متنی که در ادامه آمده، بریدههایی از خاطرات «هاشمی رفسنجانی» است که بصورت آنلاین در وبسایت مرکز اسناد هاشمی رفسنجانی ثبت شده و توسط فرهاد متقی، مجری و بازیگر سابق سیما در توییتر نیز منتشر شدهاست.
لازم به توضیح است که بیشتر این خاطرات در سالهای میانی و اواخر دههٔ شصت در سالهای جنگ ثبت شدهاند.
آقای «عباس واعظ طبسی»، [تولیت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحی پایاش راضی است. تحت تأثیر نظم و پیشرفت آنها قرار گرفته است.
– ۲۷ مهر ۷۱ “آقای «آذری [قمی]» آمد و درخواست ارز برای معالجهٔ پروستات در لندن داشت. برای آقای «مهدوی [کنی]» هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند.”
– ۱۹ اذر ۶۴ آقای «دعاگو» آمد. از کیفیت معالجهاش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمیدرمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریختهاست. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم.
– ۳۱ خرداد ۶۵، “شب درجلسهٔ شورای مرکزی «[جامعهٔ] روحانیت مبارز» شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دههٔ فجر بود. آقای «مهدوی کنی» که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود. میخواستم ایشان را ببینم.”
– ۲۹ بهمن ۶۴، صبحانه را در خدمت آقای «منتظری»، در منزل ایشان صرف کردیم. پس ازخداحافظی به منزل آیتالله «نجفی مرعشی» رفتم. از اسپانیا برگشته بودند. برای معالجه چشم رفته بودند.
– ۸ خرداد ۶۰
آقای «احمد توکلی» کهقبل از پیروزی انقلاب ممنوع الخروج بوده، برای گرفتن گذرنامه جهت سفر برای معالجه دردمفاصل احتیاج به نامه من به اداره گذرنامه داشت که نوشتم.
۱۹ اردیبهشت ۶۰، شب تلفنی از «احمدآقا» احوالپرسی کردم. از اسپانیا برگشته است. برای معالجهٔ چشم رفته بود. درآنجا همان تشخیص ایران را تأییدکردهاند.
– ۲۷ اسفند ۷۱، خانم شهیدبهشتی به خانهٔ ماآمدوبا عفت به دیدن همسرامام رفتندکه برای معالجهٔ چشم مدتی به خارج رفته بودند.
– ۱۸ مرداد ۶۱، “ساعت هشت صبح آقای «موسوی اردبیلی» آمدند. عازم سفر به اروپا برای معالجه و چک آپ است. برای تسهیلات ارزی و تذکره [گذرنامه] همراهان و حفاظت کمک خواستند. به دکتر «ولایتی» و «میرزاده» دستور مقتضی را دادم.”
– ۲۹ مرداد ۶۸، “شب، آقای «[علی اکبر] محتشمی»، [سفیر ایران در سوریه] آمد. مدتی در آلمان معالجه کردهاست؛ دست مصنوعی گذاشته و دوبار گوشها را عمل کرده و اکنون نسبتاً سالم است.”
– ۵ آبان ۶۳، “عصر آقای «[محمد علی] رحمانی» مسئول بسیج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دکترهای داخلی ناراضی است؛ خدا به داد مریضهای معمولی برسد.”
– ۲۵ مهر ۶۶، آقای «[علی اکبر] آشتیانی»، نمایندهٔ رهبری در ژاندارمری آمد. برای معالجهٔ خود در خارج استمداد کرد.
– ۸ دی ۶۹، در بیمارستان به عیادت آقای «ربانی املشی» رفتم. قرار است فردا، برای معالجه به سوئیس برود.
– ۸ اسفند ۶۳، آقای «[عبدالله] نوری»، [وزیر کشور]، برای سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنی خداحافظی کرد.”
“- ۲۲ اسفند ۷۱، «[آشیخ محمد] هاشمیان» که برای معالجهٔ چشم به اسپانیا رفته بود راضی برگشته، درمنزل ما بودند. گفتند که درک مردم اسپانیا نسبت به مسائل انقلاب ایران بهتر شده است.”
– ۲۸ مرداد ۶۱، به ملاقات آیتالله «سید محمدرضا گلپایگانی» رفتم. دیروز از لندن برگشتهاند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بودهاند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف میکردند.
– ۹ خرداد ۶۶، آقای «[کاظم] خوانساری» سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای «قذافی» را آورد که گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است.