رها جنیدی: رویکردی جدید به فراخوان ها با ابداعِ «مهندسی تاثیرگزارِ» فراخوان های اعتراضی
به تازگی، فراخوان چهارشنبه های سفید و دعوت به تظاهرات همگانی علیه حجاب اجباری توسط مسیح علی نژاد در فضای مجازی منتشر شده است. گردانندگان کمپین چهارشنبه سفید، هدف از طرح این فراخوان را سالگرد سکو رفتن ویدا موحد در دی ماه سال قبل، عنوان کرده اند که طی آن پدیده دختران خیابان انقلاب رقم خورد.
این فراخوان، انتقاداتی را هم به همراه داشت. برخی، علی نژاد را متهم کرده اند که تکروی می کند. برخی دیگر اولویت اصلی مطالبات زنان را «حجاب اجباری» نمی دانند. به زعم این عده، کسانی که دیدگاه “براندازی را از حجاب اجباری آغاز کنند[۱]” را تبلیغ می کنند[۲]، «اثر انگشت احمد رشیدی مطلق را با خود همراه دارد که سعی داشت با برسمیت شناختن حق رای زنان در انقلاب سفید، آنرا اولویت اول حقوق زنان در آن سالها معرفی کند.»[۳]
برخی دیگر، با ابراز تاسف از انتقادات مطرح شده نسبت به این فراخوان، نوشته است که« این فراخوان قبل از اینکه خشم و واکنش جمهوری اسلامی را برانگیزد ظاهرا باعث خشم طیف هایی در میان اپوزسیون شده است.»
در ادامه نیز نوشته است: «بسیاری از همانها که همیشه از فراخوانهای تظاهراتهای صنفی و معیشتی علیه حکومت حمایت کرده بودند، حالا ناگهان از فراخوان تظاهرات زنان ایرانی روی برگردانده اند!»[۴]
اما سوالی که مطرح است این است که آیا فراخوان های این چنینی می تواند نتیجه ای به همراه داشته باشد؟ یا به تعبیر دیگر، «الزامات موفقیت فراخوان های اعتراضی چیست؟» این پرسش را در دو بخش پاسخ خواهم داد.
بخش اول؛ مطالبات یکسان، مصداق نابرابری است
مسئله اول در این موضوع، این است که باید بپذیریم مطالبات جامعه ایران با هم یکسان و برابر نیستند. یعنی باید برای مطالبات سطح بندی کرد. بعید است کسی انکار کند که مطالبه حقوق عقب مانده معلم یا کارگری که وظیفه کفالت یک خانواده چند نفری را بر عهده دارد با مطالبه حجاب اجباری زنان، یکسان باشد. زیرا مطالبه آن کارگر و معلم، فوری و ضروری است؛ در حالی که پیگیری حجاب اجباری یک فرایند است و ضروریت اولیه ندارد.از این رو، نسبت مطالبه حقوق کارگر و معلم به مطالبه حجاب اختیاری، نسبتِ «تقدم» به «تاخر» است؛ نه نسبت «یکسان».
با این فرض، تقدم یک مطالبه فرعی بر مطالبه فوری و ضروری، ظلم بر کارگر و معلم و …است. وجه اعتراض مخالفان کمپین حجاب اختیاری در ایران به رویکرد علی نژاد، از این حیث است که معتقدند این جابجایی تقدم ها و تاخرها، فضای مطالبات واقعی جامعه را دگرگون کرده است.
بخش دوم؛ «مهندسی تاثیر»
منظور از «مهندسی تاثیر»، ساز و کار مشخصِ انگاره هایی است که می توان یک پدیده ( مثلا فراخوان) را موثر جلوه سازد. انگاره های شاخص در مهندسی تاثیرگزاری – به عزم نگارنده- عبارت اند از:
۱- عمومیت داشتن سوژه ( هر چقدر افراد بیشتری درگیر سوژه باشند، به موفقیت نزدیک تر است)
۲- انطباق مشترک با جامعه درگیر ( قابل فهم و درک)
۳- غیر انتزاعی بودن ( واقعی و عینی بودن)
۴- ظرفیت انگیزشی
۵- زمان شناسی و مکان یابی دقیق و درست
۶- قابلیت بالفعل شدن سوژه ( به عنوان نمونه، مطالبه پرداخت های به موقع و سر وقت کارگران و معلمان)
۷- غیر قابل انکار بودن سوژه ( نمونه، پرداخت حقوق کارگران را حتی حکومت به عنوان یک حق می پذیرد اما درباره حجاب، خیر!)
۸- قانونی بودن سوژه ( پیگیری مطالبات حقوق کارگران کاملا قانونی است و سرکوب آن، انتقاد همه، حتی موافقان حکومت را در پی دارد)
۹- مقبولیتِ طراحان فراخوان ها
۱۰- قابلیت “فرصت سازی”
ممکن است موارد دیگری را به این فهرست اضافه نمائید. اما به باور من، عمومی بودن سوژه، یعنی پدیده ای که بتوان همه را، بی رد و انکار، بر سر آن به توافق رساند، مهم ترین انگاره «مهندسی تاثیرگزاریِ» فراخوان هاست.
نمونه ناموفق یک فراخوان، فراخوانِ چهارشنبه های سفید و دعوت به تظاهرات همگانی علیه حجاب اجباری در سالروز وقوع پدیده دختران خیابان انقلاب است. که علی رغم ظرفیت ظاهری بالایی که دارد اما فاقد انگاره های یک «مهندسی تاثیرگزاری »در جامعه ایران است.
این فراخوان، چون نسبت به دیگر فراخوان ها تقدم ندارد، نمی تواند آنها را پوشش دهد. پس، «فرصت سوز» هستند و نه «فرصت ساز».
نمونه موفق «فراخوان های فرصت ساز» را می توان در فراخوان اعتصابِ رانندگان کامیون مشاهده کرد. پس از این اعتصاب، معلمان فراخوان دادند و آن را پوشش دادند. سپس، کارگران هفت تپه به میدان آمدند. این پروسه، فقط به این دلیل موفق بود که این مطالبات، همه انگاره های یک «مهندسی تاثیرگزاری »را دارا بود. اگر چنانچه، پس از اعتصاب رانندگان کامیون، فراخوان تظاهرات همگانی علیه حجاب اجباری، صورت میگرفت، دیگر نوبت به کارگران و معلمان نمی رسید و این مهندسی ناقص می ماند.
علاوه بر آن، مهم است که «چه کسی» قرار است فراخوان بدهد؟ اگر یک چهره نه چندان مطرح مخالف حکومت، بخواهد روی موج اعتراضات کارگری سوار شود و فراخوان بدهد، با چه واکنشی مواجه خواهد بود؟
تجربه ثابت کرده که جامعه کسی را می پذیرد که او را از خودش بداند.
نتیجه: نظام اولویت ها
به صورت خلاصه و مجمل باید گفت نباید از فراگیر شدن فراخوان ها استقبال کرد. الزام یک فراخوانِ موفق، مبتنی بر «نظام اولویت» هاست. اگر در این مسئله، تقدم و تاخر مسائل به خوبی صورت نگیرد و «مهندسی تاثیر» شکل نگیرد با فراخوان های جزیره ای مواجه خواهیم بود که به جز لوث کردن مبارزه اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی نتیجه دیگری به همراه ندارد؛ نکته ای که باعث تشکیل «هخائیسم» در اپوزیسیون شد. از این رو ممکن است که پشت «کاسه» افزایش بی رویه فراخوان ها، «نیم کاسه ای» باشد. پس به هوش باشیم!
«رها جنیدی-چهارم دی ماه ۹۷»
برگرفته از ایمیل رسیده به سامانه گذار (gozaarnet@gmail.com)
[۱] «مجید محمدی» در مقالهای در کیهان لندن از دوستان فرشگردیاش خواسته است که “براندازی را از حجاب اجباری آغاز کنند”/ دوستان فرشگرد: براندازی را از حجاب اجباری آغاز کنید!
[۲] یکی از اعضای فرشگرد به نام «علی اشتری» هم همین دیدگاه را تبلیغ کرده است.- توئیت علی اشتری درباره مبارزه با حجاب اجباری
[۳] خبرنامه گویا-چرا فرشگرد به دنبال ایفای نقش “احمد رشیدی مطلق” در اپوزیسیون است؟ – مازیار کاشی
[۴] ایران وایر-فراخوان یک تظاهرات و چالشهای پیش رو-چهارشنبه, ۲۶ دسامبر ۲۰۱۸- شراگیم زند
اشاره: مسوولیت محتوای نوشتارها و مقالههای ارسالی، بر عهده نویسنده است و گذار (سامانه دموکراسی و داد)، دیدگاهها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزشگذاری نمیکند. هدف این سامانه مهیا کردن تریبونی آزاد برای بیان آرا و دیدگاههای مختلف در راستای گذار از حاکمیت اسلامیبه دموکراسی است.