سپیده قلیان، فعال مدنی اهل اهواز و از بازداشتشدگان اعتراضات کارگران مجتمع نیشکر هفتتپه که در جریان اعتراضات کارگران هفتتپه بازداشت و روز سهشنبه ۲۷ آذرماه، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد، در یادداشتی گفته که آمادهاست تا از آنچه در طول مدت بازداشت بر او و اسماعیل بخشی، گذشته در “دادگاهی عادلانه” و در خصوص شکنجههایی که شدهاند، شهادت بدهد.
سپیده قلیان، فعال مدنی و از بازداشتیان اعتراضات کارگری نیشکر هفتتپه در رشته توییتهایی گفته که در زمان بازداشتش شاهد “ضرب و شتم وحشیانه اسماعیل بخشی” بودهاست.
خانم قلیان در بخشی از نامهاش اضافهکرد: «برای چندمین بار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده بودم، دو نفر که خود را مامور “بررسی” معرفی میکردند، ابتدا از من در مورد آنچه در سی روز بازداشت اتفاق افتاد سوال کردند و پس از توضیحاتم با گفتن اینکه بحثهای اسماعیل بخشی و من در مورد شکنجه توهم است، به بررسیشان پایان دادند. پس تصمیم گرفتم توضیحاتم را دیگر نه به ماموران، که رو به مردم شرح دهم».
این فعال مدنی میگوید: «گفتن از شکنجه، فقط توضیح یک درد شخصی نیست، بلکه بازگو کردن خشونت سیستماتیکی است که نهادهای امنیتی درقبال زندانیان به خرج میدهند و انکار یا تقلیل آن به اشتباه یک بازجو توجیهی خندهآور و البته دردی مضاعف است».
هنوز هم برای خانم قلیان، یادآوری “سی روز رفتار وحشیانه و ضدبشری” که در طول مدت بازداشت و بازجویی بر او گذشته، “چشمهایش را خیس کرده و تنش را میلرزاند.”
سپیده قلیان، زمان بازداشتش را اینطور توصیف کرد: «حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی میکرد، مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد، اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد».
این فعال مدنی در بخش دیگری از این نوشتار گفت: من در ده روز نخست بازداشتم، تصور میکردم برادرم (اسماعیل بخشی) مرده است و ده روز نه میتوانستم غذا بخورم، نه میدانستم شب است یا روز؟»
وی همچنین راجع به روزهای اول دستگیریاش نوشت: «روزهای اول، چه حین دستگیری و چه در بازداشتگاه با ضرب و شتم همراه بود. سایهی کابل بالای سرم بود تا اعتراف بنویسم. به همین دلیل بود که بیآنکه حرفی از شکنجه با خانوادهام زده باشم متوجه غیرطبیعی بودن وضعیتام شدند و ای کاش و صد ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه میشد. وارد کردن اتهامات جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد میزدم صدایم به جایی نمیرسید، دردناکترین قسمت ماجرا بود».
خانم قلیان در خصوص روز آخرش بازجوییاش اینطور گفت: «روز آخر بازجو میگفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد و پودرتان خواهیم کرد».
لازم به توضیح است که جمال حیدریمنش، وکیل مدافع سپیده قلیان، نیز در اینستاگرام خود با اشاره به شکنجه موکلش در زمان بازداشت نوشته: “اینبار من از سپیده قلیان میگویم؛ اگر حساب پاک است چرا اجازه معاینه پزشکی قانونی توسط مراجع ذیربط (به سپیده قلیان) داده نشد؟”
در ادامه یادداشت سپیده قلیان و شرح آنچه بر او و اسماعیل بخشی در طول مدت بازداشتشان گذشته را بخوانید:
“من در مرحلهی دستگیری شاهد ضرب و شتم وحشیانهی اسماعیل بخشی بودم و در روزهای بازجویی شاهد تحقیر او. به شکلی که چند بار او را مجبور کردند در مقابل دیگران به خودش هتاکی کند. حاضرم چه در مورد خودم و چه در مورد برادرم اسماعیل بخشی، در دادگاهی عادلانه برای این شکنجهها شهادت بدهم.
دوشنبه که برای چندمین بار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده بودم دو نفر که خود را مامور “بررسی” معرفی میکردند، ابتدا از من در مورد آنچه در سی روز بازداشت اتفاق افتاد سوال کردند و پس از توضیحاتم با گفتن اینکه بحثهای اسماعیل بخشی و من در مورد شکنجه توهم است، به بررسیشان پایان دادند. پس تصمیم گرفتم توضیحاتم را دیگر نه به ماموران، که رو به مردم شرح دهم.
گفتن از شکنجه، فقط توضیح یک درد شخصی نیست، بلکه بازگو کردن خشونت سیستماتیکی است که نهادهای امنیتی درقبال زندانیان به خرج میدهند و انکار یا تقلیل آن به اشتباه یک بازجو توجیهی خندهآور و البته دردی مضاعف است.
یادآوری سی روز رفتار وحشیانه و ضدبشری هنوز هم میتواند چشمهایم را خیس کند و تنم را بلرزاند. حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی میکرد مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد.
شکنجهی اسماعیل بخشی از زمان بازداشت در فرماندهی حفاظت اطلاعات، تا پلیس امنیت (که فریاد میزد من یک کارگرم دندههایم را شکستی) و زمان انتقالمان از شوش به بازداشتگاه اطلاعات اهواز چنان شدید بود، که من ده روز نخست بازداشتم تصور میکردم برادرم مرده است.
ده روز نه میتوانستم غذا بخورم، نه میدانستم شب است یا روز؟ فریاد میکشیدم، تا اینکه از بیقراریها و فریادهایم عاصی شدند و نزدیک اتاق بازجوییاش بردند و صدای زخمیاش را شنیدم. برادرم اسماعیل زنده بود.
روزهای اول، چه حین دستگیری و چه در بازداشتگاه با ضرب و شتم همراه بود. سایهی کابل بالای سرم بود تا اعتراف بنویسم. به همین دلیل بود که بیآنکه حرفی از شکنجه با خانوادهام زده باشم متوجه غیرطبیعی بودن وضعیتام شدند و ای کاش و صد ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه میشد. وارد کردن اتهامات جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد میزدم صدایم به جایی نمیرسید، دردناکترین قسمت ماجرا بود.
روز آخر بازجو میگفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد. و پودرتان خواهیم کرد. بله خداوندگاران قدرت اگر من نمیدانستم که شما میتوانید ما را پودر کنید که روی این صندلی نشسته نبودم.
من حتی در مورد رنگ مو و مدل لباسهایم بازجویی و تحقیر شدم، بازجویی با شکم گرسنه از صبح تا چند ساعت پس از خاموشی، آیا شکنجه نیست؟
بازداشت پایان یافت اما شکنجهها نه. شخصی که خود را نمایندهی وزارت اطلاعات شوش معرفی کرده، در میان پنج هزار کارگر نسبتهای غیراخلاقی به من داده و این اتهامها به گوش خانوادهام هم رسیده.
تصور کنید در یک شهر کوچک، و در فرهنگی سنتی، صرفاً به میانجی آن ادعاها، در این روزهای به اصطلاح آزادی چه بر من گذشته و میگذرد…”
از سوی دیگر جمال حیدریمنش، وکیل مدافع سپیده قلیان، در اینستاگرام خود با اشاره به شکنجه موکلش در زمان بازداشت نوشته: “اگر حساب پاک است چرا اجازه معاینه پزشکی قانونی توسط مراجع ذیربط (به سپیده قلیان) داده نشد؟”
این وکیل دادگستری نوشته است:
“شکنجه متهمان، این روزها بحث داغ رسانه هاست.
اسماعیل بخشی دردمندانه مطلبی را منتشر کرد و مقامات به انکار آن پرداختند.
کمیته های مختلف و جلسات متعدد تشکیل شد و ماحصل آن انکار بود و در گفته های رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس، موارد بیشتری به اتهامات او افزوده گردید.
اینبار من از سپیده قلیان می گویم؛ اگر حساب پاک است چرا اجازه معاینه پزشکی قانونی توسط مراجع ذیربط داده نشد؟ چرا در هنگام ملاقات ، خانواده اش درد شدیدی در هنگام در آغوش گرفتن او در تمام بدنش مشاهده و حس کردند؟
دختر ۲۳ ساله چه گناهی کرده بود که اینک باید اینگونه روح و روانش بهم ریخته شود؟
اگر اراده ای هست که ظلمی صورت نگیرد و جلو اقدامات غیر قانونی یک بازجو!! گرفته شود راههای بسیاری است و انکار راه به جایی نمی برد.
قانون اساسی و فرمان هشت مادهای مرحوم امام، حجت را تمام کرده است و هر اقدامی بر خلاف آن علیه امنیت ملی است، نه تقاضای مسالمت آمیز نان و کار.”
سپیده قلیان، فعال مدنی که در جریان اعتراضات کارگران هفتتپه بازداشت شده بود، ظهر روز سهشنبه ۲۷ آذرماه ۹۷، با تامین وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.
اسماعیل بخشی، نیز که از کارگران بازداشتی هفت تپه است و روز چهارشنبه ۲۱ آذرماه با سپردن وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شدهبود، در نامهای از اعمال شکنجه و ضرب و جرحش توسط بازجویان در طول روند دادرسی خبر داده و وزیر اطلاعات را به یک مناظره در برنامهی زنده تلویزیونی دعوت کرد.
علی نجاتی یکی دیگر از بازداشتیان کارگری، رییس سابق و اعضای سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه روز پنجشنبه ۸ آذر از سوی ماموران امنیتی در منزلش بازداشت شده و در طول دوران بازجویی در روز پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷، به علت مشکلات شدید قلبی به بیماستان بقایی اهواز منتقل شد و وضعیتش وخیم گزارش شدهاست. گفته شده وی به علت ابتلا به عارضه شدید قلبی پیش از بازداشت تحت مراقبتهای درمانی قرار داشته است. گفتنی است طی روزهای اخیر قرار بازداشت علی نجاتی به وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی تبدیل شدهاست.
شب دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۵ کارگر نیشکر هفت تپه به صورت موقت تا پایان مراحل دادرسی آزاد شدند.
گفته می شود، آزادی کارگران بازداشتی با قید وثیقه و به صورت موقت تا پایان مراحل دادرسی بوده و برای تمامی آنان نیز پرونده قضایی تشکیل شده است.
کارگران نیشکر هفته از روز ۱۴ آبان ۱۳۹۷ با راهپیمایی های پیاپی در سطح شهر و تجمع در مقابل فرمانداری شوش، خواستار واگذاری شرکت به بخش دولتی، آزادی کارگران زندانی و پرداخت دستمزدهای معوقه خود شده بودند.
کارگران معترض تاکید داشتند که تنها دو راه برای حل این بحران پیش رو است: “نخست اینکه هفت تپه باید به شیوه خودگردانی کارگری اداره شود، یا اگر دولت آنرا اداره کند باید همه امور زیر نظر شورای کارگری باشد”.
اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه از ۱۴ آبان امسال، پس از آن آغاز شد که گزارشهایی مبنی بر متواری یا دستگیر شدن مالکان خصوصی نیشکر هفتتپه منتشر شد.
مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در سال ۱۳۹۴ به دو شرکت خصوصی «زئوس» و «آریاک» واگذار شد و از زمان واگذاری این مجتمع کارگران بیش از ۳۰۰ بار تجمع و اعتصاب کردند.