حسن نایب‌هاشم؛ “من هم با کارگر شریف، اسماعیل بخشی هم‌صدا می‌شوم و تقاضای دادخواهی دارم”

حسن نایب‌هاشم: من هم شکنجه شدم. من هم مانند تمام مبارزین راه آزادی و برابری طلب طعم شلاق و شکنجه‌های دو رژیم شاه و شیخ را تجربه کردم. شکنجه گران رژیم دوران شاه برعکس شکنجه گران جمهوری اسلامی دوره دیده‌بودند. گاه با پنپه سر می‌بریدند و گاه با شلاق و شکنجه و فشار روحی روانی.

شکنجه گران رژیم اسلامی لات‌های چاله میدان هستند که در زمینه شکنجه کردن و شلاق زدن نه تجربه دارند و نه می‌دانند با طمعه خود چگونه رفتار کنند. بازجوی من “حامد ترکه” نامیده می‌شد. دیوانه‌ی روان پریشی که شبانه‌روز شلاق به‌دست در راه اسلام انجام وظیفه می‌کرد. روی تختِ می بست و می‌زد. بازجوی فدایی اقلیت دوران لاجوردی بود. تحت عنوان هر که با ما نیست بر ماست، دستگیرم کردند. به شکنجه‌گاه بردند. بستند و زدند.

همزمان با دستگیری اتحادیه کمونیست‌ها بود. دیوانه بار، می‌زدند. یکی خسته می‌شد، شگنجه دیگری جایش را می‌گرفت. آن‌ها برای رسیدن به هوری‌ها‌ی بهشتی، پیکرهای ما را زیر شکنجه، آش و لاش می‌کردند. شکنجه‌گران را نمی‌دیدم. به‌غیر از چشم بند، پتوی کهنه و کثیفی روی سرم انداختند، تا از فریادهایم در امان باشند. دو روز یا سه روز، دست بسته و پا بسته روی تخت شگنجه بودم. هر فرصتی بدست می‌آوردند، برای ثواب، می‌زدند. بند ۲۰۹ زندان اوین‌ بود. دیگر از شکنجه‌های جسمی و روحی، چندین زندانی را دور اطاقی دست بسته و پا بسته می‌نشانیدند، در وسط اطاق مجاهدی را قرار می‌دادند، تا نماز بخواند. در ازا هر غلط ما را زیر شلاق می‌گرفتند.

می‌خواستند نماز خواندن را به‌ما بیاموزند. یا کنار دیوار، یک پا و دو دست را بالا نگه می‌داشتیم. در صورت خسته شدن و پا‌یین آوردن دست یا پا، ضربه‌های شلاق بر پیکر درهم ریخته‌مان فرود می‌آمد. ۱۵ روز از اولین شگنجه دادنم گذشته بود، دوباره از انفرادی به زیرزمین شکنجه‌گاه بردند. هنوز جای زخم‌ها‌ی روی دست و پاها خوب نشده، دوباره برای شکنجه به زیرزمین بردند. دوباره با شلاق به جانم افتادند. مغزم قاطی کرده بود، نفهمیدم چند روز آنجا نگاهم داشتند. در آخرین شب تختخوابم را به حمام متروکه بردند. نیمه‌های شب سوسک‌ها از فاضل آب بیرون آمدند و روی بدن آش و لاش شده‌ام، رژه می‌رفتند. پس از گذشت سالیان هنوز آثار شکنجه بر دست و پایم باقی مانده.

من هم با کارگر شریف اسماعیل بخشی هم صدا می‌شوم و تقاضای دادخواهی دارم.

«حسن نایب هاشم»

لازم به توضیح است؛ اسماعیل بخشی، از کارگران بازداشتی هفت تپه که روز چهارشنبه ۲۱ آذرماه با سپردن وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده‌بود، در نامه‌ای از اعمال شکنجه و ضرب و جرحش توسط بازجویان در طول روند دادرسی خبر داده و وزیر اطلاعات را به یک مناظره در برنامه‌ی زنده تلویزیونی دعوت کرد.

پس از انتشار خبر شکنجه اسماعیل بخشی در شبکه‌های اجتماعی، شمار زیادی از فعالان مدنی و رسانه‌های حقوق بشری، این حرکت او را “تحسین برانگیز” خوانده و برخی زندانیان سیاسی یا خانواده‌هایشان با نوشتن یادداشت‌هایی با عنوان “من هم شکنجه شدم”، از اعمال شکنجه‌هایی که در زمان بازجویی به آن‌ها و نزدیکانشان شده‌، خبر داده‌اند.

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

سیزده − 8 =

خروج از نسخه موبایل