صدای معلمی از کرانه تبعید باز هوای لنگرودم آرزوست ! امیر جواهری لنگرودی

معلمان لنگرود

تجمع دیروز فرهنگیان بازنشسته اشتیاق برانگیزم در کنار معلمان شاعل فرهیخه شهرم اعم از زنان و مردان آزاد اندیش لنگرود و گزارش‌های منتشره آن در کانال شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران و هم نفسی یاران دیروزم در آن شهر ، مرا به وصل جانانم پیوند می‌زند .

در خیل جمعیت اجتماع کننده : عمو صفر رمضانی معلم بازنشسته دیارم با تصنیف ازادی : « ای شادی آزادی ، ای شادی آزادی ، روزی که تو باز آیی ، با این دل غم پرورد ، من با تو چه خواهم کرد ؟ » حضور همنفس محمود جان بهشتی لنگرودی ،با کولباری از هزینه پرداخت شده زندانش و عزیز قاسم راده رودسری با بقچه ای از پرونده های نتراشیده و نخراشیده نیروهای امنیتی در بغل ، در فضای اجتماع با جوهر معلمان شاغل و بازنشسته لنگرود متشکل از زنان با گوهر و مردان با مقدار ،آنان را به همخوانی تصنیف ماندگار مرغ سحر وا داشت.

کلام سحر انگیز خانم اورانوس شمسی معلم بازنشسته دیار ما با خوانش شعر : باور به راه باش : ” ما آن رود پر آبیم که همیشه در جریانیم، همراه و همقدم شدیم تا تقدیر را رقم زنیم تا روشنایی فردا را ببینیم که خواهیم دید. / ما آسمان آبی را به نظاره نشسته ایم ، ولی مبادا که دیو یاس ، سایه انداز راهمان باشد که خود خواسته ایم ، آغازگر شروع دیگری باشیم … L

نکته آخر اینکه عزیز قاسم زاده گرامی در فضای اعتراض خیابانی شعر « اشتیاق رهایی» سروده محمود بهشتی لنگرودی که در زندان سال های پیش به نگارش در آمده و سال ها پیش خواننده خوش آوازه دیار ما ، «عزیز قاسم زاده» آن شعر را در دستگاه ماهور خوانده بود ، با حضور خود سراینده آن در خیابان لنگرود سر داد ه شد :
اینک
که اشتیاق رهایی
به اسارتمان نشانده
ازپس این دیوارهای تودرتو
بازهم
به تو می اندیشم
وتو
ای تنهاتر ز من
در شهری فرو رفته در خوابی سرد
مرا می جویی
هردو
قربانیان یک بغضیم
هردو
مغضوب یک شهریم
شهری فرورفته در خوابی سرد
آه که چه سنگین است
بهای چیدن یک سیب
از درخت آگاهی

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

دوازده − یازده =