“حال و روز مادری که ۱۰ سال از فرزندش دور بود و او را ندید و بعد به چوبهدار سپرده شد، چطور میخواهید باشد؟!”
این آغاز گفتگوی شعله پاکروان با دایه آمنه، مادر زانیار مرادی است.
شعله پاکروان، که دخترش ریحانه جباری در تاریخ ۳ آبانماه ۹۳ در زندان رجاییشهر اعدام شد، خود را با آمنه قادری، مادر زانیار مرادی، همدرد میداند و میگوید “درکت میکنم”.
آمنه قادری که او را به نام دایه آمنه میشناسند، میگوید: «باید راه او را ادامه بدهم چرا که زانیار و لقمان هر دو بیگناه بودند و تمام دنیا خبر داشتند که پسر من و لقمان گناهی نداشتند.»
دایه آمنه در گفتگوی با شعله پاکروان در رادیو فرهنگ گفت که “با کدام دین (!) کدام وجدان(!) کدام انسانیت(!) و کدام آیین اینطور دوپسر بی گناه که حتی روحشان از ماجرا هم خبر نداشت را به چوبه دار سپردند.”
دایه آمنه گفت: «شب دستگیری زانیار من خانه نبودم، اما زمانی که آن قتلها اتفاق افتاد، زانیار در تب میسوخت و در بیمارستان بود و لقمان هم روی بولدوزر کار میکرد، تمام دوستانش هم گفته بودند ما می آییم شهادت می دهیم که لقمان سر کار بود. زانیار را زمانی که دستگیر کردند ۱۷ ساله بود و در تمام مدتی که در زندان بود ما نتوانستیم او را ببینیم و گاهی اوقات فقط تلفنی صحبت میکردیم و هر بار در تماسهایش میگفت من بیگناهم و مطمئن باش آزاد خواهم شد، اما ده سال را در سیاه چالها بود و بعد اعدامش کردند.
خانم پاکروان از دایه آمنه پرسید: «آیا زانیار در تماسهایش صحبتی در مورد شکنجه شدن کرد یا خیر؟»
دایه آمنه پاسخ داد: «بله زانیار ۹ ماه در سلول انفرادی بود و او را شکنجه میکردند و ۴ بار او به بیمارستان منتقل کردند و تحت عمل جراحی قرار گرفت که به دلیل همان شکنجهها برای وی اتفاق افتاده بود. زانیار گفته بود ۹ شبانه روز من را با طناب روی تخت بستند و کتک میزدند و حتی گفتهبود غذایی که میخورد با دستان بسته بوده و دهانش را در ظرف فرو میکرده و غذا میخورده!»
از آمنه قادری در مورد زمان وقوع اجرای حکم و شنیدن خبر اعدام پرسش شد. آمنه قادری گفت: «زانیار با ما زندگی نمیکرد و میگفت میخواهم به زندگیام در همان جایی که به دنیا آمدهآم ادامه دهم و درس بخوانم و هر بار میگفتم پیش شما بر میگردم میگفت شما نزد پدرم بمانید که تنها نباشد و زمانی هم که قرار بود پیش ما بیاید، اما بازداشت شده بود و دوستان و بستگان به من نمیگفتند تا نگران نباشم تا اینکه دوستی به من خبر داد که او دستگیر شده و من تازه فهمیدم که چه اتفاقی افتاده، اصلا نمیدانم آن موقع شب بود، روز بود، من دیگر هیچ چیزی نفهمیدم مادری که خبر دستگیری پسر بیگناهش را بشنود میخواهید چه حال و روزی داشته باشد.»
دایه آمنه در پیامی ویدئویی پیش از اعدام زانیار و لقمان مرادی از همه مردم استمداد طلبیده بود و در همین خصوص گفت: «دلم میخواست تمام مردم جلو دادستانی تهران بروند و جان زانیار و لقمان را نجات دهند و متاسفانه اینطوری نشد و آنها را اعدام کردند.»
از دایه آمنه پرسیده شد که آیا شما مطمئن هستید که زانیار اعدام شده که وی گفت: «بله عمهها و عمو و برادرش جنازه را دیدند و مطمئن شدند که او زانیار بود که اعدام شده و هر چه التماس کردند هر چه خواهش کردند جنازه را به آنها ندادند و ما هنوز نمیدانیم قبر او کجاست. به خانواده به دروغ گفتند که بعد از یک هفته جنازه را میدهیم ولی هیچ وقت جنازهای ندادند، آنها دروغ گفتند و جنازه را هیچگاه تحویل ندادند.»
“ولی من هنوز منتظرم زنگ بزنند بگویند زانیار زنده است من باور نمی کنم زانیار مرده است”
دایه آمنه در ادامه این گفتگو اضافه کرد: «این حکومت در دهه ۶۰ که من ۲۰ ساله بودم هزاران نفر را دسته دسته اعدام کرد و زندانیها را صدنفر، صدنفر، تیرباران میکردند و به خانوادهها میگفتند پسر شما اعدام شده و هیچ وقت گوری را به آنها نشان ندادند و الان هم زانیار و لقمان هم نمردهاند روح آنها هم اکنون در دل تمام دنیا و تمام انسانهای آزادی خواه جریان دارد.»
از آمنه قادری سوال شد که آیا قاتلین فرزندت را می بخشی یا خیر؟
او در پاسخ گفت: «مادری که به روشنی میداند، پسرش بیگناه اعدام شده چطور قاتل آنها را ببخشم! آنهم زانیار و لقمانی که از همه جا بیخبر بودند، اما تاریخ انتقام اینها را خواهد گرفت و نه تنها من نمیبخشم بلکه تمام انسانهای آزادی خواه آنها را نمی بخشند.»
دایه آمنه اینطور ادامه داد:
“آقای صالح نیکبخت وکیل مدافع زانیار و لقمان، سه، چهار روز پیش از اجرای اعدام به آنها گفته بود که پرونده شما سفید سفید است و حتی یک نفر شاهد هم وجود ندارد که شهادت بدهد شما جرمی مرتکب شده اید و تا یک ماه دیگر دادگاهی خواهید شد و آزاد می شوید اما اطلاعات سپاه کردستان با آقای شیرزادی رفتند و آنها را از زندان رجایی شهر درآوردند و در پایگاهی در سپاه در تهران و خارج از زندان اعدام شدند و آقای صالح نیکبخت بارها گفته بود که آنها بی گناهند و بارها گفته بود که هیچ کس شهادت نداد که اینها قتلی مرتکب شدند و قاضی پرونده هم اینها را تایید کرده بود.
اطلاعات هر سال در مریوان کوچه به کوچه و خانه به خانه به دنبال شاهد می گشت تا مدرکی بیابند اما هیچ چیزی نیافتند و آنها کاملا بی گناه اعدام شدند و امیدوارم آمران و مجریان این جنایت مجازت شوند.”
دایه آمنه در خاتمه این گفتوشنود خطاب به مردم ایران به عنوان مادری دادخواه گفت: «از مردم ایران میخواهم که پشت و پناه همه زندانیان باشند، وقتی کسی دستگیر میشود زندانی میشود، اعتراض کنند و به جلو زندانها بروند و به جلو دادستانی و قوه قضاییه بروند و اینکه چرا باید بچه بیگناهی که از هیچ فاجعهای خبر ندارند اعدام شود، ازشان تقاضا دارم معترض شوند و درخواست آزادی زندانیان را داشته باشند و پشت و پناه آنان باشند اما خود من هر روز افتخار میکنم که پسر من و لقمان بیگناه اعدام شدند.»
شعله پاکروان نیز در انتها اضافه کرد: «من هم امیدوارم که روزی دادگاهی صالح و عادلانه تشکیل شود تا قاتلین آمران و مجریان اعدام تمام این چندصدهزار نفر مجازات شوند.»
صالح نیکبخت وکیل زانیار و لقمان مرادی پیشتر گفته بود: “وقتی پرونده زانیار و لقمان مرادی را خواندم زارزار گریستم”
زانیار مرادی، لقمان مرادی و رامین حسین پناهی سه زندانی سیاسی محکوم به اعدام علیرغم همه تلاشهای حقوق بشری و فعالان مدنی برای توقف اجرای حکمشان، سحرگاه شنبه ۱۷ شهریورماه ۹۷ در یکی از پایگاههای سپاه پاسداران در تهران اعدام شدند.
جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران و اگنس کالامارد، گزارشگر ویژه در امور اعدامهای فراقضایی و بیرویه، ۱۶ شهریور ۱۳۹۷ طی انتشار بیانیهای از مقامهای جمهوری اسلامی خواسته بودند تا اعدام قریبالوقوع زندانیان کرد ایرانی را متوقف کنند. همچنین جوامع بین المللی و حقوق بشر و شمار زیادی از فعالان مدنی طی ماههای متمادی با راه انداری کمپین های گوناگون و برگزاری توفان های توییتری، خواستار لغو حکم اعدام رامین حسین پناهی و زانیار و لقمان مرادی شده بودند.
این سه زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام، از ابتدای بازداشت تا زمان اجرای حکم از دادرسی عادلانه محروم بودند و بارها ابتداییترین حقوق قانونی آنها در طول روند دادرسی نقض شد و پس از آن نیز بارها جهت اخذ اعتراف اجباری شکنجه شدند و مورد ضرب و جرح قرار گرفتند و با فشار نهادهای اطلاعاتی نهایتا حکم این سه زندانی سیاسی اجرا شد.
گفتنی است زانیار و لقمان مرادی، به ترتیب در روزهای ۱۳ و ۱۴ مردادماه ۸۸ از سوی نیروهای امنیتی در شهر مریوانِ استان کردستان بازداشت شدند و مدت نزدیک به ۹ ماه در «اداره اطلاعات شهر سنندج» مورد بازجویی و انواع شکنجههای فیزیکی و روحی قرار گرفتند. آنها سرانجام به «بند ۲۰۹ زندان اوین» منتقل شده و پس از نزدیک به یک ماه و نیم بدون حق ملاقات و تماس با خانواده، بە حکم «قاضی صلواتی» در شعبە ۱۵ «دادگاە انقلاب تهران» در اول دیماە ۱۳۸۹، تحت اعترافات ساختگی زیر شکنجە، به اتهام «محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کُردی» و «دستداشتن در قتل پسر امام جمعهی مریوان» به اعدام محکوم شدند. بعد از اعتراض این دو به احکام صادره، در ۱٨ تیرماه ۱٣۹۰، از سوی «دیوان عالی کشور» این حکم تایید و یک روز بعد به دایره اجرای احکام زندان «رجایی شهر کرج» ابلاغ شد.
رامین حسینپناهى، فعال سیاسی کُرد نیز در تاریخ ٢ تیرماه ٩۶ بازداشت و پس از ۲۰۰ روز تحمل انفرادى به زندان مرکزى سنندج منتقل شده بود. این زندانی سیاسی مورخ ٢۵ دیماه همان سال از سوی شعبە اول دادگاه انقلاب شهرستان سنندج بە اعدام محکوم شد. حکم صادره در تاریخ ٢٢ فروردین ۱۳۹۷ از سوی شعبه ٣٩ دیوانعالى کشور در شهر قم مجددا به تایید رسید و جهت اجرای حکم به شعبه ۴ اجرای احکام دادسرای اجرای احکام سنندج ارجاع شد. نهایتا حکم اعدام رامین حسین پناهی، زانیار مرادی و لقمان مرادی سه زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر سحرگاه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ اجرا شد.