترورهای ورای مرزها نامیده شد؟

گروه های مورد هدف

مهمترین گروه های هدف اپوزیسیون بالقوه است.

۱- گروه های سیاسی اپوزیسیون که  نیروهای بالقوه هستند و در شرایط مناسب و در موقعیت شورش، نارضایتی و انقلاب  می توانند بسرعت بالفعل ودر قدرت سیاسی آینده شریک شوند. حکومت با تجربه ای که از پتانسیل مخالفان در زمان پهلوی دوم داشت، تلاش کرد تمامی این نیروهای بالقوه از سلطنت طلب و مشروطه خواه، تا ملی گراها، از مذهبی ها تا چپ ها و کمونیست ها را هرجا که می تواند و برایش مقدر است حذف فیزیکی کند.

۲- هنرمندان و نویسندگان که هنرشان، حکومت را مورد افشاگری و تمسخر قرار می دهد.

۳- انتقام گیری ازموافقین دیروز، مخالفین امروز.

تنها ترور در خاک آمریکا

علی اکبر طباطبایی تنها ایرانی است که بدست جمهوری اسلامی در خاک آمریکا ترورشد. اوکه سخنگوی سفارت ایران در زمان پهلوی دوم و موسس بنیاد آزادی ایران در مخالفت با  حکومت بود، در سال۱۹۸۰ در مریلند در مقابل منزلش بظاهر بدست یک پستچی درواقع بدست فردی که پس از مسلمان شدن نام خود را به داود صلاح الدین تغییر داد ترورشد. به قاتل پنج هزار دلار داده شد و بعدا به ایران گریخت. وی در فیلم مستندی اعلام کرد  ترور را براساس حکمی از خمینی صادرشده انجام داد.  در فیلم سفر قندهار به کارگردانی محسن مخملباف درنقش پزشکی انسان دوست ظاهر گشت! (۱)  پس از آن هیچ تروری از سوی حکومت در خاک آمریکا صورت نگرفت.  رضا فاضلی، بازیگر منتقد حکومت که جمهوری اسلامی پسرش، بیژن فاضلی را اشتباهی بجای خودش با کارگذاشتن یک بمب در محل کارش در سال ۱۹۸۶در لندن به قتل رساند، به نویسنده گفت سازمان امنیت بریتانیا پس از ترور پسرش به او گفته بهتر است به آمریکا برود زیرا نمی توانند امنیت او را در بریتانیا تضمین کنند و جانش در خطر است. رضا فاضلی پس از قتل پسرش به آمریکا مهاجرت کرد.

پاریس قلب ترورهای فرا مرزی حکومت

اولین ترورحکومت در ورای مرزها در دسامبر ۱۹۷۹ بدست بسیجی بنام سید عبدالله برقعی در پاریس صورت گرفت. هدف شهریار شفیق، از افسران نیروی دریایی و پسر اشرف پهلوی که در خیابان توسط برقعی که بر موتور سواربود با دو گلوله بر گردن و سرش از پای در آمد. از این تاریخ است که پاریس قلب ترورهای حکومت اسلامی است. طنز تاریخ این است که پاریس هم میزبان رهبر انقلاب، خمینی بود هم جایگاه ترورهای رهبر انقلاب. در سال ۱۹۸۴غلامعلی اویسی، ۶۶ ساله فرمانده نیروی زمینی به همراه برادرش غلامحسین درناحیه ۱۶ پاریس با اصابت چند گلوله به سرشان کشته شدند. خلخالی برای او حکم اعدام صادر کرده بود، قاتل توسط خودرویی که منتظرش بود متواری شد. پس از این ترورها به نظر می رسد چرخشی در نوع ترورها انجام گرفت. تا اینجا ترورها با گلوله و در خیابان های پاریس انجام می شد. از این پس برخی از ترورها با ضربات کارد و چاقو صورت گرفت. در آوریل ۱۹۹۱ عبدالرحمن برومند، ۶۴ ساله رئیس هیات اجرایی نهضت مقاومت ملی ایران در مقابل آسانسور منزلش در پاریس با ضربات کارد از پا درآمد.*  شاپور بختیار، ۷۷ ساله، آخرین نخست وزیرپیشا انقلاب، فعال درسازمان نهضت مقاومت ملی دو بار مورد سوء قصد قرارگرفت و ترور ناکام ماند. انیس نقاش، شهروند لبنانی و مجری قتل نافرجام دوم بختیاردر دادگاه اذعان کرد که این ترورها به دستور مقامات جمهوری اسلامی وبا استخدام تروریست های حرفه ای طراحی شده بود. حکم اعدام بختیار توسط صادق خلخالی صادر و خمینی هم آنرا تایید کر. حکومت بشدت از وجود کودتایی که قدرت را ازدست دهد در هراس بود. انیس نقاش متهم دو سوء قصد نافرجام بختیار پس از یک دهه  از سوی فرانسوا میتران رئبس جمهور وقت فرانسه آزاد و در بازگشت به ایران مورد استقبال حکومتیان قرار گرفت!  حکومت ترور، بختیار را به عنوان سرجنبش می پنداشت. محافظان بختیار بشدت افزایش یافت. ۱۱ سال بعد این بار حکومت ترور در سال ۱۹۹۱ با حیله و نفوذ وارد شد. فریدون بویر احمدی که پدرش در دوران مصدق اعدام شده بود و بختیار او را مثل پسرش دوست داشت، یک سالی بود به بختیار نزدیک شده بود و به آن خانه با تدابیر شدید امنیتی رفت وآمد داشت. دوستان بختیار از جمله  داود عبداللهی از اعضای نهضت در مورد امکان همکاری بویر احمدی به دکتر بختیار هشدار داده بودند. روز حادثه بویراحمدی به بختیار می گوید دونفر از ایران آمده اند  و می خواهند پالایشگاه نفت شیراز را منفجر کنند و می خواهند شما را تنها ملاقات کنند. بویر احمدی دو نفر دیگر بنام محمد آزادی و وکیلی راد را با خود به خانه بختیارمیبرد. دکتر بختیار به همراه منشی خود سروش کتیبه به طرز فجیعی ابتدا خفه و بعد با چاقوی آشپزخانه با ضربات چاقو بر گردن و سینه  به قتل میرسند. تنها کسی که دستگیر شد علی وکیلی راد بود که در بازجویی های اولیه گفت دولت جمهوری اسلامی ما را فرستاده اند. در نبود متهمان وکیلی راد ادعا کرد که فریدون بویر احمدی سروش کتیبه را کشته و محمد آزادی دکتر شاپور بختیار را کشته است. هر دو نفر پس از قتل از فرانسه گریختند. از فریدون بویراحمدی حتی در ایران هیچ اثری پیدا نشد. ناظران معتقدند او در ایران سربه نیست شده است. وکیلی راد ۱۹ سال بعد مورد عفو قرار گرفت و باگل مورد استقبال حکومتیان قرار گرفت (۳).  شهادت های داوود عبداللهی در دادگاه تعیین کننده بود. در انتقام گیری حکومت پس از چند ماه از رای دادگاه در سال ۱۹۹۵ هاشم، پسر ۲۷ ساله داود عبداللهی که در دادگاه گفته بود خانواده اش را به حکومت فرانسه می سپارد، در منزلش در پاریس با شلیک گلوله به سرش از پا درآمد. در سال ۱۹۹۰ دکتر سیروس الهی، استاد علوم سیاسی از بنیانگذاران «درفش کاویانی» با ۶ گلوله در پاریس به قتل رسید. رضا مظلومان ۱۹۹۶ از همان سازمان درحومه پاریس با دو گلوله ترور شد. چرا پاریس کانون ترورهای اسلامی گشت؟

مخالف کشی از هر رنگی

طیف ترور حکومت، رنگارنگ و از همه گروه ها و سازمان هاست. در سال ۱۹۹۰ پروفسور دانشگاه ژنو کاظم رجوی اولین سفیر رژیم در سازمان ملل در سوئیس ترور شد. کمپین های حقوق بشری او باعث شد حکم برادرش مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین در زمان شاه از اعدام به حبس تغییر کند. در سال ۱۹۸۵ با تلاش های او اولین قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر جمهوری اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل بتصویب رسید. شاهد C که نام مستعار ابوالقاسم مصباحی، مقام برجسته اطلاعاتی حکومت ترور بود و به غرب گریخته بود، در دادگاه میکونوس درمورد حذف کاظم رجوی گفت: «در ابتدای ریاست جمهوری رفسنجانی می خواستند ثابت کنند که قدرتمندیم و همه امکانات را دردست داریم» . از سال ۱۹۸۷مسئولیت اجرای این ترور به واحد اطلاعات سپاه به ریاست پاسدار احمد وحیدی واگذار شد.  در سال ۱۹۸۹ غلام کشاورز (بهمن جوادی) عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران پس از ۸ سال برای دیدار مادرش به قبرس رفت. ماشین دولتی ترور در مقابل چشم مادر و برادرش، غلام را با سه گلوله بر سرش که توسط یک موتور سوار اعزامی حکومت انجام شد، به قتل رساند. تلاش مادر غلام برای گرفتن ویزای سوئد بی نتیجه ماند. آنها مجبور شدند در حیاط خلوت جمهوری اسلامی قبرس همدیگر را ملاقات کنند، علی برادرغلام بشدت نگران حفظ جان برادر بزرگش بود و اصرار وی برای تغییر هتل محل اقامت از لارناکا بی ثمر ماند. دو موتور سوار وقتی در خیابان به آنها نزدیک می شوتد، یکی از آنها غلام را به اسم صدا می کند و بلافاصله مورد اصابت سه گلوله به سر قرار می دهد. در همان سال صدیق کمانگر عضو کمیته مرکزی کومله در عراق ترور شد. باز در همان سال دکتر عبدالرحمان قاسملو، ۵۸ ساله، مسلط به ۸ زبان زنده دنیا، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران دروین سر میز مذاکره ترور شد. مذاکره از کمیته سیاسی حزب دمکرات هم پنهان ماند. پلیس های اتریشی در دادگاه میکونوس سه سال بعد شهادت دادند که مذاکره تنها برای ترور قاسملو طراحی شده بود. پلیس اسلحه ها و صدا خفه کن ها را که در زمان شاه از اسپانیا خریداری شده بود را پیدا کرد.  دکتر قاسملو و فاضل رسول در میز مذاکره غافلگیر شدند و عبدالله قادری آذر با مهاجمان درگیر و با چندین گلوله کشته  شد. محمد جعفری صحرارودی (بعدها به یکی از فرماندهان سپاه قدس ارتقا مقام یافت) و غفوز درجزی (بعدها به مدیر تیم سایپا و فرمانده واحد عملیات نیروی قدس سپاه ارتقا یافت و علی دایی در مورد او افشاگری کرد) تیم مذاکره کننده ماشین ترور بودند. متهمان به قتل از وین به تهران پرواز کردند. دادستان وین دوماه بعد از خروج آنها حکم بازداشت را صادر کرد!! پیتر پیلز یکی از نمایندگان مجلس اتریش به ژیار گل خبرنگار بی بی سی می گوید: «بر خلاف آلمان دستگاه قضایی اتریش مستقل نیست و دولت نفوذ زیادی دارد…. مقامات اتریشی در آن زمان باور داشتند بازگرداندن متهمان به تهران منافع اقتصادی مهمی برای همه اتریشی ها دارد…» (۴)

ترور هنرمندان و صداهای معترض

فریدون فرخزاد، ۵۴ ساله، دکترای علوم سیاسی از آلمان، شاعر، خواننده و شومن در سال ۱۹۹۲ با ۳۷ ضربه چاقو در شهر بن درمنزلش از پای درآمد. او بشدت منتقد حکومت و آخوندها بود. با وجود روحیه مبارز، انسانی وعاطفی در ماه های آخر روحیه افسرده ای داشت. مقامات امنیتی به بهانه ملاقات او و مادرش به او نزدیک می شوند و روز واقعه بعنوان دو مهمان با چاقویی که فریدون برای مهمانانش هندوانه خریده بود، او را از پای در آورند. جسد چند روز در آپارتمان می ماند و با زوزه های دو سگ فریدون همسایه ها به پلیس زنگ می زند. ده سال بعد به گزارش نشریه فوکوس آلمان سخنگوی دادستان آلمان از قول فرانک کاترین شویتن می نویسد:«ماموران دادستانی چند مورد را که در رابطه با سازمان های امنیتی است بررسی می کند…این سخنگو حاضر به بیان جزییات بیشتر که ممکن است موجب آسیب رساندن به روابط آلمان و ایران شوند، نشد.» اشاره سخنگوی دادستان آلمان همچنین به ترو علی اکبرمحمدی ۳۶ ساله، خلبان هاشمی رفسنجانی بود که با هواپیمای جت دولتی به بغداد فرار کرد واز آنجا به هامبورگ رفت و اطلاعاتی درباره سیستم دفاعی آلمان داده بود. او در سال ۱۹۸۷ توسط دو قاتل حرفه ای با شلیک پنج گلوله به سر به قتل رسید. قتل فریدون فرخزاد، شاپور بختیار، سروش کتیبه و در ایران پروانه و داریوش فروهر همه از یک الگوی اجرایی مخالف کشی با ضربات چاقوحکایت می کند. الگوی دومی که ماشین ترور دولتی بکار برده شلیک گلوله غالبا توسط موتور سواران به سر وگردن است. در سال ۱۹۸۴ ترورهادی خرسندی شاعر، منتقد حکومت و طنزپرداز مقیم لندن ناکام ماند. شاهد C در دادگاه میکونوس می گوید:«آقای هاشمی با نام مستعار موسوی زاده (اکنون از سرمایه داران کلان و همسر معصومه ابتکار رئیس محیط زیست دولت روحانی) با یک کپی از فرمان قتل هادی خرسندی به دوسلدورف آمد…..فرمان قتل به خط آقای خمینی بود…عملیات در اتریش برنامه ریزی شده بود. در شب قتل خودم بطور ناشناس به پلیس تلفن کردم و ماجرا را شرح دادم..»

دودادگاه و دو نقطه عطف: میکونوس ودادگاه بلژیک

ماشین ترور دولتی در سپتامبر ۱۹۹۲ دوباره فعال شد و چهار کرد مخالف حکومت در برلین با ۳۰ گلوله در رستورانی بنام میکونوس ترور شدند. دکتر صادق شرفکندی دبیرکل حزب دمکرات کردستان، فتاح عبدی نماینده حزب در اروپا، همایون اردلان نماینده حزب درآلمان و نوری دهکردی مترجم حزب کشته شدند.  کاظم دارابی شهروند ایرانی مقیم آلمان و ۴ شهروند لبنانی دردادگاه محکوم شدند. کاظم دارابی و عباس رحیل تبعه لبنانی به حبس ابد و یوسف امین و محمد اتریس هر دو لبنانی به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. دادگاه پس از ۵ سال با ۱۷۰ شاهد در کشمکشی با قوه مجریه حکم مستقل خود را اعلام کرد. برونو یوست دادستان عالی آلمان پرونده میکونوس را به دست گرفت و مرعوب تهدیدات خود و خانواده اش از سوی جمهوری اسلامی نشد. این دادگاه ثابت کرد دستگاه قضاییه آلمان مستقل است و زیر بار فشارهای سیاسی که از جانب دولت ایران و آلمان انجام شد، نرفت. برای اولین بار یک دادگاه، جمهوری اسلامی را به خاطر تروریسم دولتی محکوم کرد. از این زاویه میکونوس نقطه عطفی در کارنامه ترور حکومت اسلامی محسوب می شود. دادگاه میکونوس پس از دادگاه نورنبرگ آلمان که به جنایات نازی ها پرداخت، یکی از مهمترین پرونده های قضایی این کشور محسوب می شود. طبعات سیاسی رای دادگاه برای جمهوری اسلامی پر هزینه بود. دادگاه ۴ دیپلمات ایرانی را اخراج و کشورهای عضو اتحادیه اروپا سفرای خود را از ایران فراخواندند. برای علی فلاحیان حکم جلب صادر شد. مناسبات بحرانی شد. اواخر دوران ریاست جمهوری رفسنجانی بود. عملا خیابان های اروپا از جمله پاریس، لندن، وین، برلین و ژنو تبدیل به حیاط خلوت جمهوری اسلامی برای اجرای ترورهای مخالفان شده بود. تا آنزمان بخاطر منافع اقتصادی اروپا در ایران نوعی مماشات در دادگاه ها صورت می گرفت.  یکی از پیامد های دادگاه میکونوس توقف ترورهای جمهوری اسلامی در خاک اروپا بود. اما در جاهای دیگر دنیا مثل ترکیه وعراق ادامه داشت. این توقف تا بمب گذاری ناموفق جمهوری اسلامی حداقل به مدت ۲۶ سال ادامه یافت در سال ۲۰۱۸ دبیر سوم سفارت ایران دروین اسدالله اسدی، ۴۸ ساله در آلمان دستگیر شد. دادگاهی در بلژیک او را به جرم توطئه و برنامه ریزی برای بمب گذاری در کنفرانس سالیانه سازمان مجاهدین خلق محکوم کرد. پلیس اروپا اسدی را از مسئولان اصلی دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در کل قاره  و او را مغز متفکرنقشه خنثی شده بمب گذاری می دانند. نشست سالیانه درنزدیکی پاریس برگزار شد و در آن چهره های سیاسی بین المللی حضور داشتند. درصورت موفقیت عملیات، انفجار می توانست به یک بحران جدی سیاسی – نظامی تبدیل شود. دادستان های بلژیک، اسدالله اسدی را فرمانده عملیاتی بمب گذاری خواندند و با وجود مصونیت دیپلماتیک او به ۲۰ سال زندان محکوم شد. محل ماموریت دیپلماتیک اسدی اتریش بود و دادگاه در خاک بلژیک برگزارشد. افزون بر او امیرسعدونی و نسیمه نعامی (زوج ایرانی – بلژیکی) و مهرداد عارفانی، شاعر به تحمل ۱۵ تا ۱۸ سال زندان محکوم شدند. دادگاه پیام بسیار روشنی برای ماشین دولتی ترور داشت. حکم ۲۰ سال زندان برای یک دیپلمات وعملیاتی که کسی در آن کشته نشد، بالاست. اما جدیت اروپا را در تقابل با تروریسم دولتی نشان داد و آنرا به نقطه عطفی تبدیل کرد.

انتقام گیری از خودی های دیروز، مخالفین امروز

آخرین عملیات ماشین ترور دولتی را پارسال در ترکیه شاهد بودیم. ترکیه، عراق، قبرس و سوریه با ترورهای اخیرعملا به حیاط خلوت جمهوری اسلامی برای حذف فیزیکی مخالفان تبدیل شده است. مسعود مولوی، ۳۳ ساله، ادمین کانال «جعبه سیاه»  در نوامبر ۲۰۱۹ با ۱۱ گلوله از پشت سر در استانبول ترورشد. به نوشته رویترز تیمی از دیپلمات ها و ماموران اطلاعاتی ایران در قتل مولوی نقش داشته اند. مسئولیت تیم ترور را علی اسفنجانی بعهده داشت که دیرتر به ایران گریخت. مولوی درابتدا در بخش امنیت ساییری وزارت دفاع ایران فعالیت داشت ولی در پس آن به منتقد جمهوری اسلامی تبدیل شد. دراولین و تنها بخش از «سریال مستند ولایت مطلقه فساد» تحت عنوان مافیای خاکستری دست به افشاگری از فرماندهان سپاه و بیت رهبری با عکس و همچنین به فساد مالی هولدینگ یاس می پردازد. همین یک بخش و عبور از خط قرمز نظام کافی بود که فردی را که قبلا خادم آنان بود در خیابان های ترکیه به خاک بیافکنند. در فایل صوتی که از او بدست آمده، اشاره دارد با اطلاعات، سندها و عکس هایی که از سپاه و وزارت اطلاعات خارج کرده، مطمئن است که حتی اگر دراروپا بماند دست جمهوری اسلامی به او خواهد رسید. محمد رضا کلاهی، ۵۶ ساله کاردان تجهیرات صوتی در حزب جمهوری اسلامی، یا بقولی نفوذی سازمان مجاهدین خلق متهم به بمب گذاری در دفتر نخست وزیری در سال ۱۹۸۱ میلادی با نام مستعار علی معتمد به هلند پناهنده شد. ۳۴ سال بعد در سال ۲۰۱۵ او در یک ترور خیابانی کشته شد. دادستان عمومی هلند کشف کرده که نوفل فسیح  عضو یک باند خلافکار با ۱۳۰ هزار یورو با استخدام دو نفر کلاهی را ازپا درآورده است.هردو قاتل به بیش از ۲۰ سال زندان محکوم شده اند. در سال ۲۰۱۷ سعید کریمیان، ۴۵ ساله، شهروند بریتانیا مقیم دوبی مدیر شبکه ماهواره ای جم با ۲۷ گلوله در استانبول ترور شد. او به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۶ سال زندان محکوم شد.  نام وی در روزنامه «حمایت» وابسته به قوه قضاییه ایران (۱۳۹۶ شمسی) در کنار شماری از ایرانیان خارج از کشور آمده که با حکم غیابی به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۶ سال زندان محکوم شده بود. جم به زبان فارسی، دری، عربی، آذری و کردی برنامه پخش می کرد. خود او در گفتگویی با رادیو کوچه هر نوع وابستگی سیاسی و مالی را رد می کند و شبکه جم را سرگرم کننده خواند. پخش تیزر برخی از فیلم های سینمایی تولید ایران در این شبکه از جمله فیلم مشکل گیتی موجب توقیف آنها شد. پس از ترور خانواده کریمیان به ژیارگل خبرنگار بی بی سی گفته:« در سه ماه اخیر از طرف رژیم ایران تهدید شده و قصد داشت به لندن برگردد.»

ریشه های ترور اسلامی: ازفدائیان اسلام تا فدائیان اسماعیلیه

برای جستجو در مبانی تئوریک ایجاد ترور و وحشت ساده اندیشی است که آنرا فقط در ظرف ۴۰ ساله اخیر نگریست، بلکه باید بسترهای فکری آنرا در گستره تاریخی جست. یکی از جریانانی که ازترور بعنوانه وسیله ای راهبردی برای نیل به اهداف و برقراری حکومت اسلامی استفاده کرد، جمعیت فدائیان اسلام یا حزب مسلحانه اسلام گرای شیعه بود. کتابی تحت عنوان «رهنمای حقایق با نماینده نورانی این جهان بزرگ» به قلم نواب صفوی از سوی فداییان اسلام در سال ۱۳۲۹ منتشر شد. در این کتاب «مفاسد فرهنگ» را مهمترین مفاسد نامیده و آنرا در پیوند با مناسبات جنسی جامعه قلمداد کرد. بی دلیل نیست که نواب صفوی زمانی که نجف بود و با کتاب «شیعی گری» احمد کسروی، نویسنده، پژوهشگر و تاریخ نگار آشنا شد، از علمای نجف حکم ارتداد کسروی را گرفت. آیت الله بروجردی ، نواب صفوی را ننگ شیعه می دانست. خمینی در سال ۱۳۲۳ در بیانیه ای از کافر بودن کسروی نوشت: «همه دیدید کتاب های یک نفر تبریزی بی سروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب آن همه جسارت‌ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد.” (۵) اما صفوی با مراجع دیگر برای پیشبرد اهداف خود عمل می کرد. از جمله علامه امینی، آیت الله خویی و آیت الله سید اسدالله مدنی و در تهران نیز شیخ محمد آقا تهرانی در تحریک مردم و نواب صفوی بر ضد کسروی موثر بود. جالب است که هیچ تروری بدون فتوای علما انجام نگرفته است. نواب صفوی پس از چند بار گفتگو با کسروی متوجه شد نمی تواند تاثیری در عقاید وی بگذارد. پس از اولین ترور ناکام کسروی، صفوی که تنها ۲۱ سال داشت راهی زندان شد. بالاخره در سال ۱۳۲۴ دو برادر امامی از فدائیان اسلام در کاخ دادگستری احمد کسروی و منشی او محمد تقی حدادپور را با ضربات چاقو به قتل رساندند. صفوی و همکارانش پس از ترور کسروی با حمایت روحانیون در دادگاه نظامی تبرئه شدند. ترور نخست وزیرعبدالحسین هژیر و حاجعلی رزم آرا بدست فدائیان اسلام صورت گرفت. ترور حسین فاطمی وزیر امور خارجه  ناکام ماند. آخرین عملیات ناموفق ترور فدائیان اسلام ترور حسین علاء نخست وزیر وقت بود که به دستگیری او وهمکارانش و اعدام آنها در سال ۱۳۳۴ و پایان قائله فدائیان اسلام انجامید. جمهوری اسلامی در سالگشت نواب صفوی از او تقدیر و بعنوان یک عقبه مبارزاتی و از او یاد می کند.

جنبش اسماعیلیان، حسن صباح، قلعه الموت و ترور

اسماعیلیه نزاری، گروهی از شیعیان هستند که به امامت اسماعیل، فرزند دوم جعفرصادق اعتقاد دارند. امام فعلی آنها چهل و نهم، کریم آقاخان است. اولین حکومت شیعی توسط خلفای فاطمی در مصر تشکیل شد. در زمان حکومت سلجوقیان، حسن صباح درایران بنیانگذار دولت اسماعیلیان در سال ۱۰۵۰ میلادی گشت. او که اوائل با خلفای فاطمی در مصر ارتباط محکمی داشت، در تداوم رابطه اش را بکلی با آنها قطع کرد. اسماعیلیان از نظر تئوریک پایه گذار اصل تعلیم از سوی امام حاضر بودند وبه مهدی امام غایب اعتقاد نداشتند. قلعه الموت  در سال ۱۲۵۶ میلادی سالها پس از مرگ حسن صباح به دست  مغولها سقوط کرد. صباح در قلعه استوار و مرتفعی به نام الموت در قزوین به تبلیغ پرداخت. با تصرف پایگاه ها و تصرف قلعه ها در قزوین، قهستان، خراسان و ری در قلمرو سلجوقیان، اسماعیلیان توانستند با ساختمان سیاسی – اجتماعی – دینی غیر متمرکز آنرا از درون کنترل کنند. قبل از توسل به ترور نیاز به کسب قدرت در راستای تشکیل یک حکومت دینی انگیزه مواجهه با دستگاه خلاقت درزمان مزبور محسوب می شد. قلعه ها برای ایجاد مراکز قدرت در مقابل سلجوقیان، ترور مخالفان و ایجاد رعب  و هراس شیوه نوین اسماعیلیان در آن دوران بود. واکنش سنی ها کشتار بی امان اسماعیلیه در شهرهای ایران بود. حسن صباح زبان فارسی را به جای زبان عربی در حکومت خود مسلط کرد. برداشت هایی با هویت ایرانی و ناسیونالیستی که از حسن صباج می شود، در متون اولیه به هیچوجه دیده نمیشود و خوانش های امروزی از جنبش اسماعیلیان نزاری است ومطابق با حکومت آنان که مذهبی و درونی بود نیست. اسماعیلیه نزاری به رهبری حسن صباح بنیانگذار ترور در معنی کلاسیک آن است. آنان از ترور بعنوان وسیله راهبردی و هم زمان سازوکار دفاعی، بصورت کاملا سامان یافته در جهت دستیابی به اهداف خود استفاده می کردند. پژوهشگران معتقدند دو مولفه قدرت سیاسی و قدرت دینی در جریان منازعه تاریخی برای تصاحب قدرت به تولید و بازتولید ترور در جنبش اسماعیلیه نزاری انجامید. (۶) انسداد سیاسی حکومت سلطنت سلجوقیان، مبارزه با خلافت عباسی و اخراج ترکان از عوامل گسترش ترور بود. علیرضا طیب در پژوهشی به نام «تروریسم در فراز و فرود تاریخ» معتقد است اگر چه تروریسم یک آموزه سیاسی نوپاست، استفاده از ارعاب از دیرباز حربه ای برای از میان برداشتن دشمنان و مخالفان بوده است. یک رابطه عمومی میان سطح افتراق یافتگی قدرت سیاسی و قدرت دینی از یک سو و شکل بیان اعتراض از سوی دیگر برقرار می شود. در شرایطی که قدرت دینی و قدرت سیاسی به درجات نازلی افتراق یافته اند، اعتراض به هر شکلی با بیان مذهبی صورت می گیرد. از نظر یورگن هابرماس فیلسوف آلمانی پیرو مکتب فرانکفورت بر این باور است که در نبود گفتگو خشونت هر بار به شکلی هولناک تر از گذشته باز تولید خواهد شد. اسماعیلیان صاحب درجه ای از سازمان یافتگی، رهبری نظام مند، ترور برنامه ریزی شده و تربیت فداییان اسماعیلی بودند. فراخوان عمومی اسماعیلیان نزاری موجب شناساندن و معرفی آن در داخل و بیرون مرزهای ایران شد و در حالت مخفی بودن از رویارویی مستقیم خلافت و سلطنت با این جنبش جلوگیری می کرد . علاوه برآن پایبندی اسماعیلیان نزاری به اصل عقیدتی- سیاسی تقیه است. راهکاری که شیعیان ایرانی (اثنی عشری) قبل و بعد از اسماعیلیا ن در برابر اکثریت حاکم سود می جستند. تربیت فداییان بر اساس آیین خاصی بود، آنها همیشه از خنجر یا کارد استفاده می کردند وهرگز از زهر و تیر استفاده نمی کردند. رشید الدین فضل الله همدانی در فصلی از تاریخ مشهور خود از فهرست ۴۸ نفری نام می برد که در زمان حسن صباح کشته شدند. جامعه قربانیان از میان بلند پایگان لشگری و کشوری بود، تا علاوه بر دست یافتن به منافع آنی، از طریق هراس مخالفان آنها را به عقب نشینی از مواضعشان وادار کنند. از یک سو مخفیانه و نیمه آشکار به تبلیغ عقاید خود می پرداختند و از سوی دیگر با تهدید و ترور و مبارزه مسلحانه مخالفان را از میان برمی داشتند. فقدان گفت و گو زمینه ترور را افزایش می دهد. تکفیر دینی  بسته ای ایدئولوژیک قلمداد می شود که در کانون مناسبات سیاسی نظام های بسته قرار دارد و گروه های مختلف در شرایط فقدان فضای رقابتی سالم از آن به مثابه وسیله ای درسرکوب رقیب بهره می گیرد. خواجه نظام الملک وزیر ملکشاه در سیاست نامه از خروج اسماعیلیان از شریعت سخن راند و این موضوع آنها را به قتل ها درسطوح بالای خلافت ترغیب کرد و گفت قتل اسماعیلیان حلال تر از آب باران و واجب است. جمهوری اسلامی از برخی از این آموزه های تئوریک سود جسته است از جمله ۱) تربیت یا خرید نیروهای ترور، ۲) نفوذ در میان مخالفین و تقیه ۳) ایجاد رعب و هراس در میان مخالفان ۳) تبلیغ وسیع عقاید مذهبی ۴) حذف فیزیکی از طریق ترور ۵) انسداد فضای سیاسی برای پرهیز ازهرگونه گفتگو.

پی نوشت ها

(۱) Alleged Killer’s Star Tyrn Sitrs Anger by Josh Berstein, 2012

(۲) Shah’s nephew assassinated by death squad, Middlesboro Daily News, Nov. 2012

(۳) ماجرای قتل بختیار به روایت پلیس ایرانی تبار پرونده، گفتگو با حمید فاطمی، رادیو فردا، ۱۳۹۵

(۴) صداهای نشنیده از آخرین لحظات ترور رهبران کرد در وین، ژیار گل، بی بی سی، ۲۰۱۹

(۵) سکوت دولت و ملت در ترور کسروی ، محمد امینی، ۲۰۱۲

(۶)  بازخوانی دیالکتیک ترغیب و فشار ساختاری ترور در فرقه اسماعیلیه نزاری، مهدی نجف زاده، مریم مختاری، سلمان و ایمان احمدوند، تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی، مطالعات فرهنگی، سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۳

* دختر برومند خاطره‌ای را تعریف می‌کند: «در مرگ پدرم، دکتر بختیار مرا دلداری داد. اما آخرین باری که او را دیدم، با تلخی و تأسف گفت که به‌دنبال مذاکرات بین فرانسه و جمهوری اسلامی، از او خواسته شده است هنگام سفر رفسنجانی به پاریس، فرانسه را ترک کند. دکتر بختیار به من گفت که حکومت فرانسه ارزش‌های والایی را که به آن افتخار می‌کردند، فدای منافع حقیر اقتصادی می‌کند.»

– این نوشته ترورهای ورای مرزها را دربر نمی گیرد.

پانته‌آ بهرامی

منبع؛ اخبار روز

اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقاله‌های ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاه‌های مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.

 

 

 

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

7 − سه =