یداله بلدی: در سالهای پیش از جنبش زن، زندگی، آزادی؛ طرفداران بازگشت نظام پادشاهی هرچند دارای رسانههای زیادی بهویژه در آمریکا بودند اما فعالیت میدانی چشمگیری نداشتند و بعد از جنبش زن، زندگی، آزادی به تدریج وارد فعالیتها در عرصه میدانی شدند.
در آغاز آنان در تظاهرات و راهپیماییهای عمومی در حالی که هیچ نقشی در سازماندهی این حرکات نداشتند، با شیوههای گوناگون تلاش میکردند تا حرکات اعتراضی را به نفع خود مصادره کنند و برای پیشبرد این منظور، دستهجمعی با تصاویر خاندان پهلوی و با پرچمهای متعدد و بزرگ شیر و خورشید نشان وارد گروه تظاهرکنندگان میشدند و بدون هماهنگی با برگزارکنندگان با شعارهایی به نفع “شاهزاده” در برنامهریزی سازماندهندگان اخلال ایجاد میکردند و با عکس “شاهزاده” در کنار سخنرانان میایستادند تا وانمود کنند سخنران، عضوی از اعضای گروه آنان است.
از بهمنماه 1401، با حضور سرجلاد ساواک «پرویز ثابتی» در تظاهرات لُسآنجلس که بدیهی است با برنامهریزی قبلی صورت گرفته بود و با مطرح شدن شعار تفرقهافکنانه و انسانستیزانه از جانب خانم پهلوی “مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد” اقدامات جریان پادشاهیخواه، جنبه افراطی به خود گرفت و شعارها به فحاشی و هتاکی بر علیه تمام نحلههای جمهوریخواه تبدیل گردید و افزون بر تصاویر بزرگ اعضای خاندان “پهلوی”، تصویر بزرگ “عالیجناب” «پرویز ثابتی» نیز در تمام تظاهرات پادشاهیخواهان به چشم میخورد و شعار “مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد” به یکی از شعارهای اصلی گردهماییها تبدیل شد.
فرهنگ لمپنی تا حدی در رفتار و گفتار آنان، افراطی و گستاخانه شده بود که به آقای «محمدرضا عالیپیام» اهانت جنسی کردند و از هرگونه فحاشی و هتاکی جنسی در مورد خواهران و مادران دگراندیشان دریغ نمیورزیدند و حتی جریانات دگراندیش را با جملات لمپنی تهدید به مرگ و تجاوز میکنند.
در گردهمایی در برابر سفارت لندن در دور دوم انتخابات، یکی از همین لمپنها افزون بر فحشها به خواهر و مادر و تهدید به تجاوز گروهی از کُردها، جمله سخیف دیگری به کار برد که فقط میتواند نشانگر فرومایگی یک لمپن باشد؛ «استخوانهای قاضی محمد را از قبر بیرون میآوریم و آتش میزنیم». دقیقا این جمله را «ملا محمد باقر مجلسی» 350 سال قبل در کتاب آکنده از خرافات خود «حلیةالمتقین» ذکر کرده است که در ظهور امام زمان، ابوبکر و عمر را از قبر خارج کرده و استخوانهای آنان را به آتش میکشیم؛ تشابه این دو دیدگاه، نشانگر تفکرات واپسگریانه آنان است.
رسانههای فراگیر و پربیننده به طور آشکار و نیمهآشکار تبدیل به بلندگو و مبلغ پادشاهیخواهان و “شاهزاده” شدهاند و این رسانهها بیشتر اوقات در اختیار سخنرانان و تحلیلگران طرفدار شاهزاده است و آنان نیز همواره نیروهای غیرخودی را در کنار جمهوری اسلامی قرار میدهند و دفاع از رژِیم پیشین را به حد افراط رساندهاند؛ به طوری که یکی از همین تحلیلگران معتقد بود این که مدعی شدهاند که شاه در اصول حزب رستاخیز گفته بود که هر کس عضویت در رستاخیز را نپذیرد باید از کشور خارج شود. این نقل قول ساخته دشمنان شاه است و ادعا میکنند که بیشتر مبارزان در داخل ایران طرفدار نظام پادشاهی هستند در حالی که یک پادشاهیخواه در خاورانهای ایران نیارمیده است.
آقای «رضا پهلوی» که خود را مدافع دموکراسی و آزادی بیان میداند، تاکنون بیانیهای در محکوم کردن رفتار و فحاشیهای طرفداران خود صادر نکرده و هیچگاه با شعار مرگ بر… که اولین بار توسط همسر ایشان مطرح شد، برخورد نکرده است که مسلما نشانگر همسویی ایشان با این شعار است.
برای خنثی کردن سمپاشی گروههای پادشاهیخواه که بخشی از توان و انرژی مبارزان علیه نظام بیدادگر جمهوری اسلامی را میگیرد، صفوف جمهوریخواهان نیاز به همبستگی و برخورداری از یک رسانه فراگیر دارد.