مصطفی عزیزی-۱۷ شهریور دوباره خونین شد و این بار به نام نامی سه جوان کُرد.
رامین حسین پناهی و زانیار مرادی و لقمان مرادی…
داستان اینجوانان آنچنان پرآب چشم است که به کلام نمیآید. چند سال زجرکششان کردند و جوان به دارشان سپردند. همزمان به کردهای ایرانی در خاک عراق موشک پرانداند و آنجا را نیز به خاک و خون کشیدند.
جمهوری اسلامی دارد در زوالی دهشتناک بازگشت میکند به دوران بنیانگذاریاش. در حالی که اسرائیل، در جنگی زرگری، مواضع آنها را در عراق و سوریه با بمب و موشک میزند اینها که زورشان نه به آمریکا میرسد نه به اسرائیل اسیر اعدام میکنند و اقتدار موشکیشان را با کشتن تبعیدیان ایرانی نشان میدهند.
اگر در آغاز انقلاب ایتالله خمینی با پشیتبانی نسبی بخش وسیعی از مردم ایران کردستان را به خاک و خون کشید و جنایت بسیار کرد اکنون بخش وسیعی از مردم ایران از شمال تا جنوب از شرق تا غرب نگرانی خود را از جان این «سه خم خسروی» اعلام کرده بودند و با اینحال وقعی ننهادند و اعدامشان کردند به نالههای دل مادرانشان توجه نکردند و اعدامشان کردند و سبوعیت و درندهخویی را به انتها رساندند دهسال زانیار و لقمان را در زندان نگه داشتند زیر تیغ اعدام و چند ماه پیش در ۲۷ تیر اقبال مرادی پدر زانیار و عموی لقمان را در کردستان عراق ترور کردند و اکنون این جوانان رعنا را که تمام جوانی خود را در زندان گذراندهاند و مصائب بسیار کشیدهاند را بردار سپردند.
نه نیاز به دانستن سیاست است و نه حکمت نگاهی سرسری به تاریخ نشان میدهد ظلم و جنایت ماندهگار نیست و این همه بیعدالتی اصلاحپذیر نیست چه بخواهیم و چه نخواهیم نابود میشود. دیگر اکنون دههی شصت نیست که بگویید نشنیدیم و نمیدانیم! بدانید و بشنوید و کاری بکنید هر چه باشد و یا حداقل در شوهای حکومتی شرکت نکنید دم نچرخانید و رای ندهید گول این سلبریتیهای عضله و چهرهی دوزاری را نخورید اسیر دستشان نشوید. هنگام انتخابات که میشوند میآیند و کلاهتازهیی برسرمان میگذارند و میروند قراردادهای چند میلیونی و میلیاردیشان را امضا میکنند و دوباره مینشینند به تماشای جنایت تا دور دیگر.
محرم در راه است نرویم در لشگر یزید سینهی حسین بزنیم و در حسینپارتیهای نظام شرکت نکنیم تا به کی اسیر این سرخوشیها، سرخوشانه، به دام مرگ میرویم؟ بس کنیم این دورباطل چهل ساله را اگر نمیتوانیم فریاد بزنیم با سکوت سنگین مرگ ،خفقان بیاوریم برای این خفقان آورندهگان.
همهی ما دامنمان به این خون آلوده است و من میترسم برای روزی که این داغها داغ برسینهیمان بگذارد و این ظلم فزاینده روزی فضا را تیرهوتارتر از آنچه اکنون است بکند و شاهد پرپرشدن عزیزانمان هزار هزار باشیم.
کسی نیست به ریش این جادوگر تُفی پرتاب کند به غلظت این شب…
«مصطفی عزیزی»
منبع: تلگرام مصطفی عزیزی
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامیبه دموکراسی است.