یداله بلدی: روز کودک و کودکان کار و رنج-بهمناسبت بیستم نوامبر روز جهانی کودک-روز بیستم نوامبر، بهعنوان روز جهانی کودک بهرسمیت شناخته شدهاست، اما برای اکثریت کودکان که در کشورهای توسعه نیافته، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین زندگی میکنند، روز کودک با دیگر روزها هیچگونه تفاوتی ندارد و این روز، از رنج و محرومیت، آنان نمیکاهد.
وضعیت زندگی کودکان در جوامع مختلف، به میزان رشد و توسعه، رفاه، امنیت و برخورداری از امکانات موجود و همچنین موقعیت خانوادگی آنان بستگی دارد.
کودکان در جوامع توسعه نیافته که عدالت اجتماعی وجود ندارد، آسیب پذیرترین گروه سنی هستند، زیرا، افزون بر فقر و محرومیت که بخش زیادی از مردم این کشورها را در بر میگیرد کودکان، رنجهای مضاعفی را نیز مانند تجاوز و کارهای شاق و محرومیت ازتحصیل و بازیهای کودکانه را نیز باید تحمل کنند.
در قاره آفریقا روزانه، بیش از ۱۰ هزار کودک بر اثر گرسنگی و نبود بهداشت و درمان میمیرند، در برخی کشورهای آمریکای لاتین کودکان خیابانی را در خیابانها به قتل میرسانند، زیر زندانها و کانونهای نگهداری از کودکان بیسرپرست، جای کافی برای نگهداری این کودکان ندارند، و در بعضی کشورها از کودکان دختر و پسر در باندهای فحشا و قاچاق مواد مخدر استفاده میکنند.
در کشور ما تحت تسلط ولایت فقیه و ایادیش، بیش از ۳ملیون نفر از کودکان از تحصیل مدرسه محروماند، و رژیم تاکنون هیچگونه اقدام جدی و فراگیری برای آموزش آنان، و سر و سامان دادن به بیش از ۲۰۰هزار کودک خیابانی و باز پروری آنان انجام ندادهاست.
فقر فراگیر، در کشور ما موجب شده که ملیونها کودک برای تامین هزینههای زندگی ناچار بهکار کردن هستند و بهمدرسه نمیروند یا ترک تحصیل میکنند.
کودکان محروم از تحصیل را در کشورمان میتوان به دو دسته تقسیم کرد، کودکان کار و کودکان خیابانی، این دو دسته با این وجود که دارای تفاوتهایی هستند، اما دارای وجوه اشتراک نیز هستند، وجوه اشتراک آنان، افزون بر فقر و تنگدستی، از انجام بازیها، تفریحات و ورزشهای کودکانه نیز محروماند، و در جامعه نیز تحقیر میشوند.
کودکان کار: کودکان کار، به آن دسته از کودکان زیر ۱۵ سال اطلاق میشود که برای تامین هزینههای زندگی، از بام تاشام، در گرما و سرما به کارهای شاق تن در میدهند و جسم نحیف خود را خسته و فرسوده میسازند.
انواع گروههای کار:
دسته اول، کودکانی هستند که در خیابانها و کوچهها و بیابانهای حاشیه شهر و یا در زبالهدانها در جست و جوی نان خشک، کاغذ، مقوا و بطری هستند و غروب خسته و ناتوان کیسههای حاوی دسترنج خود را بر شانههای نحیف خود حمل کرده و با مبلغ نا چیزی بهفروش میرسانند، تا لقمه نانی بر سفره خالی خانواده بنشانند.
دسته دوم، کودکان دستفروش، کودکانی هستند که در خیابانها، با التماس عابران را به خرید اجناس خود ترغیب میکنند، اجناس عرضه شده آنان عبارتند از شکلات، آدامس، گل، اسباب بازی و مصنوعات دستی.
دسته سوم، کودکانی هستند که سر چهار راهها میایستند و هنگام توقف اتومبیلها پشت چراغ قرمز، بهسرعت شیشههای اتومبیل را پاک میکنند تا شاید مبلغ ناچیزی دریافت کنند.
دسته چهارم، کودکانی هستند که توسط باندها یا والدینشان که معتاد هستند به گدایی و تکدیگری وا داشته میشوند، و اغلب برای جلب توجه عابران دارای ظاهری پریشان و ژولیده هستند و لباسی مندرس و پاره بر تن دارند.
دسته پنجم، کودکانی هستند که به اسارت باندهای فحشا در میآیند، این دسته از کودکان افزون بر حقارتی که از این بهره کشی شنیع متحمل میشوند، در خطر ابتلا به بیماری ایدز نیز قرار دارند.
دسته ششم، کودکانی هستند که بهوسیله باندهای مواد مخدر اجیر میشوند و از آنها در حمل و نقل و فروش انواع مواد مخدر استفاده میکنند و باندها بهخاطر بهرهکشی بیشتر، کودکان را معتاد میکنند.
دسته هفتم، کودکان کولبرند که در مناطق مرزی کردستان کالاهای سنگین را بر دوش گرفته تا با گذر از کوههای صعبالعبور و یخزده کالاها را به مقصد برسانند، این کودکان در معرض انواع خطرها مانند سقوط از کوه و برخورد با مین هستند و همچنین امکان دارد مورد اصابت گلوله پاسداران قرار گیرند .
دسته هشتم، کودکانی هستند که بهکار شاق و توانفرسای کار در کوره پزخانهها مشغولند.
دسته نهم، کودکانی هستند که بهکارهای متفرقه مانند وزن کشی، واکس زدن یا فالگیری با پرنده مشغولند.
دسته دهم، کودکانی هستند که با سازهای گوناگون در خیابانها ساز مینوازند و آواز میخوانند، چه بسا در میان آنان استعدادهایی یافت میشوند که استعدادشان به هدر میرود. در جامعهای که بیعدالتی حاکم است، بدیهیاست که درآمد هزاران کودک ستم کشیده کار، در حد درآمد یکی آز آقازادهها نیست.
کودکان خیابانی: کودکان خیابانی آن دسته از کودکانی هستند که بجای حضور در کانون خانواده و مدرسه، زندگی خود را در خیابانها با ولگردی و گدایی میگذرانند یا در جست و جوی لقمهای نان زباله را میکاوند، در سرما و گرما در کارتن یا خانههای مخروبه و نیم ساخته شبها را به صبح میرسانند .
عوامل افزایش کودکان خیابانی:
فقر: در سالهای اخیر سیاست های ویرانگرانه اقتصادی رژیم، نه تنها بر اساس فقر زدایی نبوده، بلکه فاصله عمیق طبقاتی را در ایران ایجاد کرده، و طبقه متوسط و زحمتکش جامعه را به خط فقر و زیر خط فقر رانده است، از اینرو خانواده های کم درآمد و پر جمعیت از بر آوردن نیازهای اولیه خانواده ناتوانند و همچنین زندگی در کلبه های محقر و فاقد امکانات رفاهی میتواند عاملی برای فرار کودکان از کانون فقر زده خانواده و پیوستن به لشکر کودکان خیابانی باشد.
جدایی والدین: جدایی پدر و مادر و مشاجره بین آنان که بیشتر زمینه اقتصادی دارد و کتک زدن مادر و فرزندان توسط پدر، تاثیرات ویرانگری از نظر روانی بر کودکان میگذارد و در برخی موارد موجب گریز کودکان از خانواده شده و به خیل آوارگان خیابانی میپیوندند.
سواستفاده جنسی: درمواردی که کودکان مورد تجاوز، بویژه توسط محارم خود قرار میگیرند، بعلت احساس نفرت یا حقارت از خانه میگریزند.
محیط زندگی: بعلت فقر مادی و فرهنگی والدین و ناتوانی در تربیت و مراقبت فرزندان و همچنین نبودن پارک بازی در محلات فقیر نشین و حاشیهای شهر و تاثیر پذیری از کودکان خیابانی، میتواند زمینه ای برای پیوستن به کودکان خیابانی باشد.
کمبود محبت و روابط عاطفی: ابراز محبت والدین نسبت به فرزندان و روابط عاطفی با آنان، عوامل موثری در پیوند و یگانگی اعضای خانواده میباشد، اما در مواردی به علت فقر و بیکاری و یا اعتیاد، والدین ابراز محبت را از فرزندان دریغ میورزند که خود میتواند عاملی برای گریز فرزندان از خانواده باشد.
آمالها و آرزوها: بعضی کودکان در حسرت زندگی مرفه و برآوردن آرزوهای کودکانه، خانواده فقرزده و فلاکت زده را رها کرده و به خیل بی سر و سامانها میپیوندند.
ویژگیهای کودکان خیابانی: این کودکان معمولا گروهی زندگی میکنند، هیچگونه امکاناتی برای برای رعایت اصول اولیه بهداشت و نظافت خود ندارند، در جامعه تحقیر میشوند و پلیس با آنان با خشونت برخورد میکند و در گفتگو از واژههای لمپنی استفاده میکنند، به مرور زمان به ارزشهای اخلاقی بیاعتنا میشوند، اکثریت آنان بازداشت و تجاوز را تجربه کردهاند، مشکل اصلی آنان تهیه غذا و یافتن سرپناه است و برای تامین غذا به هر کاری دست میزنند و یا زباله را برای پس مانده غذاها میکاوند، زمستانها زندگی بر آنان سختتر میگذرد و تنها وسیله گرما بخش آنان آتش زدن تکه های چوب و مقواست.
کودکان کار وکودکان خیابانی، هنگام عبور از خیابانها به رستورانها و خودروهای شیک و ویترینهای مملو از لباس و اسباب بازی با حسرت و اندوه مینگرند و شبها در خانههای محقر و یا کارتنها در حسرت آرزوهای بر نیامده به خواب میروند، اما فردا بیرحمتر از دیروز زندگی رنجبارتر و تحقیر آمیزتر از روز پیش آغاز میشود، هیچ کودکی مایل نیست که زندگی در کانون گرم خانواده و آموزش در مدارس و بازی و ورزش در پارکها و میادین را رها کند به کارهای طاقت فرسا و یا ولگردی بپردازد، اما توزیع ناعادلانه ثروت دستاوردی جز فقر و حقارت و بی خانمانی را برای بیش از یک ملیون کودک کار و خیابانی یعنی برای فرزندان نوباوه محروم میهنمان نداشته است، شهرهای مشهد و قم، امالقراهای اسلام بیشترین میزان کودکان خیابانی را دارند. با یکدهم بودجهای که صرف ساختن مقابر و امامزادهها میشود، میتوان وضعیت کودکان کار و خیابانی را سر و سامان داد.
بدیهیاست که با در نظر داشت توزیع ناعادلانه ثروت و عدم حمایت از خانوادههای فقیر و عدم اسکان و بازپروری کودکان و تحصیل اجباری برای آنان و فراهم کردن امکانات تحصیل، روزبهروز بر میزان کودکان خیابانی افزودهمیشود.
«یداله بلدی»
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامیبه دموکراسی است.
باسلام،
دسته بندی هوشیارانه و تیتروار انواع گروههای کار و همچنین کودکان خیابانی و عوامل افزایش آن از موارد تمایز این مقاله با مقاله های مشابه است که تا حدودی آنرا به نوعی آسیب شناسی مرجع تبدیل کرده است به طوری که مخاطبینی مثل بنده بعد از مطالعه آن لازم میبیند که از آن یادداشت هم بردارد.
از فعالیت های بی وقفه شما در اطلاع رسانی و آسیب شناسی حقوق کودکان ایران بی نهایت سپاسگزارم.
سپاس از شما و حسن نظرتان
گذار سامانه دموکراسی و داد