صندلی خالی جعفر پناهی در جشنواره کن و گزارشی از آنچه گذشت

جعفر پناهی، فیلم‌ساز ایرانی که فیلم او با نام «سه رخ» در بخش مسابقه جشنواره کن امسال حضور دارد، توسط مقامات قضائی ایران، بعد از اعتراض‌های سال ۸۸، به ۲۰ سال محرومیت از فیلم‌سازی و سفر به خارج از کشور محکوم شده است. مقامات ایرانی از او خواسته‌اند، در صورتی که طلب بخشش کند، می‌تواند برای شرکت در جشنواره کن از کشور خارج شود.

وی ضمن رد این در خواست، شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «در طى این مدت دو بار به شکل غیرمستقیم جهت رفتنم به فستیوال کن پیام داده شد. پیامى که به نوعى از من مى‌خواستند از آن نامه‌هاى معمول بنویسم تا مشکل سفرم حل شود. جوابم مشخص بود:«من جرمى مرتکب نشدم که حال درخواست بخشش یا تقلیل در حکمى که داده‌اند بکنم. اگر مى‌خواستم چنین کنم، در زندان کرده بودم. نوشتن نامه یعنى قبول حکمى که حتى در قرون وسطى یا دوران مک کارتى فکرش هم غیر قابل باور بوده است.»

جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد، که وی را در حال بدرقه عوامل فیلم در فرودگاه امام خمینی تهران نشان می‌داد، در حالی که خود وی به دلیل ممنوع الخروجی اجازه خروج از کشور را نداشت:

فیلم سه‌رخ جعفر پناهی، شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، در بخش مسابقه جشنواره کن به نمایش درآمد. پیش از نمایش این فیلم حاضران به مدت چند دقیقه ایستادند و به تشویق صندلی خالی جعفر پناهی پرداختند:

فیلم ۳ رخ، ژانر اجتماعی و تاریخی به کارگردانی و نویسندگی جعفر پناهی و محصول سال ۱۳۹۷ است. بازیگرانی چون بهناز جعفری، مرضیه رضایی و مائده ارتقایی در این فیلم، ایفای نقش کرده‌اند. موضوع این فیلم، به درگیری در زندگی سه هنرپیشه زن ایرانی می پردازد، که هر کدام شرایطی ویژه، در حرفه خویش تجربه کرده‌اند. یکی از این هنرپیشگان متعلق به دوران سابق و روزگار غلبه فیلم فارسی‌ها است، در فیلم این هنرپیشه اکنون ممنوع الفعالیت است و با خاطرات گذشته روزگار می‌گذراند، هنر پیشه دوم محصول روزگار معاصر و از چهره های کنونی است که تلقی خاص خود را از حیطه کاری خویش دارد و هنر پیشه سوم هم جوانی است در ابتدای راه که به دنبال ارتقای جایگاه خویش است…!

«جعفر پناهی»، کارگردان نام‌آور ایرانی، در تیر ۱۳۳۹ در شهر میانه در استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد. همسرش «طاهره سعیدی» نام دارد که دو فرزند به نام‌های «پناه» و «سولماز» حاصل این ازدواج است. در دوران دبستان، داستانی می‌نویسد و داستانش برنده جایزه‌ای در کتابخانه محله می‌شود. اولین کار سینمایی‌اش هم بازی در فیلم «فیل و فنجان» بود که یکی از کارگردان‌های آماتور کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آن را ساخته بود و از جعفر پناهی که هیکل چاقی داشت، خواست در فیلمش بازی کند. در واقع جعفر پناهی از همان دوران کودکی و نوجوانی به عالم سینما وارد شده بود و در فیلم‌های کوتاه دیگری نیز نقش دستیار کارگردان را بازی می کرد. پدرش نیز که یک نقاش ساختمان بود، مشوق او در این راه بود.

جعفر پناهی در کنار مادرش

در دوران خدمت سربازی در کردستان نیز به تهیه فیلم‌های مستند می‌پردازد و از جمله یک فیلم او که از عملیات «محمد رسول الله» تهیه شده بود، و مستندی بیست دقیقه‌ای بود از تلویزیون سراسری جمهوری اسلامی پخش می‌شود. در سال ۱۳۶۳ در دانشکده صداوسیما قبول می‌شود و برای تحصیل در رشته کارگردانی به تهران می‌آید. پس از پایان دانشکده و فارغ التحصیلی، به هرمزگان می‌رود و در تلویزیون مرکز بندرعباس چند فیلم می‌سازد تا اینکه از «عباس کیارستمی» درخواست میک‌ند که در فیلم جدید او – «زیر درختان زیتون» تولید ۱۳۷۲ – در کنارش باشد و کیارستمی نیز، پناهی را به عنوان دستیار اول خود می‌پذیرد.

اما آنچه جعفر پناهی را تبدیل به کارگردانی نام‌آور در سطج جهانی می‌کند، فیلم «بادکنک سفید» بود. فیلمی که فیلمنامه‌اش از عباس کیارستمی بود. اما خود فیلم حاصل نگاه خاص پناهی بود که تمام سعی خود را کرده بود، فیلمش، فیلم متفاوتی از آب در بیاید. این فیلم برنده جایزه‌های مختلف داخلی و بین‌المللی می‌شود. شاید از همه مهمتر، می‌توان به سه جایزه‌ای اشاره کرد که این فیلم از چهل و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن در فرانسه دریافت کرد. از دیگر فیلم‌های مشهور او می‌توان از فیلم‌هایی چون «دایره – تولید سال ۱۳۷۹» و «طلای سرخ – تولید سال ۱۳۸۲» نام برد. او برای فیلم دایره برنده جایزه «شیر طلایی» در جشنواره ونیز و برای فیلم طلای سرخ برنده جایزه ویژه هیئت داوران در جشنواره کن شد.

دغدغه‌های اجتماعی جعفر پناهی

جعفر پناهی از جمله کارگردانان ایرانی‌ست که دغدغه‌های اجتماعی پررنگی دارد و این را به صورت مستقیم در فیلم‌هایش نیز بازتاب می‌دهد. از جمله فیلم‌های او که می‌تواند نشانگر نگرانی‌های اجتماعی او باشد، فیلم «آفساید» است که در سال ۱۳۸۴ ساخته شد و به به مساله عدم ورود زنان به استادیوم‌ها در ایران اشاره می‌کند. آفساید به روایت دختری می‌پردازد که تصمیم می‌گیرد برای دیدن بازی ایران و بحرین، با پوشیدن لباس پسرانه وارد ورزشگاه آزادی شود. اما به دلیل ممنوعیت ورود زن‌ها به استادیوم دستگیر می‌شود و به بازداشتگاه موقت منتقل می‌شود. این فیلم که در ایران امکان اکران پیدا نکرد، در سینماهای آمریکا اکران شد و بسیار مورد استقبال منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. آفساید علاوه بر جوایزی چون «خرس نقره‌ای برلین» و جوایز دیگر، نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی در در اسکار نیز شده بود که به علت عدم اکران فیلم در سینماهای ایران، امکان کاندیداتوری در اسکار از آن سلب شد.

آخرین ساخته جعفر پناهی پیش از ۳ رخ، فیلم «تاکسی» بود که آن هم با تحسین گسترده منتقدان رو به رو شد. در این فیلم که در سال ۱۳۹۳ ساخته شده است، پناهی با هویت واقعی خود نقش یک راننده تاکسی را بازی می‌کند. مسافران متفاوتی سوار تاکسی می‌شوند و دوربین‌هایی که در تاکسی تعبیه شده‌اند، رفتار و سخنان مسافران را ضبط میکند. دیالوگ‌های فیلم زمینه سیاسی اجتماعی انتقادی دارند و حول موضوعاتی چون اعدام یا سانسور دور می‌زنند. بازیگران فیلم غیر از خود پناهی، ناشناخته هستند و تنها «نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، چهره‌ای شناخته شده در فیلم دارد. این فیلم توانست علی‌رغم همه محدودیت‌ها و انتقادها، «خرس طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم برلین» را دریافت کند. جشنواره‌ای که پناهی خود امکان حضور در آن را نیافت و «حنا سعیدی» – خواهرزاده‌اش – با چشمانی گریان این جایزه مهم را دریافت کرد. این فیلم در دوران محرومیت پناهی از فیلمسازی ساخته شد.

جعفر پناهی در کنار نسرین ستوده

بازداشت، زندان و محرومیت از فیلمسازی

جعفر پناهی در اسفند ۱۳۸۸ و در تب و تاب اعتراض‌ها، سرکوب و دستگیری‌ها در ایران بازداشت شد. نیروهای امنیتی او را متهم کردند که در منزل خود در حال ساخت فیلمی درباره انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ و اعتراض‌های خیابانی پس از آن بوده است. پناهی که این اتهام را رد می‌کرد، در زندان دست به اعتصاب غذا زد. زندانی شدن او و اعتصاب غذا در دوران حبس، اعتراض‌های گسترده بین‌المللی نسبت به رفتار حکومت با او را در پی داشت. چهره‌های برجسته ای چون «استیون اسپیلبرگ، مایکل مور، رابرت ردفورد، مارتین اسکورسیزی و…»، از جمله چهره‌های درجه یک جهانی بودند که به وضعیت پناهی اعتراض کردند. نهایتا پناهی پس از ۸۸ روز بازداشت با قید وثیقه دویست میلیون تومانی از زندان آزاد شد. شعبه‌ ۲۶ دادگاه انقلاب اتهام رسمی جعفر پناهی را «اجتماع و تبانی با هدف ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی» اعلام کرد و براساس این اتهامات او را «به ۶ سال زندان، ۲۰ سال محرومیت از ساختن و کارگردانی هر نوع فیلم، ۲۰ سال محرومیت از نوشتن فیلمنامه، ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور» محکوم کرد. حکمی بسیار سنگین که بهت و تعجب و اعتراض بسیاری را به دنبال داشت.

جعفر پناهی در دفاعیات خود، محاکمه خود را محاکمه هنر و هنرمندان ایرانی دانسته بود. در بخشی از این دفاعیه چنین آمده است :«من یک سینماگرم. دور از سیاست و جنجال‌های قدرت… با بازداشت و محاکمه‌ من، نه‌تنها منِ فیلمساز، که سینما را به عنصری سیاسی تبدیل کرده‌اید. این تنها محکمه‌ من نیست. محکمه‌ هنر و هنرمندان این کشور است. پس هر حکمی که در این دادگاه داده شود، حکمی است برای همه‌ هنرمندان، بخصوص همه‌ سینماگران این سرزمین… نهال من و همه‌ هنرمندان ایران در خاک این کشور ریشه دوانده و میوه‌ درخت هنر ما، حاصل زیبایی‌ها و زشتی‌های این سرزمین است. پس هر حکمی که به من و اندیشه‌ من می‌دهید، حکمی است که به مردم این کشور داده می‌شود.»

جعفر پناهی جدای از جوایز گوناگون سینمایی، برنده جوایز حقوق بشری و مدنی نیز شده است. از جمله می‌توان به جایزه حقوق بشر پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۲ به نام «جایزه آزادی افکار ساخاروف» اشاره کرد که به او و نسرین ستوده رسید. جایزه ساخاروف هر سال به کسانی داده می‌شود که در دفاع از حق آزادی بیان و حقوق بشر صدای خود را بلند کرده و قربانی اعتراض خود شده‌اند. پناهی همچنین در سال ۲۰۱۶ «جایزه ایمانوئل کانت» را از بنیاد کانت در آلمان دریافت کرد. این جایزه نیز به کسانی اهدا می‌شود که «شجاعانه و تطمیع‌ناپذیر در مسیر تحقق صلح، تفاهم ملل و حاکمیت قانون تلاش می‌کنند.» این کارگردان نام‌آور که اکنون محروم از فیلمسازی‌ست در یکی از مصاحبه‌های خود گفته بود: «هر وقت فیلمی را می‌سازم احساس می‌کنم که آخرین فیلمی است که فرصتی برای ساخت آن به دست آورده‌ام. نمی‌دانم این احساس از کجا می‌آید، شاید به این دلیل است که امید به زندگی در خانواده ما حدود ۵۰ سال است. پدرم در ۵۳ سالگی فوت کرد و عمویم در ۵۰ سالگی و این روند ادامه دارد. حالا هیچ چیز مرا ارضا نمی‌کند، نه وضعیت مالی و نه هیچ مسئله دیگری. فقط ساخت فیلم خوب به من امید می دهد.»

بخش انتهایی این مطلب از «توانا» وام گرفته شده است.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

4 − 1 =