یکی از مبارزان راه آزادی و عدالت، در آن سالها غلامرضا اشترانی نام دارد که یکی از چهرههای تاثیرگذار دهه ۴۰ استان لرستان است.
غلامرضا اشترانی، در سال ۱۳۱۶ در ملایر بهدنیا آمد، اما تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بروجرد بهپایان رساند و پس از دریافت دیپلم بهدانشکده افسری رفت، اما پس از مدتی اخراج گردید. به بروجرد بازگشت و شغل معلمی را انتخاب کرد و پس از مدتی بهتدریس، در دبیرستانهای بروجرد پرداخت، زنده یاد اشترانی در زمان دانشآموزی به حزب پان ایرانیست گرایش داشت، اما بعد دارای گرایشات سوسیالیستی شد.
غلامرضا اشترانی افزون بر تشویق دانشآموزان به مطالعه آنانرا، به ورزش و تقویت جسم نیز تشویق میکرد، اشترانی خود کشتیگیر و مربی کشتی بود و دانشآموزان را به ورزش کشتی، کوهنوردی و شطرنج، تشویق میکرد، دانشآموزان نیز بهخاطر علاقهای که به دبیر خود داشتند به این ورزشها میپرداختند، گروه جانفدای آرمان خلق و همایون کتیرایی هم بهورزش کشتی روی آوردند، اشترانی همزمان با شغل دبیری بخاطر مصون ماندن جوانان بروجردی از اعتیاد و دیگر آلودگیها، بهتاسیس یک باشگاه ورزشی اهتمام ورزید، زنده یاد اشترانی با تلاش و کوشش در تمام عرصه های آموزشی، فرهنگی و ورزشی یک نسل از انقلابیون بروجرد را تربیت کرد، اشترانی در برابر مشکلات دانشآموزان از آنان نیز حمایت میکرد، چنانکه یکی از لاتهای معروف بروجرد را که بهدانشآموزان سونظر داشت، بهشدت کتک زده بود. این اقدام او در شهر بروجرد انعکاس یافت و بر محبوبیت او افزود.
اشترانی، نسلی از مبارزین را در بروجرد تربیت کرد که نامهای آنان در عرضه مبارزاتی ایران فراموش نخواهند شد، گروه آرمان خلق که مقاومت دلیرانهشان در زیر شکنجه در آن سالها بازتاب وسیعی داشت و همایون کتیرایی، شاخصترین چهره این گروه بهعنوان نماد مقاومت شهرت یافتند، از دیگر دست پروردگان اشترانی محمود و مجتبی خرم آبادی، چریکهای جانباخته فدایی خلق و همچنین تورج اشتری تلخستانی، فدایی جانباخته از شاگردان و یاران صمیمی او بودند، یکی دیگر از شاگردان علیرضا شکوهی، از اعضای برجسته ستاره سرخ و یکی از مقاومترین زندانیان آن سالهاست، شکوهی از رهبران سازمان راه کارگر بود که توسط حکومت اسلامی اعدام گردید. اشترانی بهاتفاق دکتر اعظمی پزشک مردمی و نامدار لرستان، دو یار صمیمی و همپیمان بودند، اشترانی با اعضای خاندان اعظمی نیز روابط صمیمانهای داشت و با آنها برنامههای مطالعاتی و کوهنوردی و شطرنج داشت.
اولین بار، زنده یاد اشترانی را در سال ۴۷ در سالن کشتی دانشگاه دیدم، در آن سالها اکثریت کشتیگیران دانشگاه تهران کرد و لر بودند.
در آنجا با شخصیت مردمی او آشنا شدم و شاهد بودم که چگونه کشتی گیران لر دست و کتف او را بعنوان یک پیشکسوت خوشنام و انسانی قابل احترام میبوسیدند. اشترانی، در اواخر دهه ۴۰ دستگیر شد، اما پس از چند ماه آزاد گردید، آخرین بار در اواخر سال ۵۲ یا اوایل سال ۵۳ دستگیر شد و این بار دارای پروندهای سنگین بود، در این دستگیری در زیر شکنجه، یکی از حماسه سازان مقاومت شد، مدت یکسال ونیم در زیر شکنجه بود، انواع شکنجهها را بر او اعمال کردند و حتی جیره شلاق روزانه داشت، اما نتوانستند روحیه پولادین او را بشکنند، او حتی در زیر شکنجه روحیه دلاورانه خود را حفظ کرده بود و با تنی مجروح در جواب به توهینهای تهرانی شکنجهگر معروف ساواک بهصورت او سیلی زده بود، تهرانی هنگام محاکمه سیلی خوردن خود از اشترانی را بازگو کرد، اشترانی پس از یکسال ونیم شکنجه و بازجویی بهحبس ابد محکوم شد و در زندان همچنان بر سر عقایدش استوار بود، اما بر اثر ضرباتی که بر سرش وارد شده بود، دچار سر دردهای شدید و گاهی کابوس میشد.
در آستانه انقلاب اشترانی، نیز آزاد شد و در بروجرد مورد استقبال با شکوه مردم قرار گرفت و در مراسم یابودی که برای دکتر اعظمی برگزار شد، اشترانی سخنران اصلی بود، اشترانی بر اثر همان ضربات وارده بر سرش شدیدا بیمار شد و در اواخر دهه ۶۰ درگذشت.
اکنون کمیته مشترک که شاهد مقاومت دلاورانه اشترانی بود، به موزه تبدیل شده و در سلولهای آن، تندیسهایی از خامنهای و مهدوی کنی نصب کردهاند، اما از نام اشترانی و دیگر حماسهسازان در آن شکنجهگاه خبری نیست، اما یاد و خاطره این معلم متعهد و شرافتمند همواره در حافظه مردم لرستان پایدار خواهد ماند.
نام اشترانی درکنار نامهایی همچون مادر غروی، دایه سلطنت، دکتر اعظمی همایون و علیرضا خرم آبادیها، هبت، فریدون، علیرضا، توکل و جمشید همچون اشترانکوه جاودانه خواهد ماند.
از رفقای عزیز لرستان که مرا در این نوشته یاری دادهاند صمیمانه سپاسگزارم.
«یداله بلدی»
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامیبه دموکراسی است.