به مناسبت ۱۲ اردیبهشت روز معلم در ایران

یداله بلدی: سازمان فرهنگی یونسکو روز ۵ اکتبر برابر با ۱۳ مهرماه را، به‌عنوان روز معلم نام‌گذاری کرده است. اما در ایران روز ۱۲ اردیبهشت که مصادف است، با ترور آیت الله مطهری را به‌عنوان روز معلم به رسمیت می‌شناسند.

در زمان رژیم پیشین، روز ۱۲ اردیبهشت که خون‌بهای کشته شدن، دکتر ابوالحسن خانعلی، دبیر دبیرستان‌های تهران بود، به پیشنهاد معلمان به‌عنوان روز معلم تعیین گردید.

پس از انقلاب، رژیم تلاش می‌کرد تا روزهای مذهبی را جایگزین روزهای ملی و مردمی کند و در این راستا روز  معلم  یعنی ۱۲ اردیبهشت، روز کشته شدن خانعلی  و دستاورد مبارزات معلمان را نادیده  گرفت و روز ترور آیت اله مطهری را که برحسب اتفاق آن‌هم در روز ۱۲ اردیبهشت روی داده بود، را به عنوان روز معلم نام‌گذاری کرد.

در جوامعی که با اصول دموکراتیک و مشارکت مردمی اداره می‌شود، معلمان به‌مثابه قشریفرهنگی و آگاه نقش برجسته‌ای را در برنامه‌ریزی،  آموزش‌وپرورش جهت سازندگینسلهای آینده ایفا می‌کنند، اما در جامعه ما که خودکامگی دینی حاکم است، معلمان نه تنهانمی‌توانند نقشی در برنامه ریزی آموزش‌وپرورش داشته باشند، بلکه،  خواست‌ها و مطالبات آنان نیز نادیده گرفته می‌شود و از داشتن کانون مستقل خود نیز محروم‌اند، اما قشر معلم، همواره در عرصه های سیاسی از پیشگامان، مبارزه برای کسب عدالت و آزادیبوده، چنانکه معلمان زیادی هم در این را ه جان باخته‌اند و یا سال‌ها زندان و شکنجه را تحمل کرده‌اند،، و همواره برای تشکیل کانون‌های مستقل خود مبارزه کرده‌اند. درشرایطکنونی ایران در این بحران حاد اقتصادی و تورم روزافزون، میزان حقوق معلمان نه تنهامتناسب با وظایف سنگین آنان نیست، بلکه  حقوق ناچیز آنان پاسخگوی، نیازهای ابتدایی خانوادگی آنان نیز نیست.

معلمان همواره از داشتن کانون مستقل خود محروم بوده‌اند، و فقط در برهه‌هایی از زمان که جامعه از فضای باز سیاسی برخوردار بوده است، توانسته‌اند کانون مستقل خود را تشکیل دهند. در اسفند سال ۱۳۳۹ معلمان در باشگاه  مهرگان که درواقع پایگاه معلمان بود، پیشنهادی را در جهت افزایش حقوق به دولت ارائه دادند، این پیشنهاد از سوی معلمان سراسر کشور مورد پشتیبانی قرار گرفت، و پس از آن معلمان برای پیگیری خواسته‌های خود در میدان بهارستان و در برابر مجلس به‌عنوان اعتراض بر زمین نشستند، مأموران با ماشین آبپاش سعی کردند که معلمان را متفرق کنند و دسته ای از اراذل و اوباش  مزدور،  نیز باچاقو به معلمان حمله کردند، اما معلمان همچنان مقاومت می‌کردند که در این حین، سرگرد شهرستانی رییس کلانتری بهارستان با شلیک گلوله، خانعلی دبیر دبیرستان جامی را به قتلرساند، معلمان جنازه خانعلی را بر سر دست گرفتند و به بیمارستان رساندند. در روز تشییع جنازه خانعلی تمام مدارس تهران تعطیل شد، برخورد خشن پلیس با معلمان و کشته شدن خانعلی موجب شد که خواست‌های معلمان  از خواسته‌های صنفی فراتر رفت و به خواست‌های سیاسی فرا رویید، این خواستها عبارت بودند از:

۱- برکناری دولت

۲- محاکمه قاتل خانعلی

۳- انتخاب محمد درخشش رییس باشگاه مهرگان به عنوان وزیر فرهنگ.

این حرکت بعد از کودتای ۲۸ مرداد، بی سابقه بود، شاه که در برابر خروش یکپارچه و بی سابقه معلمان قرار گرفته‌بود، ناچار به عقب نشینی شد، شریف امامی، نخست وزیر وقت، استعفا داد، شاه، علی امینی که مورد حمایت جناح دموکرات‌های آمریکا بود را به نخست وزیری برگزید و امینی نیز محمد درخشش را به وزارت فرهنگ منصوب کرد. حقوق معلمان نیز افزایش یافت  و به حداقل ۶۰۰ تومان رسید. پس از این موفقیت؛ معلمان، پس از ۶ روز اعتصاب؛ به مدارس بازگشتند و از سوی دانش‌آموزان گل‌باران شدند و روز ۱۲ اردیبشت روز کشته شدن خانعلی بعنوان روز معلم رسمیت یافت.

از سال ۴۱ تا ۵۷ معلمان از داشتن کانون صنفی خود محروم بودند، در اوایل سال ۵۷ معلمان، جزو اولین اقشاری بودند که کانون صنفی خود را تشکیل دادند، اولین کانون مستقل معلمان در ۱۶ مهر ماه ۱۳۵۷ در کرمانشاه تشکیل شد، زنده یاد هرمز گرجی بیانی نقش محوری در تشکیل این کانون، داشت که در ۲۹ مرداد ۱۳۵۸ به‌اتفاق چند معلم دیگر به جوخه اعدام سپرده شد.

پس از انقلاب درحالی‌که باید یکی از ده‌ها هزار معلم، بازگشایی مدارس را  در رسانه‌ها اعلام می‌کرد، رفسنجانی بر  صفحه تلویزیون ظاهر شد و روز بازگشایی مدارس را اعلام کرد و با موعظه و نصیحت دانش‌آموزان را به عبادت و حفاظت از رژیم فراخواند.

حاکمیت که معلمان مترقی، چپ‌گرا و مجاهد را مانع، پیش‌برد برنامه‌های اسلامی سازی مدارس تلقی می‌کرد، به تبعید، اخراج و حتی ترور معلمان دگراندیش  دست یازید، در اوایل مهرماه  ۵۸، فدایی دبیر دبیرستان‌های کرمان که از سازمان دهندگان اعتراضات معلمان بود، ترور شد و ۴۰ نفر از معلمان بندرعباس  نیز، همان ماه اخراج شدند.

پس از اخراج  بخش زیادی ازمعلمان دگراندیش ، مدارس جولانگاه معلمان و دانش‌آموزان حزب الهی و بسیجی گردید و برنامه‌ریزان کلان آموزش وپرورش شعارها، باورها و خرافات دینی را به دانش‌آموزان القا می‌کردند، قرآن خواندن و نماز خواندن را در مدارس ترویج می‌کردند و هزاران طلبه، برای آموزش، احکام اسلامی و در واقع برای تحکیم پایه‌های حاکمیت راهی مدارس شدند.

درسال ۱۳۷۶ با روی کار آمدن خاتمی گشایش اندکی در فضای سیاسی جامعه پدید آمد و معلمان موفق شدند ۴۵ کانون مستقل، در سراسر ایران ایجاد کنند، اما کانون‌ها همچنان با فشار  و کارشکنی روبرو بودند. در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، تهدید و ارعاب و دستگیری معلمان بیش از گذشته آغاز شد و کانون‌ها به تدریج منحل شدند.

آمار معلمان  و کادر اداری، آموزش و پرورش، شامل یک میلیون و سیزده‌هزار نفر می‌باشد که هفتصدهزار آن‌را معلمان تشکیل می‌دهند، هشتاد درصد از معلمان را  نیز زنان تشکیل می‌دهند.

در شرایط کنونی، معلمان برای جبران کمبود حقوق و تامین هزینه‌های زندگی ناچارند در اوقات، غیر تدریس، به کارهای دیگر بپردازند و به ناچار به حرفه‌هایی مانند، مسافرکشی، کار در شرکت‌های خصوصی یا بنگاه‌های املاک و اتوموبیل، تدریس خصوصی و حتی دستفروشی روی می‌آورند. کارهای اضافی معلمان که اغلب با روحیه آنان سازگاری ندارد، آنان‌را از نظر جسمی وروانی، فرسوده می‌سازد و توان آنان را در تدریس کاهش می‌دهد، که پیامد آن افت تحصیلی است.

نیروهای امنیتی همواره حرکت‌های معلمان را زیر نظر دارند، زیرا به نقش معلمان و تاثیر آنان در جامعه واقفند، اما معلمان نیز از هر فرصتی برای ابراز خواسته‌های  برحق خود استفاده می‌کنند، چنان‌که درسال ۷۸ پس از تصویب ماده ۱۰ احزاب، معلمان مجوز فعالیت دریافت داشتند و کانون معلمان آغاز به کار کرد، اما دولت خواسته‌های آنان را برآورده نکرد. در اسفند ۸۵ حدود بیست‌هزار معلم برای مطالبات صفی و افزایش حقوق، در میدان بهارستان به مدت ۳ روز، اجتماع کردند. مقامات  دولتی تعهد دادند، به خواسته‌های آنان رسیدگی خواهند شد، اما ۲۳ اسفند همان سال، معلمان، مورد تهاجم قرار گرفتند و خواسته‌های آنان نیز تحقق نیافت، سخنگوی کانون، علی اصغر ذاتی و بعضی اعضای کانون به نامهای رسول بداغی، محمود بهشتی لنگرودی، علی اکبر باغانی، حمید پور وثوق، محمد رضا رضایی گرگانی و علی اصغر شیخی، دستگیر و زندانی شدند و روزهای عید را در زندان گذراندند و حکم سه سال حبس تعلیقی برای آنان صادر شد و عیدی خود را از احمدی‌نژاد دریافت کردند، نشریه مستقل کانون با مدیریت محمد خاکساری نیز توقیف گردید. در شهریور ۸۶ اعضای جمعیت شورای هماهنگی معلمان نیز مورد یورش و ضرب و شتم قرار گرفتند و ۴۰ نفر از معلمان نیز دستگیر شدند.

روز نهم اسفند ۹۵، نقطه عطفی در جنبش دادخواهانه معلمان بود، در این روز طوماری با امضای ۱۴۰ هزارنفر، تحویل کمیسیون آموزش و پرورش و هیات رییسه مجلس گردید، خواسته‌های مطرح شده شامل بودجه عادلانه برای آموزش و پرورش، افزایش حقوق معلمان و بهبود کیفیت آموزشی بود، در روز ۹ اسفند ۱۳۹۵، معلمان، در شهرهای مختلف با شرکت در گردهمایی‌ها، خواست‌های خود را اعلام کردند، این حرکت گسترده‌ترین و فراگیرترین، تجمع معلمان در سال‌های اخیر بود، در این حرکت اعتراض آمیز معلمان، در شهرهای، کرمانشاه، سنندج، دهگلان، لامرد، شیراز، کامیاران، اصفهان، شهرکرد، اهواز، لردگان، دیوان‌دره، خارک، اراک، بندرعباس، کوهدشت، شاهرود، تربت‌حیدریه، خرم‌آباد، فردوس، قزوین، ساری، زنجان، بجنورد و تبریز مشارکت داشتند، در این گردهمایی‌ها معلمان فقط، به خواسته افزایش حقوق اکتفا نکردند، بلکه خواست‌های آموزشی و سیاسی را نیز مطرح کردند، این خواسته‌ها عبارت بوند از:

۱- افزایش حقوق معلمان با توجه به هزینه متوسط زندگی و میزان تورم

۲- آزادی معلمان زندانی و دیگر زندانیان سیاسی

۳- برنامه‌ریزی برای بهبود وضعیت نابسامان آموزش وپرورش

۴- توجه به مناطق محروم و اختصاص بودجه برای مدارس کپری و کاهگلی

۵- ارتقای سطح علمی کتاب‌های درسی

۶- مبارزه با اعتیاد و شرارت در مدارس

۷- افزایش بودجه کلی آموزش و پرورش

۸- عدم دریافت شهریه از دانش‌آموزان و حق تحصیل رایگان

۹- احیای مقام و منزلت معلم

۱۰- برخورداری از آزادی اندیشه و بیان

۱۱- به رسمیت شناختن فعالیت صنفی و برخورداری از انتشار روزنامه مستقل

۱۲- مشارکت معلمان در نوشتن کتاب‌های درسی.

دراین گردهمایی‌ها، معلمان پلاکاردهایی که خواسته های آنان  بر آن نوشته شده بود، در دست داشتند و سرودهای انقلابی می‌خواندند.

وضعیت مالی معلمان بازنشسته به مراتب، اسفبارتر است، معلمان بازنشسته که تمام دوران جوانی و میانسالی خود را، به آموزش فرزندان مردم اختصاص داده‌اند، اکنون در دوران کهولت، به جای برخورداری از آرامش و رفاه نسبی، ناچارند برای جبران کمبودهای مالی به کارهای شاق که متناسب با توانایی‌هاشان نیست تن در دهند.  در سهمیه بندی ۱۳۹۶، سهمیه ۱۵ میلیون، دانش‌آموز و معلم  که ۲۰ درصد جمعیت کشور را در بر دارد، فقط ۹ درصد از کل بودجه به آموزش و پرورش اختصاص یافت.

معلمان همچنان برای کسب حقوق خود مبارزه می‌کنند و اکنون چندین معلم در زندان هستند. اسماعیل عبدی معلم مبارز که به ۳ سال زندان محکوم شده هم اکنون در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

«یداله بلدی»

اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقاله‌های ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاه‌های مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامی به دموکراسی است.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

1 × 5 =