چرائی نقش روسیه و مافیای آب سپاه پاسداران و دولت در دستگیری و قتل فعالان محیط زیست در زندان و سقوط هواپیما

غلام عسگری: نگاهی به متن مصاحبه ۱۳۹۶/۶/۶ خدیجه گلین مقدم ، دکترای تخصصی جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی و مدیر یکی از حوزه‌های پژوهشی دانشگاه فرهنگیان کشور درباره “مافیای آب” ۸ ماه پیش یعنی ۵ ماه قبل از دستگیری ۱۴ نفر از فعالان محیط زیست و قتل کاووس سیدامامی در زندان و سقوط عمدی هواپیمایی که ۱۶ نفر از فعالان حوزه محیط زیست و کارمندان و بازنشستگان اداره منابع طبیعی و مراتع و جنگلداری در پرواز تهران- یاسوج در آن بودند (که احتمالا طرح مشترک مافیای آب سپاه پاسداران و روسیه و دولت بوده است) نشان می دهد که سرکوب فعالان محیط زیست، احتمالا مربوط به پروژه مشترک سپاه، روسیه و دولت در استفاده از آب‌های ژرفایی (فسیلی) کشور باشد که بسیار خطرناک و آلوده به رادیو اکتیو، همراه با انواع املاح و آلودگی‌ها است. (گفته می‌شود چون تحقیقات فعالان محیط زیست در مورد وجود رادیو اکتیو در آب شهر تهران و چندین شهر بزرگ و کوچک کشور گسترش یافته بود، دستور دستگیری و قتل آنان صادر شده است)

خدیجه گلدین مقدم می افزاید: “از این رو آبی که ما آن را آب ژرفایی می‌نامیم، بر خلاف تصور ما در بسیاری مواقع آب به مفهوم عام کلمه نیست. چه بسا برای زیست انسان نیز خطرآفرین باشد. انواع کانی‌ها، مواد معدنی، فلزات و مواد رادیو اکتیویته مواد تشکیل دهنده لایه‌ها و همچنین برداشت این آب موجب زلزله خواهد گشت و بسیار پر هزینه است.

وزارت نیرو با همکاری روسیه و پیمانکاران داخلی، با امنیتی کردن آب، خطراتی جدی را متوجه ایران خواهند کرد. نکته قابل توجه ردپای روسیه در برداشت آب‌های ژرفایی ایران است. باتوجه به اینکه روسیه درخصوص اکتشاف آب‌های فسیلی ایران و چگونگی بهره‌برداری از آن با همکاری وزارت نیرو در دو سال گذشته فعالیت‌هایی انجام داده است، این نقش روسیه می‌تواند فاجعه‌ای عظیم برای به خاک نشاندن کشور باشد. استفاده از آب‌های ژرفایی مغایر با منافع ملی و مغایر با حفظ تمامیت ارضی است. به‌نظر می‌رسد تا ۲۰ سال آینده ایران خاصیت زیستگاهی خود را از دست داده و بحران فقر و بیکاری، مهاجرت‌های غمناکی را رقم خواهد زد‌. با این روند آن روز چندان دیر نیست و بسیار به آن نزدیک هستیم.”

«غلام عسگری»

 

به لحاظ اهمیت موضوع اینک متن کامل مصاحبه را بخوانید:

مافیای آب، به‌دنبال دست‌یابی به منافع خویش هستند

ارتباط مستقیمی بین تحرک و گسست گسل‌ها و ظهور آب‌های زیر زمینی به‌نام چشمه در سطح زمین وجود دارد. در نتیجه برداشت آب‌های ژرفایی، تاثیر بسیاری بر بروز زلزله خواهد داشت.

امروز تقریبا همه رودخانه‌های ما خاموش شده‌اند. تالاب‌ها و دریاچه‌های مهم کشور خشکیده‌اند.  جوامع بومی مولد با مشقت و  مصایب فراوان دست به گریبان هستند و بخش بزرگی از کشاورزان ارزشمند و مولدان خوراک و تامین‌کنندگان امنیت خوراک، آواره و  بیکار شده‌اند. سفره‌های زیرزمینی افت شدید داشته‌اند؛ گاه تا بیست متر و بیشتر که تقریبا در بسیاری از نقاط به  فرونشست زمین  انجامیده است. از دست رفتن سفره‌های زیرزمینی، مرگ آبخوان‌ها و فرونشست زمین، مسئولان را از خواب غفلت بیدار کرده است. مسئولان هم‌اکنون دریافته‌اند، بحران آبی در کشور جدی است و به‌فکر چاره‌ای برای حل آن افتاده‌اند. اما همانند همیشه به کوتاه‌ترین و راحت‌ترین راه‌حل اندیشیده‌اند. آن‌ها حل بحران آبی را در برداشت از آب‌های ژرف دیده‌اند. نکته قابل توجه اینجاست که تاکنون روش‌هایی همچون مدیریت صحیح منابع آبی، تغییر روش‌های کشاورزی سنتی به مدرن، ممنوعیت کشت محصولات آب‌بر، سیستم بازچرخانی آب، اصلاح روش‌هایی همچون انتقال آب و سدسازی و … استفاده نشده است. صدها راه نرفته برای حل بحران آبی کشور وجود دارد که مسئولان تمامی آن‌ها را نادیده گرفته و به راه‌حلی موقتی و زودگذر همچون آب‌های فسیلی اکتفا کرده‌اند. صدور مجوز برای برداشت آب‌ها در عمق ۵۰۰ تا هزار متری سطح زمین، بیش از هر مساله‌ای نشان‌دهنده عمق فاجعه زیست محیطی در کشور است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، با خدیجه گلین مقدم، دکترای تخصصی جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی که درحال حاضر مدیر یکی از حوزه‌های پژوهشی دانشگاه فرهنگیان کشور است، درباره بحران آبی و استخراج آب‌های ژرفایی کشور به‌ گفت‌وگو نشسته‌ایم که باهم می‌خوانیم.

تعریف جامع آب‌های ژرف چیست و آیا برداشت منابع آبی از ژرفای دشت‌های ایران می‌تواند امری مستمر باشد ؟

آب‌های ژرف یا فسیلی به آب‌هایی گفته می‌شود که به‌هنگام شکل‌گیری زمین در عمق بیش یک هزار متر ذخیره شده‌اند. برخی نیز آن را در پانصد متری عمق زمین در نظر گرفته‌اند. در مقایسه می‌توان عمق آب‌های فسیلی را در رده انرژی «زمین گرمایی» قرار داد. با این تفاوت که استفاده از انرژی «زمین‌گرمایی» آثار تخریبی در زیر یا روی زمین ندارد. اما استفاده از آب‌های ژرفایی در هر دو بخش خطرآفرین است. همان‌طور که محل قرارگیری آبخوان‌های زیرزمینی در نقاط مختلف زمین متفاوت است، محل قرارگیری آب‌های ژرفایی نیز در نقاط مختلف زمین با یکدیگر متفاوت است. البته هنوز اطلاعات زیادی درخصوص میزان آب موجود در عمق (ژرفایی) زمین در دسترس نیست. در ایران نیز اطلاعات چندانی در این‌باره وجود ندارد. با این حال باتوجه به وضعیت آبی ایران، به نظر می‌رسد به‌طور کلی برداشت آب‌های ژرفایی نباید مطرح شود. چرا که طرح سوال درخصوص چگونگی استفاده از آب‌های فسیلی موجب می‌شود، نظر سودجویان این حوزه به آب‌های ژرفایی جلب شود. پیامد این جلب توجه، تکرار تجربه تلخ برداشت از آب‌های سطحی و زیرزمینی است.

نکته قابل توجه ردپای روسیه در برداشت آب‌های ژرفایی ایران است. باتوجه به اینکه روسیه درخصوص اکتشاف آب‌های فسیلی ایران و چگونگی بهره‌برداری از آن با همکاری وزارت نیرو در دو سال گذشته فعالیت‌هایی انجام داده است، این نقش روسیه می‌تواند فاجعه‌ای عظیم برای به خاک نشاندن کشور باشد. به‌نظر می‌رسد ایران متوجه این خطر نیست یا دست مافیای آب در پنهان، به‌دنبال دست‌یابی به منافع خویش است. با در نظر گرفتن موارد ذکر شده، ورود روسیه به پروژه استخراج آب‌های ژرفایی ایران نمی‌توان خوشبینانه به این موضوع نگریست چرا که روسیه در طول ارتباطی که با ایران داشته همواره به منافع خود اندیشیده است. به همین دلیل روسیه گزینه مورد اعتماد و قابل اتکایی برای ایران محسوب نمی‌شود. همان‌طور که در نیروگاه اتمی بوشهر یا اتصال آب دریای خزر به خلیج فارس نیز به‌دنبال کاهش قدرت ایران بوده است. ایران در مقایسه با برخی مناطق و کشورهای دنیا کم آب است، اما بی‌آب نیست. با تکیه برهمین اندک منابع آبی، می‌توان بدون آنکه چشم طمع به سرمایه‌ آیندگان درخصوص استفاده از منابع طبیعی غیرقابل دسترس دوخت، منابع قابل دسترس را به خوبی مدیریت کرد. چرا که از یک طرف هزینه کمتری دارد و پیامدهای منفی از بحران آبی و خشکسالی کاهش می‌یابد و از طرف دیگر توسعه ناپایدار در کشور رخ نمی‌دهد.

یکی از عوامل اصلی ایجاد بحران آب در کشور ناشی از ر‌اه‌اندازی نهضت سدسازی توسط دولت‌ها بوده است. دولت‌ها اگر چه ممکن است در گام اول دارای نیت خیر بوده‌اند، اما ورود پیمانکاران سودجو در این عرصه موجب شد که کارها با دقت پایین کارشناسی پیش رفته و کشور با بحران ساختگی آب روبه‌رو شود. مساله مهم دیگر این است که پای پیمانکاران سدسازی به پروژه برداشت آب‌های ژرفایی کشور باز شده است. بدون شک با ورود این پیمانکاران بار دیگر کشور به ورطه نابودی خواهد رفت. آیا ‌غیر از این است که سدسازان با مجوز وزارت نیرو، ارومیه را نابود، گتوند را شور، هامون را خشک کرده‌اند و تاکنون پاسخگوی این خسارت‌ها نیز نبوده‌اند. سدسازان گذشته که هم‌اکنون به پیمانکاری استخراج آب‌های ژرفایی یا انتقال آب خزر به کویر روی آورده‌اند، به‌دلیل خدمت به میهن خویش چنین اقداماتی را انجام نداده‌اند بلکه از آن جهت است که می‌خواهند به منافع خود دست یابند. بنابراین وزارت نیرو با همکاری روسیه و پیمانکاران داخلی، با امنیتی کردن آب، خطراتی جدی را متوجه ایران خواهند کرد. در این مهم باید نمایندگان مجلس دخالت کرده و جلوی این مساله خطرآفرین را بگیرند. مساله‌ای که در آینده‌ای نزدیک، امنیت ملی و تمامیت ارضی ما را به مخاطره خواهد انداخت.

با این مقدمه و مهم بودن موضوع آخرین ذخیره آبی که از بدو تولد زمین شکل گرفته، به‌طور واضح و مختصر پاسخ سوال شما مبنی بر برداشت مستمر را می‌گویم. با توجه به سوال که از برداشت مستمر سخن به میان آوردید، پاسخ آن بدون شک نه است. دولت‌مردان حتی نباید به آب‌های فسیلی فکر کنند چه رسد به اینکه بخواهند آن را در پروسه برداشت مستمر یا غیر مستمر قرار دهند.

این منابع آبی را به چه صورت می‌توان استفاده کرد؟

این منبع آبی آخرین ذخیره زمین است. بنابراین به خاطر خطراتی که ایجاد می‌کند، نباید مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال می‌دانید که برداشت آب ژرفایی هزینه‌های گزافی می‌خواهد ضمن آنکه مشخص نیست آبی که به‌دست می‌آید، آب است یا آب همراه با انواع املاح و آلودگی‌ها.

تاکنون کشورهای انگشت‌شماری اقدام به‌برداشت آب‌های ژرفایی خود کرده‌اند. سرنوشت آن کشورها چگونه بوده است؟ آیا استخراج آب‌های ژرفایی تجربه موفقی برای آن‌ها بوده است؟

تعداد اندکی از کشورها به این کار اقدام کرده‌اند. به‌عنوان نمونه کشور لیبی به‌طور اتفاقی به آب فسیلی دسترسی پیدا کرد. عربستان نیز از این نوع آب حتی برای کشاورزی استفاده کرده است. اما این دلیل نمی‌شود که ایران هم به این سمت حرکت کند. لیبی و عربستان هر دو از کشورهای خشک و بیابانی هستند. چه بسا اگر در آن کشورها مدیریت آب به خوبی انجام می‌گرفت، نیازی به برداشت آخرین ذخایر آبی وجود نداشت.

باتوجه به هزینه‌های بالای استخراج آب‌های ژرف، آیا انجام این کار مقرون به‌صرفه خواهد بود؟

با یک مثال پاسخ شما را توضیح خواهم داد. برداشت از آب‌های سطحی همانند رودخانه یا چشمه هزینه‌ای برای کشور ندارد. اما اگر بخواهیم به آبی که در ۱۰متری زمین قرار داد، دسترسی پیدا کنیم، باید هزینه شود. حال اگر این آب در عمق پانصد تا دو هزار متری زمین وجود داشته باشد، به‌طور قطع هزاران برابر، هزینه آن از برداشت آب‌های سطحی و زیرزمینی بیشتر خواهد بود. حال باید به این مساله نیز توجه داشت که باوجود هزینه چند هزار برابری، مشخص نیست آبی که برداشت شده قابلیت استفاده دارد یا خیر؟

چرا که آب‌های ژرف را نمی‌توان به‌صورت مستقیم مصرف کرد و حتما باید آب‌های ژرف در پروسه‌ای تصفیه و شیرین شوند. پس از طی این مراحل می‌توان آب‌ها را مصرف کرد. چه بسا آلودگی آرسنیکی یا فلزات سنگین را نیز به همراه داشته باشند.

با توجه به دیدگاه شما، آیا بهره‌برداری از آب‌های ژرف، مشکل کم‌آبی را حل می‌کند؟

خیر، بی‌تردید ذخیره آب‌های فسیلی به‌آن حد نیست که بتواند در طولانی‌مدت پاسخگوی نیاز آبی کشور باشد. بنابراین مسئولان حوزه آبی کشور به‌جای راه حل‌های کوتاه مدت، گزاف و البته بی‌نتیجه، باید در اندیشه به‌کارگیری روش‌های نوین برای حل بحران آبی ایران باشند. راه‌حل‌هایی همانند اصلاح شیوه مدیریت منابع آبی و اجرای مدیریت اصولی و کارآمد در منابع آبی کشور، می‌تواند معضل خشکسالی و بحران آبی را حل کند.

با این دیدگاه، آیا استخراج آب‌های ژرف در راستای توسعه پایدار انجام می‌شود؟

توسعه پایدار به‌معنی توسعه همه‌جانبه است. توسعه پایدار یک چشم به حال و یک چشم به آینده دارد. استخراج آب‌های ژرف علاوه‌بر هزینه گزافی که در پی دارد، پس از گذشت مدت زمان اندکی به‌پایان می‌رسد. استفاده از آب‌های ژرفایی مغایر با منافع ملی و مغایر با حفظ تمامیت ارضی است. پس نمی‌تواند اقدامی در جهت توسعه پایدار محسوب شود. از طرفی قرار نیست نسل حاضر تمامی امکانات و منابعی را که برای تمام نسل‌هاست، مصرف کند و از بین ببرد. منابع و امکانات زمین متعلق به تمام عصرها و نسل‌هاست.

آیا کشورهایی که از آب‌های ژرفایی بهره‌برداری کرده‌اند، الگوی مناسبی برای توسعه هستند؟

خیر، عربستان و لیبی هیچ‌کدام توسعه‌یافته نیستند.

به‌جز عربستان، تجربه دیگر کشورها به کجا انجامید ؟

لیبی نیز به‌طور اتفاقی هنگام اکتشاف نفت به آب‌های فسیلی دسترسی پیدا کرد.

آیا وقت آن رسیده که از آب‌های ژرف به‌عنوان منابع جایگزین فعلی استفاده کنیم؟

آب‌های ژرفایی آخرین ذخیره‌ آبی زمین است که در بدو تولد زمین در ژرفا قرار گرفته است. لزومی ندارد که هر چه را طبیعت در اختیار ما قرار داده است، فوری به مصرف برسانیم. در ایران هیچ نیازی به استفاده از آب‌های ژرفایی وجود ندارد. افرادی که این مساله را پیگیری می‌کنند، به‌دنبال حل مشکل ساختگی بحران آب (ساختگی به خاطر سوءمدیریت) نیستند بلکه به‌دنبال دستیابی به منافعی هستند که از پیش برای خود تعریف کرده‌اند. می‌دانید که در یک بازه زمانی، نهضت سدسازی به‌خاطر سوءمدیریت، محیط زیست ایران را فلج و تعطیل کرده است. همان گروه‌های سدساز قبلی هم‌اکنون به اکتشاف و استخراج آب‌های ژرفایی روی آورده‌اند. چرا؟ دولت‌ها نباید اجازه چنین کاری را به هیچ فردی بدهند تا محیط زیست تخریب شده ایران بیش از پیش تخریب نشود. با روند تخریبی که اکنون در کشور بر محیط زیست درحال انجام است، به‌نظر می‌رسد تا ۲۰ سال آینده ایران خاصیت زیستگاهی خود را از دست داده و بحران فقر و بیکاری، مهاجرت‌های غمناکی را رقم خواهد زد‌. با این روند آن روز چندان دیر نیست و بسیار به آن نزدیک هستیم.

باتوجه به هزینه‌های گزاف مالی و همچنین خسارت‌های زیست محیطی این پروژه، آیا دستیابی به آب‌های ژرفایی، به‌نفع کشور است؟

خیر، به‌جای اینکه هزینه گزافی برای استخراج آبی که میزان و کیفیت آن مشخص نیست انجام شود،بهتر است برنامه‌ریزی برای استفاده بهینه از آب‌های موجودی که در دسترس هستند، صورت بگیرد. همچنین توسعه زیرساخت‌ها برای جلوگیری از هدررفت آب در بخش کشاورزی می‌تواند بهترین گزینه برون‌رفت از بحران آبی کشور باشد. چرا که براساس آمار بیش از ۷۰ درصد و گاهی تا ۹۲ درصد از آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود که حجم بالایی از این آب به‌هدر می‌رود. اصلاح شیوه‌های آبیاری در بخش کشاورزی، تاثیر شگرفی خواهد داشت. ایجاد و توسعه تصفیه‌خانه‌های فاضلاب نیز یکی دیگر از روش‌های مقابله با بحران آبی ایران است.

شنیده‌ها حاکی از آن است که درصورت استخراج آب‌های ژرف، امکان وقوع زلزله افزایش می‌یابد. ارتباط اکتشاف آب‌های ژرف و تقابل با گسل‌ها و بروز زلزله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ارتباط مستقیمی بین تحرک و گسست گسل‌ها و ظهور آب‌های زیر مینی به‌نام چشمه در سطح زمین وجود دارد. به‌عبارتی سکونتگاه‌ها روی گسل‌ها یا نزدیک آن‌ها ساخته می‌شوند زیرا در این بخش‌ها آب در سطح زمین پدیدار می‌شود. در نتیجه برداشت آب‌های ژرفایی تاثیر بسیاری بر بروز زلزله خواهد داشت.

آیا آلودگی آب‌های ژرف به رادیواکتیو صحت دارد؟

آب‌های ژرفایی به‌دلیل قرارگیری در لایه‌های زیرین زمین ممکن است آلوده به مواد مختلف از جمله رادیو اکتیو باشند. انواع کانی‌ها، مواد معدنی، فلزات و مواد رادیو اکتیویته مواد تشکیل دهنده لایه‌ها، در اعماق زمین قرار دارند. بی‌تردید آب موجود در این لایه‌های زمین، از این مواد تاثیرپذیری عمیقی خواهد داشت. از این رو آبی که ما آن را آب ژرفایی می‌نامیم، بر خلاف تصور ما در بسیاری مواقع آب به مفهوم عام کلمه نیست. چه بسا برای زیست انسان نیز خطرآفرین باشد.

چه تضمینی برای رسیدن به آب‌های ژرف وجود دارد؟میزان خطا تا رسیدن به آب‌های ژرف چه میزان است؟

هیچ تضمینی وجود ندارد. برای اندازه‌گیری میزان خطا به نظر باید به ژئوفیزیکدان‌ها مراجعه کرد.

باتوجه به اینکه رد پای روسیه در پروژه استخراج آب‌های ژرفایی دیده می‌شود، حال این پرسش مطرح است که آیا روسیه از تکنیک لازم برای برداشت آب‌های ژرفایی برخوردار است؟

حتی اگر روسیه از تکنیک لازم برای اکتشاف یا استخراج برخوردار باشد، نباید موقعیتی فراهم شود که در این کار مداخله کند. مداخله براساس قراردادهای محکم نیز نباید صورت بگیرد‌. دولت‌ها حق ندارند روسیه یا هیچ کشور دیگری را وارد این ماجرا کنند. من معتقدم باید اکتشاف و استخراج و استفاده از آب‌های فسیلی از دستور کار وزارت نیرو خارج شود تا منافع ملی و تمامیت ارضی ایران به خطر نیفتد. در این خصوص نقش سازمان محیط زیست و نمایندگان مجلس و سمن‌های محیط زیستی بسیار تاثیرگذار است. دولت‌ها به‌جای برداشت آب‌های ژرفایی بهتر است نقش مدیریتی خود را در آب پررنگ کنند. دستبرد به آخرین منابع آبی ذخیره شده در زمین، بزرگ‌ترین اشتباه است.

پیشنهاد و راهکار شما برای مقابله با خشکسالی و بحران جدی آب در ایران چیست؟

بحران آب در ایران جدی نیست! حتما تعجب می‌کنید از اینکه چنین پاسخی دادم. آنچه جدی است بحران مدیریت در بخش آب است. قبلا هم گفته‌ام ایران کم‌آب است اما بی‌آب نیست. آنچه در ایران آب را به طرف بحران برده و این مایع نقره‌ای را به سمت بحران پیش برده است، وجود برخی مدیران تکراری کم‌توان یا بی‌توان است که در دوران‌هایی در راس وزارت نیرو و کشاورزی و صنعت قرار گرفته‌اند. سطح زیرین دشت‌های ایران پر است از آب‌هایی که می‌توان با مدیریت صحیح، آن‌ها را به آب شیرین تبدیل کرد و طی پالایش دوره‌ای، خاک دشت‌های شور را به خاک شیرین تبدیل کرد. در بخش کشاورزی که بیش از ۷۰ درصد یا بیشتر هدر رفت آب وجود دارد، می‌توان این هدررفت را به ۱۰ درصد کاهش داد. صنایع آب‌بر را نبایددر مناطق خشک و فلات مرکزی ایران ایجاد و توسعه دهیم. به‌عنوان مثال ایجاد و توسعه صنعت فولاد در مبارکه اصفهان که با کم‌آبی دست و پنجه نرم می‌کند، ضرورت ندارد. هنگامی‌که کشور کم‌آب است، باید در تمام موارد از مزیت نسبی استفاده کنیم. برنج‌کاری در کویر هنر مدیریتی نیست و مدیرانی که مجوز این کار را صادر کرده‌اند، نباید خوشحال باشند. هنگامی‌که برای برداشت یک کیلو برنج پنج‌هزار لیتر آب مصرف می‌شود و محصول آب‌بری است، چرا باید مسئولان اجازه کاشت چنین محصولی را در کویر ایران بدهند. محل کشت برنج در شمال کشور است نه کویر بی‌آب. اما می‌بینید که در شالیزارهای شمال کشور نیز به‌جای برنج، آجر و آهن سبز می‌شوند. ویلاهایی که غیرقانونی ساخته می‌شوند و کویرهایی که شالیزار می‌شوند. بنابراین راهکارهای متعددی را می‌توان برای مقابله با بحران آب و خشکسالی به کار گرفت. مدیریت آب و استفاده از مزیت نسبی از راهکارهای مهم آن است. ضمن آنکه می‌دانید خشکسالی با خشکی تفاوت دارد. زیرا خشکسالی مقطعی است اما خشکی دایمی است و مدیریت خشکسالی بسیار سخت و پیچیده‌تر از مدیریت خشکی محیط است. راه دیگر مقابله با بحران آب، ترمیم و تعمیر قنات‌های ایران است. ایجاد رشته مقنی‌پروری در دانشگاه‌های کشور ضرورت دارد. ضرورتی که باید مورد توجه قرار گیرد. پر کردن چاه‌های عمیق و نیمه عمیق نیز یکی دیگر از این اولویت‌هاست. براساس آمار تعداد چاه‌ها در یک دوره چهل ساله به بیش از یک میلیون رسیده است. احداث چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق دو مشکل اساسی برای کشور ایجاد کرده است. از یک سو موجب خشک شدن قنات‌ها و از سوی دیگر موجب فرونشست دشت‌های ایران شده است. به‌طوری که از حدود ۶۰۰ دشت ایران در حدود ۳۰۰ دشت نشست کرده است. این فرونشست‌ها در آینده‌ای نه‌چندان دور خطراتی برای ریل قطارها نیز ایجاد خواهد کرد. همچنین یکی از راه‌حل‌هایی که می‌توان در نظر گرفت شیرین‌سازی آب دریاست. در این خصوص به‌عنوان یک جغرافی‌دان و محیط شناس، شیرین‌سازی آب دریای عمان را پیشنهاد می‌کنم. اگر اراده‌ غیر سودجویانه و غیر‌ منفعت‌طلبانه‌ای در مدیران بخش آب وجود داشته باشد، آب دریای عمان را شیرین‌سازی کنند. دریای عمان به اقیانوس‌های جهان راه دارد. بهترین راهکار پس از راهکارهای محلی برای رفع بحران آب محسوب می‌شود. برای اجرایی کردن چنین طرحی، مسئولان می‌توانند مطالعات این پروژه را به‌دست کارشناسان کارآمدی بسپارند که این کار به‌مراتب هزینه بسیار کمتری نسبت به استخراج آب‌های ژرفایی دارد. با اجرای این پروژه می‌توان با لوله‌گذاری یا کانال‌کشی تمامی مناطق کم آب، بخش داخلی از خلیج فارس، سیستان و بلوچستان تا کویر مرکزی و سمنان را تحت پوشش قرار داد و مشکل کم‌آبی آن‌ها را حل کرد. اگر چه این کار باید در گذشته مورد بررسی قرار می‌گرفت اما موضوع به این مهمی تاکنون حتی مطرح نیز نشده است. من خلیج فارس را برای اجرای چنین طرحی پیشنهاد نمی‌کنم چرا که دسترسی آن به آب‌های آزاد همانند دریای عمان نیست. ضمن آنکه به‌خاطر وجود آب‌شیرین‌کن‌های متعدد از طرف همسایگان جنوبی ایران، آب خلیج فارس به مراتب گرم‌تر و شورتر از قبل شده است، به‌طوری‌که جان آبزیان خلیج فارس به خطر افتاده است و کلونی‌های مرجانی نیز یکی پس از دیگری درحال نابودی است. خزر نیز گزینه مناسبی برای اجرای این طرح نیست. برخی جریان‌ها به‌دنبال انتقال آب خزر از طریق کانال به کویر هستند اما خزر تنها یک دریاچه است و بحث انتقال آب خزر از پایه و اساس غلط است. اگر چه به‌نظر می رسد موضوع انتقال آب خزر به کویر برای رفع تشنگی کویر نیست، بلکه موضوعی سیاسی است که برخی در تلاشند سمنان را به‌عنوان پایتخت سیاسی کشور رقم بزنند. با این حال مافیای آب تلاش‌های بسیاری در جهت انتقال آب خزر به مناطق کویری انجام داده‌اند، اما این موضوع با مخالفت‌های شدید مردمی و نمایندگان مجلس همراه بوده است.

اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقاله‌های ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاه‌های مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

هفت + 19 =