جعفر احمدی و علی کریمی دو تن از درویشان گنابادی محبوس در سالن ۱ تیپ ۱ زندان تهران بزرگ با انتشار نامهای سرگشاده، خطاب به فرزادی رئیس زندان تهران بزرگ (فشافویه) از “فجایعی” که در این زندان میگذرد، پرده برداشتند.
این دو درویش که فایل صوتی نامهشان در اختیار مجذوبان نور قرار گرفته است، به ورود بدون کنترل شربت و قرص متادون به داخل بند اشاره کرده و هشدار دادهاند “زندانیانی که از این زندان آزاد میشوند در نتیجهی استفاده از این مادهی مخدر به سرطان دچار خواهند شد.”
در بخشهایی از این نامه آمدهاست: «بهتر است زمانی که آمارهای اصلاح و بازپروری ندامتگاهتان را تنظیم میفرمایید اشارهای هم به عواقب یک، دو یا پنج سال استفاده از شربت متادون [هم] بفرمایید تا [از] همین الان دولت و وزیر بهداشت به فکر ۴۰۰ نفر [بیمار] اضافه برای سرطان کبد باشند. وقتی یک زندانی معروف پس از ۱۸ سال حبس با اچآیوی مثبت به کانون خانواده و جامعه پیوست ای کاش از خودتان میپرسیدید این بیماری کجا و چگونه به این فرد نادم شما رسید؟»
این دو درویش گنابادی در قسمت انتهایی نامهشان آوردهاند: «در پایین اتاقهای بند شما زندانیانی هستند که آخرین وعده صرف میوه را به یاد نمیآورند و اگر نقلقول ماه یا سال آن را بنویسند شاید کسی باور نکند، ولی شما خوب میدانید که حقیقت دارد. بههرحال شما با دست خودتان دوربینهای متفکری را راهی بندهای مختلف کردید که وقایع و حقایق زندانتان ثبت و ضبط شود، تا در دادگاه حقیقتجوی فرهیختگان جامعه به بوته قضاوت کشیده شوید.»
متن و فایل صوتی نامهی این دو درویش زندانی به شرح زیر است:
جناب آقای فرزادی
ریاست محترم زندان تهران بزرگ
با سلام
احتراماً بیش از ۴۰ روز از نقض قوانین و آییننامههای خودتان مبنی بر تفکیک جرائم میگذرد و به خیال تنبیه، ما دراویش نعمتاللهی را در بخشهای مختلف زندان پراکنده کردهاید تا به همه اثبات نمایید که [در] زمان قدرتنمایی پایبند هیچ قانون و مقرراتی نیستید.
جناب آقای فرزادی
در سالن ۱ تیپ ۱ [زندان] شما بیش از ۴۰۰ نفر [زندانی] نگهداری میشوند که هر روز از ساعت ۱۱ تا ۱ میتوانند از حمام -آن هم با آب سرد- استفاده کنند ولی تعداد محدودی که از تعداد انگشتان دست فراتر نیستند میتوانند از آب گرم استفاده کنند. شاید برایتان افتخاری باشد که هر روز با شربت متادون از این بندگان خدا پذیرایی میکنید و تازه این سالن، معروف به سالن پاک این تیپ شناخته شده است و مواد مخدر [در آن] یافت نمیشود. ولی قرص فراوان است و نمیتوانم بفهمم کسی که از ورود مواد مخدر جلوگیری میکند چطور نمیتواند از ورود قرص جلوگیری کند؟ گزارش چگونگی ورود قرص توسط یک زندانی عقیدتی بیگناه دیگر به نام «سهیل عربی» گزارش شده که بهخاطر همان گزارش محکوم به ۳ سال حبس و ۳ سال تبعید مجدد شد، چرا که ظاهراً ایشان هم نمیتواند باور کند که این اتفاقات سهواً انجام میشود.
شما به خودتان اجازه میدهید فراقانونی عمل کنید و دیگران موظف به رعایت قوانین شما هستند. در این سالن همه موظف به پرداخت خدمات هستند و برای استفادهکردن از تخت باید کرایه پرداخت کنند واِلا باید در راهرو و فقط شبها استراحت کنند. نبودن تختخواب و تغذیه مناسب و آب گرم اهمیتی ندارد. اینجا عزاداری امام حسین برگزار میشود و شما هم برای تماشا سری میزنید. چگونگی برگزاری عزاداری برایتان مهم است ولی چگونگی روابط، تغذیه انسانی و یا غیرانسانی مهم نیست. یعنی نتیجهی عزاداری برایتان مهم نیست.
جناب فرزادی
ما توسط قضات دادگاه انقلابتان محکوم به حبس هستیم ولی شباهتی به زندانیان شما نداریم چراکه شرافتمان را دستمایهی پیشبرد کارهایمان نمیکنیم. بهتر است زمانی که آمارهای اصلاح و بازپروری ندامتگاهتان را تنظیم میفرمایید اشارهای هم به عواقب یک، دو یا پنج سال استفاده از شربت متادون [هم] بفرمایید تا [از] همین الان دولت و وزیر بهداشت به فکر ۴۰۰ نفر [بیمار] اضافه برای سرطان کبد باشند. وقتی یک زندانی معروف پس از ۱۸ سال حبس با اچآیوی مثبت به کانون خانواده و جامعه پیوست ای کاش از خودتان میپرسیدید این بیماری کجا و چگونه به این فرد نادم شما رسید؟
جناب آقای فرزادی
در پایین اتاقهای بند شما زندانیانی هستند که آخرین وعده صرف میوه را به یاد نمیآورند و اگر نقلقول ماه یا سال آن را بنویسند شاید کسی باور نکند، ولی شما خوب میدانید که حقیقت دارد. بههرحال شما با دست خودتان دوربینهای متفکری را راهی بندهای مختلف کردید که وقایع و حقایق زندانتان ثبت و ضبط شود، تا در دادگاه حقیقتجوی فرهیختگان جامعه به بوته قضاوت کشیده شوید. از این بابت از شما ممنونم. ولی ما فقرای نعمتاللهی گنابادی در کنج زندانهای شما مشق ایمان و دلدادگی میکنیم و ایمان داریم که: «آه دل درویش به سوهان ماند/ گر خود نبُرَد برنده را تیز کند». و اگر قرار باشد داوریها را به نتایج واگذار کنیم، خوب هویداست که کل کائنات روی خوش از شما مأموران معذور، دریغ کرده [است].
انشاءالله که این نامه شما را با وجدانتان درگیر کند.
امضا:
جعفر احمدی – علی کریمی
از سوی دیگر تداوم بی خبری از ۸ درویش گنابادی مفقود شده در زندان تهران بزرگ که صبح روز هفتم شهریورماه مورد ضرب و جرح قرار گرفتهبودند، خانوادههای آنان را به شدت نگران کرده است.
قریب به دو ماه است که از ۸ درویش گنابادی که در پی یورش نیروهای گارد زندان تهران بزرگ به دراویش محبوس در بند ۳ این زندان در صبح روز هفتم شهریورماه، مورد ضرب و جرح قرار گرفتند، اطلاعی در دست نیست و بنا به گفته منابع نزدیک به خانوادههایشان، آنها کماکان هیچگونه تماس تلفنی با بیرون از زندان نداشتهاند.
برخی مقامات قضایی در پاسخ پیگیریهای خانوادههای دراویش مفقود شده گفتهاند “این وضعیت تا آذرماه ادامه خواهد داشت.”
فائزه عبدیپور، پنجشنبه ۱۹ مهر در خصوص دراویش مفقودی در زندان تهران بزرگ به کمپین گفتهبود: «۴۴ روز است که از همسرم و بقیه درویشان بیخبریم. از هفتم شهریورماه که محمد شریفیمقدم، کسری نوری، امیر نوری، رضا انتصاری، سینا انتصاری، مهدی اسکندری، مرتضی کنگرلو و حسام معینی مورد ضرب و جرح قرار گرفتند، از آنها بیاطلاعیم، تنها چیزی که به ما گفتهاند این است که آنها به بندهای انفرادی زندان تهران بزرگ منتقل شدهاند و در طول این مدت با آنها نه تماسی داشتهایم و نه ملاقاتی!»
همسر آقای شریفیمقدم پیشتر گفتهبود: «خانوادهها هر روز برای پیگیری از نهادهای مختلف پرسوجو میکنند و تنها موضوعی که عنوان میشود همان است که در انفرادی بسر میبرند که علاوه بر ضرب و جرحی که شدند، اگر در انفرادی هم باشند، نگران وضعیت سلامتی آنها هستیم، چرا که در بند انفرادی غذا مثل زباله میماند و آب آشامیدنی سالم در اختیار ندارند. در انفرادی حتی اگر آب را بجوشانند، باز هم غیر قابل استفاده است و از امکانات ابتدایی محرومند و از داشتن حتی یک پتوی ساده هم محرومند.»
حکم ۲ سال حبس وی، در دادگاه تجدیدنظر از ۲ سال به ۸ ماه کاهش یافت و وی با پایان دوره محکومیت از زندان آزاد شد.از میان دراویش گنابادی محبوس در زندان تهران بزرگ پوریا نوری، عکاس خبری و از دراویش گنابادی بازداشتشده در جریان حوادث گلستان هفتم، پنجشنبه ۲۶ مهرماه از زندان تهران بزرگ، آزاد شده است.
سایر اعضای خانواده این درویش گنابادی مجموعا به ۲۳ سال حبس و ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدهبودند.
شکوفه یدالهی، معلم و درویش گنابادی محبوس در زندان قرچک ورامین که به همراه سه فرزندش و دیگر دراویش زندانی در جریان اتفاقات موسوم به گلستان هفتم خیابان پاسداران، توأم با ضرب و شتم بسیار شدید بازداشتشدهبود، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب با ریاست قاضی صلواتی به ۵ سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت و محرومیت از فعالیت اجتماعی و رسانهای محکوم شد و سه فرزند این زن درویش با نامهای کسری، پوریا و امیر نوری، که همراه با مادرشان در حادثه گلستان هفتم بازداشت شده بودند به ۱۲، ۲ و ۶ سال حبس محکوم شدند.
گزارشگران بدون مرز(RSF) که یک نهاد غیرانتفاعی است، ۲۵مهرماه، از جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل برای وضعیت حقوق بشر در ایران خواست که در مورد دراویش مفقود شده اقدامی فوری انجام دهد.
گفتنی است، صبح روز ۷ شهریور ۱۳۹۷ نیروهای گارد زندان فشافویه به دراویش محبوس در بند ۳ این زندان حمله ور شده و با توسل به باتوم، شوکر و گاز اشک آور زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
البرز اسکندری، کسری نوری، رضا انتصاری، مهدی اسکندری، سعید سلطانپور، مهرداد رضایی، علی عبیداوی، حسن شاهرضا، سخاوت سلیمی، امیر نوری، جعفر احمدی، بابک مرادی، مجید مرادی، محمدرضا درویشی، حیدر تیموری، علی محمدشاهی، البرز اسکندری، امین سلیمانی، سجاد برادران و اکبر داداشی بر اثر حملهی گارد زندان به درویشان متحصن مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و وضعیت جسمیشان وخیم اعلام شده است.
مأموران گارد زندان برای سرکوب درویشان متحصن که خواستهی خود را آزادی زنان درویش محبوس در زندان قرچک اعلام کرده بودند به پرتاب گاز اشکآور و استفاده از شوکر و باتوم متوسل شده و درویشان گنابادی را با توهین و فحاشی مورد ضرب و شتم شدید قرار دادهاند.
بنابر گزارشهای واصله از زندان تهران بزرگ؛ ضاربین طی حمله علاوه بر استفاده از باتوم و شوکر و گاز اشکآور اقدام به کندن موی سر و صورت و سبیل بعضی درویشان کردهاند.
فرزادی رئیس زندان تهران بزرگ و فرخنژاد معاون زندان تهران بزرگ، در حضور محبی رئیس کل سازمان زندانها، شخصاً درویشان گنابادی متحصن را مورد ضرب و شتم قرار داده و منجر به شکستگی دست و سر و جراحت درویشان محبوس شدهاند.
پیش از این کمپین خبر داده بود که ده زن درویش زندانی در زندان قرچک، در اعتراض به «ضرب و جرح» و «خشونت سازمانیافته» به دست گارد این زندان، از روز جمعه، ۲۵ خرداد، اعتصاب غذا کردهاند.
در روز ۳۰ بهمن ماه دست کم ۶۰ زن از جامعه تحت تبعیض دراویش گنابادی به خاطر شرکت در تظاهراتی که پس از استفاده نیروهای امنیتی از ضرب و شتم، اسلحه گرم، ماشینهای آبپاش و گاز اشکآور به خشونت کشانده شد، بازداشت شدند.
این زنان بعد از دستگیری به بازداشتگاه وزرا منتقل شدند و گفتهاند که در آنجا مورد بازجوییهای رعبآور، فحاشی با صدای بلند و بازرسیهای بدنی تعرضآمیز توسط ماموران زن قرار گرفتند.
پیش از این دهها تن از فعالین سیاسی و اجتماعی نسبت به وضعیت دراویش گنابادی محبوس در زندان و سلب حقوق اولیه آنها، ابراز نگرانی کرده و با امضای نامهای مشترک بر لزوم اجرای قانون در روند رسیدگی به پروندههایشان تاکید کرده بودند.
تجمع اعتراضی موسوم به گلستان هفتم روز دوشنبه ۳۰ بهمن در اعتراض به بازداشت نعمتالله ریاحی، از دراویش گنابادی ساکن شهرکرد که روز ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ از سوی مأموران امنیتی در تهران بازداشت شده بود صورت گرفتهبود.
این درویش گنابادی ساکن شهرکرد، برای حمایت از قطب دراویش در جریانات اخیر گلستان هفتم به تهران آمدهبود.
منابع خبری گفتهاند “دراویش بازداشتی از ابتدای بازداشت، از ابتداییترین حقوق خود محروم بودهاند و دادگاه آنان بدون اجرای تشریفات قانونی و بهرهمندی از حق وکیل و برخلاف قانون آئین دادرسی کیفری برگزار شده است.”
فشارها به دراویش در نظام جمهوری اسلامی عمدتا از شهر قم آغاز شد. قم مذهبیترین شهر ایران است و با توجه به نزاع تاریخی صوفیه و اهل شریعت، فشار بر دراویش در این شهر سابقه طولانی دارد و به سالهای قبل از انقلاب میرسد؛ اما در سالهای اول دهه هشتاد خورشیدی با انتشار شماری از کتابهای ضدصوفی در قم که این سلسله را به ضدشیعی بودن متهم میکردند، رفته رفته جو سنگینتری علیه آنها شکل گرفت. تنش در مناسبات حکومت با دراویش نعمتاللهی با تخریب برخی از مکانهای مذهبیشان و مخالفت حکومت با گردهمایی آنها به خصوص در قم وارد مرحله ای شد که یک دهه بعد در تهران به درگیری فیزیکی و خونریزی انجامید.
در سالهای گذشته اخبار و گزارشهای پرشماری از احضار، تهدید، بازداشت و در نهایت محاکمه و صدور احکام سنگین برای دراویش – به ویژه دراویش سلسله گنابادی- منتشر شده است.